محاکمه محاکمه‏ گران

محمد گلبن / یوسف شریفی

نشر اسناد تاریخی هر کشوری وظیفه کسانی است که به گذشته و آینده کشور خود دلبستگی دارند، زیرا برای شناخت تاریخ هر کشوری نیاز به اسناد موثقی است که از سر گذشت هر ملتی به جای می ماند. تا اسناد هر دوره ای بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق نشود، نمی توان به سیر حوادث جامعه وقوف کامل یافت. آنچه در این کتاب از نظر می گذرد اسناد محاکمه ای است که به منظور محاکمه دست اندرکاران قتل سید حسن مدرس، فرخی یزدی، تقی ارانی و سردار اسعد بختیاری تشکیل شد و این خود برگی چند از تاریخ بیست ساله سلطنت رضاخان و اوایل سلطنت فرزند اوست.

155,000 تومان

جزئیات کتاب

ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

محمد گلبن / یوسف شریفی

نوع جلد

سخت

نوبت چاپ

اول

شابک

978-622-267-213-3

جنس کاغذ

بالک (سبک)

قطع

رقعی

تعداد صفحه

408

موضوع

تاریخ سیاسی, تاریخ سیگار

سال چاپ

1400

کتاب محاکمه محاکمه گران نوشتۀ محمد گلبن و یوسف شریفی

گزیده ای از متن کتاب

 

پیشگفتار

نشر اسناد تاریخی هر کشوری وظیفۀ ملی و مذهبی کسانی است که به سرنوشت گذشته و آیندۀ کشور خود دلبستگی دارند، زیرا برای شناخت تاریخ هر کشوری نیاز به اسناد موثقی است که از سرگذشت هر ملتی به جای می‏ماند. تا اسناد هر دوره‏ای بررسی و تجزیه‏ و تحلیل دقیق نشود، نمی‏توان به سیر حوادث جامعه‏ای وقوف کامل یافت.

آنچه در این کتاب از نظر می‏گذرد تدوین اسناد محاکمه‏ای است که به منظور محاکمۀ دست‏اندرکاران قتل بسیاری از رجال و آزادی‏خواهان دورۀ بیست‏ساله تشکیل شد و این خود برگی چند از تاریخ بیست‏سالۀ سلطنت رضاخان و اوایل سلطنت فرزند اوست که برای شناخت گوشه‏ای از تاریخ ایران آن روزگار درخور توجه است. با اینکه قریب به پنجاه سال از انتشار پراکندۀ این اسناد می‏گذرد، هنوز برای شناخت این واقعه تلاش مجدانه‏ای نشده است. تدوین و انتشار این کتاب وظیفۀ گذشتگان ما بود که به زمان حدوث این اسناد نزدیک‏تر بوده‏اند، چراکه بسیاری از گذشتگان ما که خود در زمینه‏های تاریخی ایران قلم‏زنی می‏کرده‏اند، قدر مسلم به افرادی دسترسی داشته‏اند که در جریان موضوع این کتاب دخیل بوده‏اند، و نیز به اسنادی که دور نیست براثر گذشت پنجاه سال بسیاری از آنها از میان رفته باشد و امروز اثری از آنها در دست نباشد. این نکته روشن است که اگر ما امروز دست به تدوین و نشر این اسناد نمی‏زدیم، مسلم آیندگان به این مهم می‏پرداختند و دور نبود برخی از اطلاعاتی که ما در این زمینه به دست آورده‏ایم، آیندگان از دستیابی به آنها محروم بمانند، همان‏گونه که ما امروز از تدوین بسیاری از مطالب که در این زمینه به قلم آمده، اطلاعی نداریم و کسانی را که خود مستقیم در خلق این اطلاعات تاریخی نقشی داشته‏اند، نمی‏شناسیم. باوجود اینکه هنوز افرادی هستند که در این زمینه اطلاعات جامعی دارند، اما همۀ آنها بنا به جهاتی نه حوصلۀ پذیرش کسی را دارند و نه خود حاضرند دست به تدوین و انتشار این‏گونه اسناد بزنند.

