نان و شراب یکی از شاخصترین رمانهای قرن بیستم است؛ رمانی گرم و گیرا دربارۀ به قدرت رسیدن فاشیسم در ایتالیا و ظهور رژیمی که با قلدری و زورِ برهنه پا بر آزادی و زندگی مردم میگذارد.
داستان در دوران حکومت موسولینی اتفاق میافتد. دورانی که فقرا، مستمندان، دهقانان و روستائیان با بدبختی و مصیبت روزگار میگذرانند. از سویی کلیسا که به دولت فاشیستی موسیلینی یاری میرساند، با ترویج باورهای خرافی مردم را ساکت نگه داشته است، اما قهرمان رمان اینیاتسیو سیلونه تلاش میکند مردم را بیدار کند. روحیه مقاومت شخصیتهای این رمان در برابر ظلم و بلایای فاشیسم نشان میدهد که چگونه روحِ ناسور و ستمکشیده ملت ایتالیا در دوران حکمرانی فاشیستها آنچه را نشدنی به نظر میآید شدنی میکند، آن هم با دستانی خالی.
اینیاتسیو سیلونه یکم مه ۱۹۰۰ در ایتالیا به دنیا آمد. دوران کودکیاش در فقر سپری شد و در زلزلۀ سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر، مادر و پنج برادرش را از دست داد. او سال ۱۹۲۱ مبارزه علیه دولت موسولینی را آغاز کرد. رمان نان و شراب نخستین بار در سال 1936 زمانی که سیلونه در سوئیس دوران تبعیدش را میگذراند منتشر شد.
دهۀ 1360، زمانی که فرهنگ فیلمهای سینمای ایران و بعد سه فصل تاریخ سینمای ایران در سه کتاب «پیدایش و بهرهبرداری، آوانس اوگانیانس: زندگی و سینما، عبدالحسین سپنتا: زندگی و سینما» منتشرشد، آنچه ذهن مرا درگیر کرد، جزئیات، نکتهها، حاشیهها، خاطرهها و پشتصحنههای شنیدنی از فیلمهایی بود که نه جایی در فرهنگ داشتند و نه امکان پرداختنشان در تاریخ سینما وجود داشت؛ بعد آرامآرام این ایده در ذهنم شکل گرفت که آنها را در مجموعهای با عنوان «هزار فیلم، هزار نکته» ارائه کنم… اما درگیریهای حرفهای در «فیلمخانۀ ملی ایران»، «جشنوارۀ فیلم فجر»، «جشنوارۀ فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان» و «موزۀ سینما» و همچنین پرداختن به اولویتهای بیشتر در جهت انتشار جلدهای بعدی «تاریخ سینمای ایران»، هر بار انجام این امر را که طرفدارانی نیز داشت، به تعویق انداخت.
شروع دهة 1390 بهطور جدی پیگیر تنظیم آن شدم… در این زمان، ایدۀ اولیۀ سه دهة پیش، دستخوش تحولات و تغییرات شده و هزار فیلم در سال 1360 جایش را به بیش از 2500 فیلم در سال 1390 داده بود با نکتهها، حاشیهها، خاطرهها، دانستنیها، پشتصحنهها و هزار و هزار… . این هزارتوی شنیدنی تاریخ سینمای ایران که یقیناً خوانندهاش را درگیر نوستالژیهایش از فیلمها، سینماگران و هنرمندان طی بیش از هشت دهة فیلمسازی خواهد کرد و دریغ، هیجان، شادی، دلتنگی، تأسف، افتخار، غم، شکست و غرور و… از احوالات سینمای ایران را با این مرور، تجربه خواهد کرد. از مقدمۀ مولف
این نخستین کتاب کوتاه و پرمحتوای «اری د لوکا» هر عبارتش نکاتی تأثیرگذار و بهیادماندنی دارد؛ و این نشانهای است بر وجود نویسندهای واقعی و لحنی که بهمحض تشخیص، دیگر هرگز مخدوش نمیشود و نگاهش یکپارچه و یکدست است و میداند چطور بر افکار و احساسات تأثیر بگذارد. در این داستان حافظه تسلای خاطر نیست، بلکه خود امری غمافزاست و فاصلههای پرنشدنی زمان میان راوی و ماجرا، بازی بیرحمانهای بهراه میاندازد. صفحات کتاب مثل نوری سفید و شدید است که از پسِ ابرهای بلند میتابد، همان نوری که قهرمان فیلم توت فرنگیهای وحشی برگمان، پدر و مادرش را در آن میدید؛ در جوانیشان، نشسته بر ساحل دریاچه، چوب ماهیگیری در دست و منتظر صید ماهی. خواندن این کتاب یادآور لحظاتی است از دوران کودکی در ناپل که برای همیشه از دست رفته است و مرا دوباره به یاد آن تصویر ویرانکنندهای انداخت که با صراحت و شفافیتی مطلق از درد و رنج زندگی میگوید، رنجی که همه چیز را پاک میکند و ما را با خود و گذشتهمان بیگانه میکند.
«رافائله لاکاپریا، نویسنده و فیلمنامهنویس ایتالیایی»
آگورافوبیای ایرانی، مجموع گفتوگوهایی است در باب موانع مدرنیته ایرانی. در این کتاب، تلاش شده در پرتو نگاهی جامعهشناختی به یکی از مناطق پیرامونی کشور، به بازشناخت تحولات در مقیاس ملی پرداخته شود. گفتمان جامع این نگاشته، مبتنی بر نوعی رویکرد تمرکززدا به تحولات اجتماعی و سیاسی ایران است. خوابها، بازیها، خلقوخو، کافهگردی، شگردهای زبانی، حیوانآزاری و حیواندوستی، مظلومنمایی، بگومگوهای متقابل میانشهرستانی، کهنباورها و موضوعات متعدد دیگر در این کتاب به صورتی پدیدارشناختی، مورد تاویل و تامل قرار گرفته اند. آگورافوبیای ایرانی با هدف پرتوافکنی بر توتالیتاریسم پنهان ایرانی، به مجموع ترسهای جمعی و دلایل گریز از آزادی و گفتوگوهراسی ایرانیان نگاهی نو و انتقادی دارد.
