این کتاب بررسی نظاممند و گزینشی از سه جنبش اصلی فلسفه قارهای، پدیدارشناسی و ساختارگرایی و نظریهی انتقادی، است. ریچارد کرنی نظریات کلیدی متفکران این جنبشها را شرح داده و نشان میدهد چگونه هر یک از این جنبشها از دل دیگری توسعه پیدا کرده یا با آن همنوا شده است. نظام های کلاسیک اندیشه، که برای هر چیزی جایی معین داشت و آنها را در جای خود میگذاشت، دیگر تکافوی این عصر را نمیکند. مفهوم قدسی فلسفه اروپایی واحد، اعتبارش را از دست داده و فروپاشی اجماع جهانی درباره ارزشهای اجتماعی و سیاسی، آرمان سنت عقلانیت غربی رو به پیشرفت را به چالش کشیده است. در قرنی که اروپا شاهد عصر روشنگری و تأثیرات مخرب جنبشهای تمامیتخواه و فاشیستی و دو جنگ جهانی بوده، نویسنده کتاب جنبشهای مدرن فلسفه اروپایی با پیشبرد الگوهای جدید فهم به این تحولات پاسخ داده است.
به نظر میرسد فهم جهان مدرن بدون مواجهه با اندیشههای کسانی چون مارکس و فروید و درک آموزهها و نظرهای ایشان قرین توفیق نخواهد بود. مروری گذرا به مهمترین و تأثیرگذارترین جریانهای فکری و اجتماعی دو سده اخیر بیانگر تأثیر گسترده و نظرگیر اندیشههای ایشان در حوزههای اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و نظری بشر است. روبن ازبورن در کتاب مارکسیسم و روانکاوی با بررسی آموزههای اصلی روانکاوی از منظر مارکسیسم، و نیز ارزیابی مؤلفههای محوری مارکسیسم از دریچه روانکاوی، روابط متقابل بین زندگی ذهنی آدمی و واقعیات فرایندهای اقتصادی و اجتماعی را تشریح میکند و نشان میدهد این دو جریان ناقض هم نیستند و در فهم ماهیت آدمی یکدیگر را کامل میکنند.
به ادبیات امروز آمریکا از چه دیدگاهی مینگرید؟ کدامین شخصیتها و رویدادهای ادبیات آمریکا را مهم ترین شخصیت و رویداد میدانید؟ کدامین جنبههای ادبیات آمریکا همدلی شما را بر میانگیزد و کدامین جنبههای آن را رد میکنید؟ چشماندازهای کنونی برای دگرگونی و پیشرفت آن را چگونه ارزیابی میکنید؟ نویسندگان این گلچین نقدها میکوشند به برخی از این پرسشها پاسخ دهند. اینان شماری از منتقدان روس در سدهی بیستم هستند که به ویژه در زمینهی ادبیات آمریکا متخصصاند و این مقالهها بازتابی از اندیشهی نسلهای مختلف است و از دیدگاه ترکیببندی، سبک و اسلوب با یکدیگر متفاوتاند اما همگی یک ویژگی مشترک دارند: احترام ژرف به سنتهای دموکراتیک متمایز کنندهی ادبیات آمریکا از ادبیات دیگر ملتها، از نخستین روزهای پیدایش آن. انگیزهی گردآوری این مقالات، گرامیداشت دویستمین سالگرد تأسیس کشور ایالات متحد آمریکا بوده است.