چند سال پیش که تدوین‏کنندگان این کتاب دست به تدوین این اسناد تاریخی زدند، برای ما روشن نبود که پس از دورۀ بیست‏‏ساله، چه کسی به این فکر افتاد دست به محاکمۀ کسانی بزند که عامل جنایاتی بوده‏اند که این کتاب نمونۀ کوچکی از جنایات آنهاست تا اینکه اخیراً دو تن از دوستان اطلاع دادند یکی از شخصیت‏های اصلی این محاکمه را بازشناخته‏اند که در واقع شروع‏کننده و مجری این محاکمه‏ها بوده‏ است. طبق قرار به دیدار جناب آقای دکتر جلال عبده رفتیم و ایشان با بزرگواری و صمیمیت تمام آنچه از جریان محاکمۀ محاکمه‏گران یعنی مختاری، پزشک احمدی و غیره در حافظۀ نیرومند خود داشتند در اختیار ما گذاشتند، که متن مصاحبه در باب این موضوع، در ضمیمۀ کتاب آمده و روشنگر برخی نکات است که در کتاب نیست. آقای عبده در زمان این سلسله‏محاکمه‏ها دادستان دیوان کیفر بوده‏اند و آنچه اظهار داشتند دربارۀ اقدام به دستگیری و محاکمۀ کسانی است که در دیوان کیفر به جنایات آنها رسیدگی کرده‏اند، درواقع اقدام به دستگیری و محاکمۀ این افراد از جانب دیوان کیفر و به دستور و ادعانامۀ ایشان بوده است. و پس از این مرحله از محاکمه، پرونده‏های جنایی افراد متهم به جنایت را به دیوان عالی جنایی احاله کردند. چون دیوان کیفر نمی‏توانست حکم اعدام صادر کند.

آنچه در متن این کتاب آمده، شرح محاکمۀ افرادی است که پرونده آنها از دیوان کیفر به دیوان عالی جنایی فرستاده شده که عبارتند از:

1.‏ رکن‏الدین مختاری، رئیس شهربانی.

  1. حسین نیرومند، رئیس زندان.
  2. سرهنگ سید مصطفی راسخ، قائم‏مقام رئیس زندان.
  3. احمد احمدی، پزشک زندان.
  4. برخی عاملان دیگر.

متن این کتاب دربارۀ جریان محاکماتی در دیوان عالی جنایی است که در آن به جنایات عدۀ مذکور رسیدگی شده. ادعانامه‏ای که دادستان دیوان عالی جنایی ارائه داده دربارۀ قتل سردار اسعد بختیاری، فرخی یزدی و تقی ارانی است.

هنگامی‏که قرار شد محاکمۀ رؤسای زندان‏ها و شهربانی در دیوان عالی جنایی تشکیل شود، هریک از طرفین برای خود وکیلی تعیین کردند، ازجمله:

1.‏ ارسلان خلعتبری عهده‏دار وکالت ورثۀ مرحوم سردار اسعد بختیاری بود.

  1. مرتضی کشوریدفاع از راسخ را برعهده گرفت.
  2. عجیب آنکه شخصی چون سید احمد کسرویعهده‏دار دفاع از پزشک احمدی شد که می‏دانیم در این دادگاه خطابه‏ای ایراد کرده، ولی متن آن بهدست نیامد. از یکی از وکلای دادگستری شنیده شده که کسروی هنگام دفاع از موکل خود پیوسته به او اشاره می‏کرده و اظهار می‏داشته  «این پلیدک» چنین و چنان بوده یا نبوده است. به‏‏هرحال، پیش از هر مطلبی نخست برای خواننده این سؤال پیش می‏آید که چه رابطه‏ای میان ارانی، فرخی و سردار اسعد بختیاری بوده که شرح احوال و جریان محاکمۀ قاتلان آنان، در یک کتاب تدوین شده است؛ ناگزیر مختصر توضیحی در جواب این سؤال داده می‏شود: در حقیقت این سه تن هیچ رابطه‏ای از نظر شخصیت با هم ندارند، چراکه هر یک راه جداگانه‏ای داشته‏اند، اما آنچه این سه تن را در کتاب به‏ هم نزدیک می‏کند جریان محاکمۀ قاتلان آنان است که موضوع آن مشترک است.