انسان جادوگرِ انسان است. این جمله را میتوان محور دیدگاه سارتر دربارۀ احساسات آدمی، ماهیت و کارکرد غایی آن دانست. ما با احساساتمان یکدیگر را مسحور میکنیم؛ اما سحری که نه خود از چگونگی آن باخبریم و نه اصولاً میدانیم که آنچه با دیگری کردهایم نوعی ساحری بوده؛ ما نیز به نوبۀ خود مسحور دیگری میشویم؛ و آن دیگری هم نمیداند که با احساساتش اغوایمان کرده… همۀ ما در بازی سلسلهوار احساساتمان، هدفی را دنبال میکنیم، هدفی که دستکم نمود تحققیافتۀ آن جوهری عقلانی و حسابگرانه دارد.
ساختار مفهومی نگاهِ سارتر در این کتاب غریب مینماید. او در بحبوحۀ گفتمان اگزیستانسیالیستی ناگاه صحبت از وجود کیفیتی ماکیاولیستی در اعماق وجود ما میکند، هرچند شاید سویۀ دیگری از نگاه فلسفی سارتر که حضور دیگری را «جهنمی» میداند با این نگرش او سازگارتر باشد.
گرچه از دو دهه پیش موقعیتهای تقریبی قدرتهای گوناگون در ساخت ترکیبی نظم امپراتوری بالا و پایین شده، و بهرغم دادوقالهای ایدئولوگهای حاکمیت ملی، به هیچ وجه از توان نیروهای سلطه و کنترل اعمال شده بر نظم جهانی کاسته نشده است. این نیروها در عوض، صرفاً از دیدهها پنهان و کمتر از سابق تشخیصپذیر شدهاند، چنان که گویی فرمول معجون نامرئی شدن را کشف کرده باشند. آنچه امروزه بدان نیاز داریم چرخههای مبارزات بینالمللی و نیز هوش و فراستی است که هر دو همزمان رویاروی ساختارهای نظم جهانی حاکم بایستند. هر چه باشد گاهی کار نظری مندرج در جنبشهای اجتماعی بیش از مطالب انبان شده در کتابخانهها آموزنده است. وارونهسازی این نامرئی شدن نخستین گام در کسب توان کشاکش با آنها و سرانجام به زیر کشیدن ساختارهای امپراتوری است.
مایکل هارت و آنتونیو نگری، از جستار «امپراتوری بیست سال بعد»
کتاب دریافتهای یو دن ازمکالمات کنفوسیوس دربارۀ اثر کلاسیک مکالمات[1] است. اگرچه مکالمات متنی ثقیل و سنگین دارد، یو دن، نویسندۀ کتاب، این اثر کلاسیک را به شیوهای ساده و زنده برای خواننده توصیف کرده است. او با آوردن داستانهای مختلف و منطبق با زندگی واقعی، تکتک جملات کنفوسیوس را قابلدرک میکند. جملاتی که قبل از خواندن این کتاب سخت و انعطافناپذیر مینمایند، با توضیحات و تفسیرهای یو دن به روشی انعطافپذیر و کاربردی در جنبههای مختلف زندگی تبدیل میشوند. در مقدمۀ کتاب، یو دن از خاطرات کودکی خود میگوید؛ خاطراتی که نشان از آمیختگی و اُنس او از کودکی با مکالمات دارد که دلیلی بر تواناییاش در تفسیر زیبای مکالمات است. نویسنده در هفت فصل با موضوعات مختلفی چون خودسازی و تهذیب نفس، راهورسم زندگی، سلوک اجتماعی و… به تفسیر جملات مکالمات نشسته است.
[1]. کتاب مکالمات مجموعهای از گفتههای کنفوسیوس است که چندی پس از مرگش، پیروانش جمعآوری کردند و درحالحاضر 20 فصل دارد.
خاستگاه یا به بیان بهتر زمینۀ طرح و بسط ایدهها و جستارهای کتاب پیش رو، تاریخ تصویر و آرا و نظرات آبی واربورگ است. هر کوششی در گنجاندن واربورگ در چارچوب و کلیتی بسنده، ناممکن مینماید. کتاب طرحی کلی از آرای واربورگ، کلیدواژههای منظومۀ فکری او و در نهایت طرح نسبت او با اندیشمندان دیگری چون برونو، هگل، نیچه، فیشر، کاسیرر، پانوفسکی، بنیامین و… است. بدین ترتیب، مقالات پیشِ رو در فقدان متون اصلی، پیشدرآمدی است بر اندیشۀ واربورگ و نظریۀ تاریخ هنر و آیکونولوژی. امیدواریم این مقالات بتواند تا حدی خلاء موجود در خصوص اندیشۀ آبی واربورگ را جبران کند.
خواهران دشمن یکی از سه داستان کتاب پیشروست. دستمایۀ نوشتن کتاب زندگی سه خانواده است که با رنجها و تنهاییهایی دستبهگریباناند. زنان نقش محوری را در این داستانها دارند؛ زنان شجاعی که بر ناملایمات چیره میشوند و با مهر خود در تنگناهای زندگی بهترین تصمیمات را میگیرند و حافظ خانوادهاند.