کتاب داستان جذاب و افسون کنندهای از کمدی سیاه و فاجعهای سیاسی است که در شرف وقوع است ، تصویری است از فریب تودهها که در آن هیتلر با استفاده از اوضاع نابسامان اقتصادی و تکیه بر احساسات شدیدا ناسیونالیستی توانسته است اهداف خود را پیش ببرد. برای هیتلر فریب تودهها که در آن شرایط دچار طاعون فکری شدهاند کار چندان مشکلی نیست. چنین مردمی خود در کشتارهای حکومتهای حاکم سهیم هستند.
این کتاب یکی از متفاوتترین نوشتههای ژید است، زیرا میکوشد خود را به نفع واقعیت حذف کند، او شاهدی توانمند است که میخواهد مجدانه به نفع حقیقت نهفته در واقعیت جاری در دو پرونده قضایی دادگاه «روان» خودش را کنار بکشد. مادری دختر بیست و پنج ساله، سالم و هوشیارش را در اتاقی تاریک و نمور حبس کرده و پسری معصوم و آرام که از کودکی در مزارع کارگری میکرده به ناگاه ارباب و همه اعضای خانوادهاش را به قتل میرساند. به راستی چه کسی یا چه کسانی در این دو فاجعه غریب مقصرند و چگونه میتوان بی هیچ قضاوتی صرفاً مشاهده کرد.
حقوق جدید که بیش از حد مشغول فراهم آوردن مشخصهای مدنی برای مالکیت و تضمین حق مالکان است، فراموش میکند که برخی از مصادیق مالکیت از لحاظ سرشت آنها به هیچ وجه نمیتوانند ویژگی یک مالکیت خصوصی از پیش مشخص را تحصیل کنند و به واسطه ماهیت ابتدایی و موجودیت تصادفی آنها به حق تصرف مربوط میشوند. در نتیجه این مصادیق به حق تصرف طبقهای مربوط است که از حق هر نوع مالکیت دیگر مستثنی میشود و در جامعه مدنی همان وضعیتی را دارد که در طبیعت از آن برخوردار است. به بیانی دیگر، حقوق جدید در پی برچیدن حق فسخناپذیر فقرا از اموال عمومی عرضه شده از سوی طبیعت است.
ناپلئون پس از شکست در جنگ واترلو توسط قوای انگلیس به جزیره سنت هلن تبعید شد. این کتاب تحت یک روایت تاریخی-داستانی بیانگر این روزهای تبعید است که تا مرگ ناپلئون ادامه مییابد. شخصیت ناپلئون، روابطش و مهمتر از همه مرگ او که همواره یکی از مسائل جذاب تاریخی برای پیگیری بوده شاکلۀ اصلی روایت این کتاب را میسازند.
بنیاد فرهنگی ژاله اصفهانی، که پس از درگذشت ژاله در لندن در سال 1386 (2007 میلادی) تأسیس شد، شادمان است که به مناسبت صدمین سال تولد او این مجموعه را، که شامل صد شعر ژاله است، برای آشنایی جوانان شاعر و دیگر علاقهمندان به شعر منتشر میکند.
در مقدمهای که برای چاپ کتاب مجموعه اشعار ژاله در تهران تهیه شده بود و متن آن به تأیید خود ژاله رسیده، اما متأسفانه هنگام چاپ در کتاب گنجانده نشده بود، دلیل تلاش برای چاپ آن مجموعه چنین بیان شده است:
«شگفت نیست اگر ژاله اصفهانی آخرین فرصت تماشای جهان و لحظهلحظۀ بودن و سرودن را که در اختیار دارد صرف سیر در نوشتههای گذشتهاش کند و با دشواری بسیار به گردآوری گزینهای از آنچه گفته بپردازد. انگیزه چست؟» … «ژاله شاعری است که طیّ عمر دراز و پُرنشیبوفراز خود همواره گرفتار سفرهای ناگزیر بوده است. از این رو بر روی ریشۀ خویشیری نمانده تا درخت شعری که کاشته و پرورانده است، اگر گل و میوۀ نارس و نورس و تلخ و شیرینی داشته، همانجا در دسترس مردم خویش قرار دهد. شعر ژاله شرحی است از سرگذشت و سرنوشت او در متن جامعهای که در آنجا روزگار گذرانده. در هر کشوری بوده با یاد زادگاهاش دفترهایی از شعر به چاپ رسانده که غالباً بهسبب گوناگونی ساختارهای سیاسی اجتماعی کشورها، شعر او از یک جا به جای دیگر راه نیافته است، بهویژه به سرزمین خود او که در آنجا گاهی ممنوعالقلم و همواره گرفتار سانسورهای شدید بوده است.»
دلیل اصلی چاپ مجموعۀ حاضر، که به بهانۀ صد سالگی ژاله چاپ میشود، نیز همان است که در بالا آمد. درعینحال این مجموعه شامل برخی از اشعاری است که ژاله قصد گنجاندن در آن مجموعه را داشت اما بهعللی در آن کتاب نیامدند، و نیز تعدادی از اشعاری که بعد از چاپ مجموعه سروده شده، در اینجا آمده است.