ازاین‏رو نباید خوانندگان این رابطه و هماهنگی مطلب را که دربارۀ سه شخصیت متفاوت است، ضعف تدوین بدانند. کسانی که با شرح احوال رجال سدۀ اخیر ایران آشنایی دارند می‏دانند ارانی، فرخی، سردار اسعد بختیاری و بسیاری دیگر قربانیان دستگاه انسان‏کش دوران سیاه بیست‏ساله‏اند. پس از شهریور 1320 که برخی پرده‏ها ‏کنار رفت، قاتلان این سه تن به پای میز محاکمه ایستادند. سرنوشت شهادت دردناک بسیاری از بزرگان علم و دین مانند مجاهد شهید سیدحسن مدرس، ارانی، فرخی و سردار اسعد در زندان قصر زندان موقت تهران به هم شباهتِ تام دارد، چراکه طومار عمر آنان در زندان موقت تهران به‏ دستور جلادانی چون مختاری، رئیس شهربانی، رئیس زندان، راسخ، و  قائم‏مقامِ رئیس، حسین نیرومند، و به دست احمدی، جلاد حرفه‏ای زندان در لباس مقدس پزشکی، در هم پیچیده است و این هر سه تن با آمپول هوای احمدی سفاک با فجیع‏ترین شکلی کشته شده‏اند. پس از شهریور 1320 احمدی که فراری بود، در عراق با لباس عربی شناسایی و دستگیر و به ایران تحویل داده می‏شود و چون او را به محاکمه می‏کشند، بنا به ادعای دادستان همدست‏هایش نیز به محاکمه کشیده می‏شوند. از طرفی چون ادعانامۀ دادستان دربارۀ ارانی، فرخی و سردار در یک‏جا ارائه شده، ازاین‏روست که تمام مطالب کتاب به‏ هم ربط کلی پیدا می‏کند. آنچه مهم است، همان‏طور که دادستان ادعا کرده و نیز شواهد امر نشان می‏دهد، این هر سه تن به دست این دژخیمان به شهادت رسیده‏اند و جریان دادگاه تاریخی آنها مطالبی است که در این کتاب آمده و تاکنون به صورت مدون انتشار نیافته بود. گردآورندگان تدوین و انتشار این مطالب را از نظر تاریخ ایران قابل توجه و درخور استفاده تشخیص دادند و این حقایق تلخی را که در زندان‏های دوران خفقان‏آور آن روزگار بر فرزندان این کشور رفته «محاکمۀ محاکمه‏گران» نامیده‏اند.[1] دلیل دیگر اینکه ارانی، فرخی و سردار اسعد از زندانیان سیاسی بوده‏اند و ارانی و فرخی آشکارا و سردار پنهانی با رژیم مخالف بودند. این مطالب خود دلیل روشنی بر این مدعاست که گردآورندگان در قرار دادن این سه تن در کنار هم چندان راه انحراف نپیموده‏اند.

در جریان محاکمۀ قاتلان ارانی، فرخی و سردار اسعد مسائلی مطرح شده که گویای واقعیت‏های بسیاری از تاریخ بیست‏سالۀ ایران است و اگر خواننده، دفاع ارسلان خلعتبری از خانوادۀ سردار اسعد را در این کتاب به‏دقت مطالعه کند، درمی‏یابد که چگونه عده‏ای از رجال به خاطر منافع شخصی آگاهانه کوشیدند همان سیاست‏ها و همان روش‏های غلط دورۀ گذشته را در زمان محمدرضاشاهی دنبال کنند. بهتر آن است که برای شناخت رجال آن دوره و دورۀ اخیر چند قسمت از دفاع ارسلان خلعتبری را در زیر مطالعه کنیم. خلعتبری در قسمتی از این دفاعیه می‏گوید:

«در زندان موضوع آمپول احمدی به قدری رواج داشت که اگر یک زندانی می‏خواست یک زندانی دیگر را نفرین کند، می‏گفت: «خدا به آمپول احمدی گرفتارت کند» یا اگر یک زندانی دربارۀ دیگری می‏خواست دعا کند، می‏گفت: «خدا به آمپول احمدی گرفتارت نکند» و اضافه می‏کند: «این شخص در قساوت قلب بی‏نظیر بوده، این همان کسی است که وقتی تیمورتاش را مسموم کرد، تیمورتاش در حال جان کندن بوده، ولی هنوز مختصر حیاتی داشت… برای اینکه خبر مرگ مصنوعی زودتر به عرض برسد، نازبالش و پتو را بر دهان او گذاشت و او را آهسته خفه کرد».

آنچه می‏باید دربارۀ شناخت ارانی، فرخی، سردار اسعد بختیاری و قاتلان آنها در این مختصر یادآور شد به تفصیل در متن کتاب آمده است. به همین سبب از بررسی جزئیات درمی‏گذریم و خواننده را به متن کتاب ارجاع می‏دهیم.