«نبرد من» تنها کتابی است که انتشار آن در آلمان ممنوع است . هیتلر در این اثر دیدگاههای خود را تئوریزه کرده، اثری که مبنای برپایی حزب ناسیونالیسم (نازی) شد و جهان را درگیر مصیبتی همه گیر کرد. کتاب «نبرد من» مانیفست اندیشههای تمامیت خواهانهی هیتلر است. اما چرا این سرجوخه سابق ارتش آلمان که اندکی ذوق نقاشی هم داشت به چنین افکاری ره جست
پارهى نخست اين كتاب زمانى نوشته شد كه نويسنده در دژى نظامى در باواريا زندانى بود. او چگونه راهى آن دژ شد و به چه دليل؟ پاسخ به پرسش مهم است، زيرا اين كتاب با رويدادهايى سروكار دارد كه نويسنده را دچار اين گرفتارى كرد و به اين دليل كه نويسنده زير فشارهاى عاطفى ناشى از وقايع تاريخى روزگار خود اين كتاب را نوشته است. آن زمان، دورهى خوارى و تحقير آلمان، و تا حدودى ادامهى رويدادهايى بود كه كمابيش در يك قرن گذشته رخ داده بود؛ اين دوره از هنگامى آغاز مىشود كه ناپلئون امپراتورى كهن آلمان را تكهپاره كرد و سربازان فرانسوى تقريبآ سراسر آلمان را به اشغال درآوردند.
کتاب پیش رو اثر یکی از بزرگ ترین متفکران و نویسندگان جهان و بازنمایی میراث معنوی جهان است. روزشمار دانایی، آخرين اثر تولستوی، نخستین بار است که به فارسی ترجمه شده. این روزشمار آیینه آرزوهای ۱۵ سال آخر عمر تولستوی است و نشان از انبوه کتاب هایی دارد که نویسنده آنها را خوانده و زیسته. روزشمار دانایی حاوی حکمت و دانش بزرگ ترین فیلسوفان ، اندیشمندان و نویسندگان تمام اعصار است که تولستوي آلام زندگی را با آنها التيام بخشیده. او در این کتاب، افزون بر اندیشه بزرگان هم عصرو متقدم، دیدگاه های خود درباره زندگی، مرگ، عشق، رنج، نیکی و کمال را نیز آورده . رسالت تولستوی در نگارش این کتاب انتقال خرد و دانایی به بی شماران است.
اغلب گمان می رود که مارکس تنها به رشد صنعتی، تکامل نیروهای تولیدی و پیشرفت اجتماعی توجه دارد و به ویرانی و غارت طبیعت بیاعتناست. کتاب حاضر بر خلاف تفسیرهای سنتی در باب مارکس، نشان میدهد که مارکس به جای آن که مانند اندیشه ی سبز معاصر، طبیعت را به جای انسان بنشاند یا مانند سرمایه داری اصل را بر دستیابی به «سود» و «حداکثر سود» بگذارد، به رابطه ی متقابل و سوخت وسازانهی انسان و طبیعت نظر دارد. نویسندهی کتاب به وارسی نوشته هایی از مارکس می پردازد که تاکنون نادیده گرفته شده است. او نشان میدهد که مارکس عمیقا دغدغه ی رابطهی در حال تغییر انسان با طبیعت را دارد. اکولوژی مارکس گستره ی پهناوری از اندیشه وران را در بر می گیرد: از اپیکوروس و دموکریتوس و لوکرتیوس گرفته تا چارلز داروین، توماس مالتوس، لودویگ فویرباخ و ویلیام پیلی. اکولوژی مارکس با عرضه ی برداشتی ماتریالیستی از طبیعت و جامعه به رویارویی با روح گرایی حاکم بر جنبش س بز معاصر برمی خیزد و بنای کار را بر روشی می گذارد که برای بحران زیست محیطی کنونی راه حل های پایدارتر، دیرپاتر و مردم مدارتر عرضه می کند. از نظر بلامی فاستر، مارکس، بر خلاف اندیشه ی س بز معاصر، ویرانی زیست محیطی را نه متوجه مدرنیته بلکه حاصل کار کرد شیوهی تولید سرمایه داری می داند.