در انتخاب اشعاری که در این کتاب گنجانده شده، دوستان زیادی از شاعران جوان شرکتکننده در ادوار مختلف جایزۀ شعر بنیاد، برخی داوران جایزۀ شعر، و شاعرانی که با اشعار ژاله آشنایی داشتند، شرکت کردند؛ با این هدف که تنوع سلیقه این دوستان برای جلب سلایق مختلف خوانندگان به اشعار این کتاب کمک کند.
مقدمهای که پیشتر اشاره شد و برای چاپ کتاب مجموعه آثارش در سال 1383 نوشته شده و به تأیید خود ژاله رسیده بود، بدون هیچگونه تغییری در آخر این کتاب و با عنوان «پسینگفتار»آمده است. همچنین زندگینامۀ کوتاه ژاله که چند روز بعد از درگذشت وی در لندن منتشر شد بدون تغییری در انتهای این کتاب آمده است.
به امید آنکه این کتاب با اقبال خوانندگان شعر در ایران و دیگر کشورهای فارسیزبان، بهویژه جوانان، روبهرو شود.
نشر اسناد تاریخی هر کشوری وظیفه کسانی است که به گذشته و آینده کشور خود دلبستگی دارند، زیرا برای شناخت تاریخ هر کشوری نیاز به اسناد موثقی است که از سر گذشت هر ملتی به جای می ماند. تا اسناد هر دوره ای بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق نشود، نمی توان به سیر حوادث جامعه وقوف کامل یافت. آنچه در این کتاب از نظر می گذرد اسناد محاکمه ای است که به منظور محاکمه دست اندرکاران قتل سید حسن مدرس، فرخی یزدی، تقی ارانی و سردار اسعد بختیاری تشکیل شد و این خود برگی چند از تاریخ بیست ساله سلطنت رضاخان و اوایل سلطنت فرزند اوست.
«راسته کنسروسازان» مکانی است در کالیفرنیا که نویسنده در بسیاری از داستانهای کوتاه خود، اشاره ای گذرا به آن کرده. همزمانی تحریر کتاب در سال ۱۹۴۵ با رکود اقتصادی بزرگ این اثر را به شاهکاری خواندنی درباره وضعیت کارگران آمریکا بدل کرده است. محوریت داستان در خیابانی می گذرد که حاشیه آن مملو از ماهی فروشان محقری است که زندگیشان با کارخانه بزرگ کنسروسازی گره خورده. طنز تلخ استن بک تصویری از زندگی سیاه کارگرانی است که در کنار شکستهای بزرگ، همواره به دنبال تجربه ای گذرا و موقت از شادی اند.
میخکوب سر جایم ایستادم، گوشهایم در باد. شیهه به یک شیههی معمولی شباهت نداشت. صدایی بود نرم، دلنشین، به طرز عجیبی زنانه، کمی مانند یکی از این نالههای دوردست جنگلهای بروتاین زیر باران تند بهاری؛ صدایی شفاف و به زحمت شنیدنی که گویا شما را به اسم صدا میزند… سرم را برگرداندم، هیچکس پشت سرم نبود.
لیر، پادشاه افسانه ای بریتانیا، در سال های پیری برای رهایی از مسئولیت های خطیر سلطنت، کشور را میان سه دخترش تقسیم می کند و سخت ترین بحران زندگی خویش را می آفریند. اليراز روی غرور دختر محبوب خود را طرد می کند، و دو دختر دیگر به پیمان های خود وفادار نمی مانند و پدر را از قصرهای خود می رانند؛ و او در شبی توفانی و یخبندان ، تحقیرشده و مطرود، به ورطۂ جنون سقوط می کند… شاه لیر، از سه تراژدی اوتللو، هملت و مکبث، جایگاهی بالاتر دارد و بزرگترین تراژدی شکسپیر شناخته می شود. در این ترجمه افزون بر متن نمایشنامه، بخش هایی نیز به شناخت سرچشمه های این بازی، تاریخ تحولش در طی قرون ، افول ان وطلوع مجددش، اجراهای ستایش شده اش در تئاتر، و درخشیدنش بر پرده ی سینما اختصاص دارد.
دو نوزاد پسر در یک روز در دو خانواده پای به جهان می گذارند. خانواده ی فقیر از تولد نانخواری دیگر سخت خشمگین است و خانواده ی شاهی که سال هاست در انتظار تولد فرزندی پسر است، سراسر انگلستان را آذین می بندند و تولد ولیعهد را جشن می گیرند. این دو کودک که شباهت خارق العاده ای به یکدیگر دارند در دیداری کوتاه، از روی کنجکاوی جامه هاشان را عوض می کنند… شاهزاده جای گدا را می گیرد و گدا ساكن قصر می شود…