محمد گلبن _ یوسف شریفی

بخش اول

 سردار اسعد بختیاری

مدام آهنگران کوی تقدیر
برای شیر می‌بافند زنجیر
ز آه سینه‌سوز من در این کاخ
دل زنجیر شد سوراخ سوراخ
    (منسوب به خان‌بابا اسعدبختیاری؟؟)

جعفرقلی‏خان بختیاری، سردار اسعد دوم

فرزند حاجی‏ علیقلی‏خان بختیاری (سردار اسعد اول)

جعفرقلی‏خان بختیاری، سردار اسعد دوم، یکی از مجاهدان دورۀ مشروطه و یکی از وزرا و رجال معروف دوران رضاشاهی است.

پس از مرگ حاجی علیقلی‏خان بختیاری، جعفرقلی‏خان که به سردار بهادر ملقب بود، به لقب پدر نامبُردار شد و به سردار اسعد دوم ملقب گردید، و لقب سردار بهادری او به برادرش رسید.

جعفرقلی‏خان یکی از سران جوان مشروطه و یکی از رجال بنام دوران رضاشاهی است. از مقام‏های سردار روشن است که او تا ایام دستگیری (آذر 1312) همواره مورد احترام خاص رضاخان نیز بوده است.

هنوز سبب کشته شدن سردار را درست نمی‏دانیم، ولی بعید نیست که او مانند بسیاری از رجال دیگرِ اطرافِ رضاخان، از دایرۀ بدگمانی به‏ کنار نمانده باشد، به‏خصوص که سردار صاحب مقام‏هایی بوده که پیوسته در مظان اتهام باشد. در تأیید نظر بالا، پیداست از تمامی دلایلی که دربارۀ دستگیری و به قتل رساندن او ارائه داده‏اند، سندی روشن در دست نیست که بتواند مجرمیت سردار را دقیقاً ثابت و معلوم کند.

در این کتاب، علاوه‏‏بر متن محاکمات، در ابتدای هر ادعانامه‏ای که دادستان علیه یکی از مجرمان ایراد کرده، شرح احوال یکی از مقتولان به قلم یک یا چند تن از رجال بنام سیاست و قلم آمده است.

چون دربارۀ سردار شروح احوالی در این زمینه در دست نبود، بهتر دیدیم شرح احوالی هرچند مختصر از جریان دستگیری و به قتل رسیدن او را در اول متن محاکمۀ قاتلانش بیاوریم، باشد که از این راه کمکی بیشتر به خوانندگان در زمینۀ شناخت سردار شده باشد.

جعفرقلی‏خان بختیاری، سردار اسعد دوم، چنان‏که اشاره شد، در آغاز ملقب به سردار بهادر و از سران جوان مشروطه بود که از خود رشادت‏های بسیاری نشان داد، چراکه در اغلب جنگ‏های مشروطه شرکت داشت و در اوایل مشروطه به سرکردگی نهصد تن از سواران بختیاری به همراه یپرم، برای رفع غائلۀ رحیم‏خان چلبیانلو به اردبیل رفت و در آن نواحی غائلۀ مخالفان مشروطه را خاموش کرد.

سردار بعد از کودتای 1299 والی کرمان شد و در کابینۀ سردارسپه وزیر پست و تلگراف گردید. در خرداد 1306 شمسی پس از روی کار آمدن کابینۀ مخبرالسلطنه (مهدی‏قلی هدایت) به وزارت جنگ منصوب شد و در کابینۀ محمدعلی فروغی که در شهریور 1312 تشکیل گردیده، همین سمت را داشت.[2]

همچنین عباس اسکندری در کتابش، تاریخ آرزو، نیش قلم را متوجه سردار کرده و روحیۀ او را بدان‏گونه که دیگران بررسی نکرده‏اند بررسی کرده و نوشته است: «با مقدمات فوق و اثبات اینکه در عمل خوزستان سردار اسعد عامل مهم رفع غائلۀ آنجا نبود، معذالک باید قبول کرد که در تصفیه عمل بختیاری کمک بسیاری به ارباب خود کرد».

[1]. در نظر بود که متن ادعانامۀ دادستان درمورد قاتلان شهید سید حسن مدرس را هم همراه این اسناد بیاوریم. چون اسناد مربوط به مدرس و نصرت‏الدوله را کوهی کرمانی در کتاب وقایع شهریور چاپ کرده، از آن چشم پوشیدیم.

[2]. نورالله علوی، تاریخ مشروطۀ ایران جنبش وطن‏پرستان اصفهان و بختیاری، ص 197.

موسسه انتشارات نگاه

کتاب محاکمه محاکمه گران نوشتۀ محمد گلبن و یوسف شریفی

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “محاکمه محاکمه‏ گران”