تاریخ سینمای ایران به تعبیری تاریخ تیپهای تکرارشوندهای است که در فیلمهای مختلف تکثیر میشوند و معمولاً متأثر از تحولات اجتماعی تغییر چهره میدهند و در مواردی نیز از قطب مثبت داستان به قطب منفی میکوچند. از دید یونگ، کهن الگوها تمایل کلی ذهن برای تولید اندیشههای مشابه و یکسان است، گنجینهای از سنتهای دیرینه است که در ناخودآگاه جمعی هر ملتی جمع میشود و در قالب تصاویر و انگارهها و چهرههای مثالی به جلوه درمیآید. کهن الگوها قدرت و مانایی بسیاری دارند و سرشار از معانی متنوعاند و بر کنشهای جمعی افراد تأثیر میگذارند. این الگوها گاهی در اشکال نقاشی و معماری و صنایعدستی، گاهی در شکل ریاضی و هندسی، گاهی هم در قالب چهرههایی همچون، پیردانا، سایه، مادر، مکار، زن اهریمنی، موعود، و بسیاری دیگر، پدیدار میشوند. چهرههایی که ریشه در باورهای دیرینهٔ اقوام دارند و قرون و اعصار را در مینوردند و با زمان کنونی وارد مکالمه میشوند و تاحدود زیادی بر باورهای امروزی تأثیر میگذارند. به این اعتبار از گذشته گریزی نیست، و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از الگوهای کهن میراث میبریم و آن را در شکلهای جدیدتر باز تولید میکنیم. با این مقدمه به سراغ تیپهای تکرارشونده در سینمای ایران میرویم و این داستان را نخست با تیپ قهرمان آغاز میکنیم.
از ونسان ونگوگ به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهرههای هنری قرن نوزدهم یاد میشود که آثارش تاثیر شگرفی بر هنر قرن بیستم داشتهاست. فیلمها و مستندات زیادی درباره ونگوگ ساخته شده است. اما برای درک عمیقتر و افکار و عقاید وی، جامعترین منبع مطالعاتی، مجموعه نامهها تنها اسناد دقیقی است که درباره شرح حال ونگوگ در دست داریم. بسیاری از نامهها تاریخ دقیقی ندارند، اما مورخان هنری توانستهاند بر اساس آثار وی به مرتبسازی و تعیین زمانی نامهها دست یابند. ونسان تمام اندیشه و آرای خود را در قالب خاطره نگاریهای روزانه در میآورد و تنها مخاطب او برادرش بود که در زمان حیاتش قادر به درک عمیق احساسات و اندیشههای او بود. این نامهها دربردارنده تلاش ها و امیدهای فردی ونگوک میباشد. از مطالعه آنها میتوان دنیای هنرمند را درستتر درک کرد و به اسرار و رموز زندگی این نابغه فروتن دنیای هنر و زندگی شگفت انگیزش پی برد.
پرنسیپ
ژروم فراری
ترجمه بهمن یغمایی و ستاره یغمایی
«پرنسیپ» روایتی است خواندنی از زندگی «ورنر کارل هایزنبرگ»، فیزیکدان آلمانی که نظریات او تحولاتی عظیم در فیزیک کوانتوم ایجاد کرد. این تحولات نه فقط در ساحت علم، بلکه درجهان فلسفه و اندیشه نیز دگرگونیهای اساسی را رقم زد. ژروم فراری، نویسنده بنام فرانسوی که در سال 2012 موفق به کسب جایزه گنکور شد، روایتگر داستان مواجهه هایزنبرگ با جهانی است که در آن کل هستیم که بسیار عظیمتر از چیزی است که تصور میکنیم، بزرگتر از کشورهای در حال جنگ، ابعاد بزرگش آنچنان نامتناسب است که ادراک انسان ها فقط با در هم شکستن آنها میتواند حفظ شود.
« ربایی » از جمله قالب هایی است که تا به امروز اصالت خود را از دست نداده و به دلیل دارا بودن خصوصیات ساختاری و ویژگی ایجاز که از مهم ترین قالب های این قالب به شمار می رود، هم چنان قابل توجه است. محور اصلی این کتاب اندیشه ی خیام و شاعران پسا خیامی است، به ویژه در سه شاعری که در عصر حاضر بصورت برجسته و خاص به این قالب عنایتی داشته اند: نیما یوشیج به این دلیل که تقریبا در همه ی مضامین خیامی ربایی هایی سروده و ایرج زبردست و ایرج صف شکن که از این جهت می توان گفت پس از خیام شاعرانی بوده اند که این قالب را به دگرگونی نزدیک کرده اند.