طرح‌وارۀ نظریه‌ای دربارۀ احساسات

ژان‌پل سارتر
سینا رویایی

انسان جادوگرِ انسان است. این جمله را می‌توان محور دیدگاه سارتر دربارۀ احساسات آدمی، ماهیت و کارکرد غایی آن دانست. ما با احساساتمان یکدیگر را مسحور می‌کنیم؛ اما سحری که نه خود از چگونگی آن باخبریم و نه اصولاً می‌دانیم که آنچه با دیگری کرده‌ایم نوعی ساحری بوده؛ ما نیز به ‌نوبۀ خود مسحور دیگری می‌شویم؛ و آن دیگری هم نمی‌داند که با احساساتش اغوایمان کرده… همۀ ما در بازی سلسله‌وار احساساتمان، هدفی را دنبال می‌کنیم، هدفی که دست‌کم نمود تحقق‌یافتۀ آن جوهری عقلانی و حسابگرانه دارد.

ساختار مفهومی نگاهِ سارتر در این کتاب غریب می‌نماید. او در بحبوحۀ گفتمان اگزیستانسیالیستی ناگاه صحبت از وجود کیفیتی ماکیاولیستی در اعماق وجود ما می‌کند، هرچند شاید سویۀ دیگری از نگاه فلسفی سارتر که حضور دیگری را «جهنمی» می‌داند با این نگرش او سازگارتر باشد.

 

125,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 350 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

ژان پل سارتر, سینا رویایی

نوع جلد

گالینگور

قطع

وزیری

تعداد صفحه

134

سال چاپ

1402

موضوع

فلسفه

وزن

350

نوبت چاپ

اول

کتاب «طرح‌وارۀ نظریه‌ای دربارۀ احساسات» اثر ژان‌پل سارتر ترجمۀ سینا رویایی

گزیده‌ای از متن کتاب

پیش‌گفتار
روان‌شناسی، پدیدارشناسی و روان‌شناسی پدیدارشناختی

روان‌شناسی رشته‌ای است که داعیۀ اثباتی بودن دارد، به این معنا که می‌کوشد از منابع تجربۀ صرف مدد بجوید. البته ما امروز دیگر در دوران طرفداران مکتب تداعی‌گرایان[1] نیستیم و روان‌شناسان معاصر از بازپرسی و تفسیر خودداری نمی‌کنند. هرچند آنها سعی می‌کنند به سبک فیزیک‌دانان با سوژۀ خود مواجه شوند. اما وقتی دربارۀ روان‌شناسان معاصر حرف می‌زنیم، باید حدود و ثغور مفهوم تجربه را مشخص کنیم؛ چون به‌هرحال، با انبوه متنوعی از تجارب مواجهیم و مثلاً باید تصمیم بگیریم آیا فلان تجربه از ماهیات یا ارزش‌ها یا تجربۀ دینی واقعاً وجود دارد یا خیر. روان‌شناس سعی می‌کند فقط از دو نوع تجربۀ شناخته‌شده بهره‌ بگیرد: یکی آنکه با تجربه‌ای زمانی‌مکانی که به کمک بدن‌های سازمان‌دار[2] به ما داده می‌شود و دیگری دانشی شهودی از خودمان که آن را تجربه‌ای خوداندیشانه می‌نامیم. وقتی بین روان‌شناسان بحث بر سر روش درمی‌گیرد، تقریباً همیشه این مشکل بینشان سنگینی می‌کند که آیا این دو نوع دانش مکمل یکدیگرند یا خیر، آیا یکی از این‌دو باید فرع بر دیگری باشد، یا یکی از آنها باید با قاطعیت کنار گذاشته شود؟ البته درباب اصلی ضروری توافق شده: اینکه تحقیقات آنها پیش از هر چیز باید با امور واقع آغاز شود و اگر از خود بپرسیم امر واقع چیست، می‌بینیم خود را این‌طور معرفی می‌کند: چیزی که شخص باید در طول تحقیق با آن رو در رو شود و همواره به نسبت امور واقع پیشینش، خود را غیرمترقبه گران‌سنگ و نوآورانه عرضه می‌کند. پس نباید روی امور واقع چنان حساب کرد که گویی خود را در قالب تألیفی کلی سازمان می‌دهند تا خودش معنایش را افاده کند. به عبارتی، اگر آنچه انسان‌شناسی می‌خوانیم نظامی است که در پی تعریف ذات انسان و وضعیت بشر است، پس روان‌شناسی، حتی روان‌شناسی انسان، چنین خصیصه‌ای ندارد و هرگز نمی‌تواند نوعی انسان‌شناسی باشد. روان‌شناسی طوری طراحی نشده که پیشینی موضوع تحقیق خود را تعریف کند و تعین بخشد. مفهومی از انسان که روان‌شناسی می‌پذیرد مفهومی یکسره تجربی است: در سرتاسر جهان برخی موجودات خصلت‌های مشابهی از خود بروز می‌دهند. همچنین، به کمک علومی نظیر جامعه‌شناسی یا فیزیولوژی دریافته‌ایم که روابط عینی مشخصی بین این موجودات برقرار است. پس درواقع چیز دیگری نیاز نیست تا روان‌شناس حصاربندی موقت تحقیقاتش بر این دسته از موجودات را منطقاً و چون فرضی کاربردی بپذیرد. بستر اطلاعاتی مربوط به این موجودات بسیار راحت‌تر در دسترس‌ است؛ زیرا آنها زندگی اجتماعی دارند، صاحب زبان‌اند و آثاری از خود به جا می‌گذارند. اما روان‌شناس خود را به این اطلاعات مقید نمی‌کند: او نمی‌داند که آیا مفهوم انسان من‌درآوردی است یا خیر. این مفهوم ممکن است بیش از حد همه‌شمول باشد؛ ملاکی در دست نیست که بتوان انسان بدوی استرالیا را در همان طبقۀ روان‌شناختی قرار داد که کارگری امریکایی را در سال 1939. گسترۀ مفهوم انسان نیز می‌تواند بسیار باریک باشد؛ چیزی وجود ندارد که از شکافی عمیق بین میمون انسان‌نما و موجودات بشر خبر دهد. بااین‌وصف، روان‌شناس به‌شدت از اینکه انسان‌های اطراف خود را انسانی مثل خود ببیند سر باز می‌زند. از دید او، این تصور از شباهت، آن‌گونه که شاید بشود یک انسان‌شناسی بر آن بنا کرد، احمقانه و خطرناک است. روان‌شناس رضایتمندانه می‌پذیرد که به رغم قیودی که در بالا ذکر شد، یک انسان است؛ یعنی به این طبقه که فعلاً مجزا شده تعلق دارد. اما به این فکر خواهد افتاد که خصلت انسانی حتماً پسینی یا آزمون‌مدارانه به او اعطا شده و او نمی‌تواند تا آنجا که عضوی از این طبقه است، موضوع شناساییِ مستثنی در تحقیق باشد، مگر به‌ منظور فایدۀ تحقیقاتی آن. پس روان‌شناس از طریق دیگران متوجه می‌شود که انسان است: هیچ روش خاصی نیست که با تمسک به آن پرده از ماهیت انسانی او بردارد و نشان دهد که موضوع تحقیقْ خود اوست. در اینجا درون‌نگری، همانند تجربۀ «برون‌نگرانه»، چیزی جز امور واقع فراهم نخواهد کرد. اگر بعدها قرار باشد مفهومی قطعی از انسان وجود داشته باشد ــ که کاملاً محل تردید است ــ این مفهوم باید فقط چون مفهوم اعلای علم کاملی تصور شود که این نیز یعنی تعویق افتادن ابدی این مفهوم. چنین مفهوم مشخصی نمی‌تواند چیزی بیش از فرضی وحدت‌بخش باشد که درجاتی و سلسله‌مراتبی ابداع شده‌ تا مجموعۀ نامتناهی از واقعیت‌های عیان‌شده دربارۀ انسان را موزون و هماهنگ کند. این موضوع بدان معناست که تصور انسان وقتی معنای دقیقی برایش حاصل شود، در اصل فقط گمانه‌ای خواهد بود که ارتباط‌هایی بین داده‌های پراکنده ایجاد کند و احتمال تحقق این ارتباط تنها از نتیجۀ مطلوبی که در پی دارد، استنباط می‌شود. به تعریف پیرس، فرضیهْ سرجمع نتایج تجربی است که ما را قادر به پیش‌بینی می‌کند. البته اگر پیش از آنکه این ترکیب‌سازی غایی ممکن شود، برخی روان‌شناسان مجبور باشند مفهوم‌سازی خاصی از انسان به کار ببندند، چنین کاربردی صرفاً تبیین شخصی خودشان خواهد بود و می‌تواند تصوری راهبر یا به عبارت بهتر، صورت مثالی به معنای کانتی[3] آن باشد و وظیفۀ اصلی روان‌شناسان این است که هرگز نگذارند فراموش شود این مفهوم ساخته‌شده فقط جنبۀ تنظیمی و سامان‌بخش داشته و بس.

[1]. associationists: تداعی‌گرایی ایده‌ای است که می‌گوید حضور رویداد یا تجربه‌ای در ذهن موجب می‌شود رویداد یا تجربۀ دیگری شبیه به آن در ذهن تداعی شود. فرض کنید فردی میوۀ ترشی را بخورد که باعث ترشح زیاد بزاق دهان می‌شود. این تجربه در ذهن او باقی می‌ماند. حال پس از مدتی اگر همان شخص فرد دیگری را در حال خوردن میوۀ ترشی ببیند یا به یاد آن میوۀ ترش بیفتد، ممکن است باز هم در دهانش بزاق ترشح شود.

[2]. organized bodies

[3]. Ideas: کانت مفاهیم بنیادین تحقیقات متافیزیکی را «ایده‌ها» یا «صور مثالی» می‌خواند. این مفاهیم برخلاف مفاهیم فاهمه که منطبق با متعلقات ممکنی هستند که منطبق با تجربه داده می‌شوند، مفاهیم عقل‌اند که با متعلقات ممکن در تجربه انطباق ندارند _ م.

انتشارات نگاه

کتاب «طرح‌وارۀ نظریه‌ای دربارۀ احساسات» اثر ژان‌پل سارتر ترجمۀ سینا رویایی

اینستاگرام انتشارات نگاه

 

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “طرح‌وارۀ نظریه‌ای دربارۀ احساسات”