آگورافوبیای ایرانی

حمید مؤذنی

آگورافوبیای ایرانی، مجموع گفت‌وگوهایی است در باب موانع مدرنیته ایرانی.  در این کتاب، تلاش شده در پرتو نگاهی جامعه‌شناختی به یکی از مناطق پیرامونی کشور، به بازشناخت تحولات در مقیاس ملی پرداخته شود. گفتمان جامع این نگاشته، مبتنی  بر نوعی رویکرد تمرکززدا به تحولات اجتماعی و سیاسی ایران است. خواب‌ها، بازی‌ها، خلق‌وخو، کافه‌گردی، شگردهای زبانی، حیوان‌آزاری و حیوان‌دوستی‌، مظلوم‌نمایی، بگومگوهای متقابل میان‌شهرستانی، کهن‌باورها و موضوعات متعدد دیگر در این کتاب به صورتی پدیدارشناختی، مورد تاویل و تامل قرار گرفته اند. آگورافوبیای ایرانی با هدف پرتوافکنی بر توتالیتاریسم پنهان ایرانی، به مجموع ترس‌های جمعی و دلایل گریز از آزادی و  گفت‌وگوهراسی ایرانیان نگاهی نو و انتقادی دارد.

 

225,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 250 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

حمید مؤذنی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

دوم

جنس کاغذ

بالک (سبک)

قطع

رقعی

تعداد صفحه

176

سال چاپ

1402

موضوع

جامعه شناسی و فلسفه اجتماعی, سیاست

کتاب «آگورافوبیای ایرانی» نوشتۀ حمید مؤذنی

گزیده ای از متن کتاب:

توتالیـتاریسم پنهان؛ آگورافوبیای[1] ایران‌

* از سال 1285 و زمان به وقوع پیوستن انقلاب مشروطه تا کنون، کتب و آثار متعددی در باب مسایل و مشکلات  بازاحیای استبداد، موانع دموکراسی و رهایش در ایران منتشر شده است. به زعم شما چه عواملی را می‌توان دلیل سخت‌جانی پدیده‌ی استبداد ایرانی برشمرد؟

تمامی تحلیل‌های انتقادی در ایران، ذیل گفتمان استبداد و استعمار بوده است . اما من فکر می‌کنم، استبداد و استعمار، تنها مشکل جامعه ایرانی نیست و بایست به موضوعاتی بپردازیم که مغفول مانده است.

گمان می‌کنم توتالیتاریسم مهم‌ترین مبحث دورمانده در تحلیل‌ صاحب‌نظران عرصه سیاست در ایران است. در میان روشنفکران ایرانی کمتر کسی به وجود وجوه توتالیتاریستی در جامعه ایرانی باور دارد.

* از این حیث که از محورهای گفتگوی پیش‌رو، مبحث توتالیتاریسم است، در ابتدا تقاضا دارم شمایی کلی از این موضوع را ترسیم کنید. تعریف شما از یک جامعه‌ی مبتلا به توتالیتاریسم چیست؟

هاناآرنت[2]، فیلسوف آلمانی_ آمریکایی در پایان جنگ دوم جهانی به صورت‌بندی و تعریف نوع تازه‌ای از نظام سیاسی پرداخت و آن را توتالیتاریسم یا تمامیت‌خواهی نام گذاشت. توتالیتاریسم با تعاریف نظام‌های بسته‌ی پیش از خود، تفاوت داشت. توتالیتاریسم، تنها یک نظام سیاسی نیست؛ بلکه یک نظام سیاسی_ اجتماعی است. توده‌ها نقش مهم و بسزایی در شکل‌گیری جنبش تمامیت‌خواه، وقوع، تثبیت و استمرار این نظام سیاسی دارند.

* منشا شگل‌گیر و قوام‌یافتگی توتالیتاریسم در ایران چه بود؟ به عبارتی دیگر چرا روح توتالیتر در طبع ایرانی درونی شد؟

ایرانیان پس از اشغال کشور توسط یک هویت غیر، بر اساس بیم و هراس شدید هویت تحمیل‌شده را پذیرا شدند. شرایط زندگی در این دوران تاریخی به‌گونه‌ای سخت و وحشتناک بود که ایرانیان از سر ترس و تحقیر، هویت جدید را درونی ساختند. هویت‌پذیری ایرانیان در این وضعیت تاریخی به منش رندی انجامید. ایرانی‌ها چنان با این هویت وارداتی، خود را همگون ساختند که از خود هویت غالب نیز پیشی گرفتند. هویت جدید در نهایت جزئی از هویت ایرانی شد و مانع و واسط هویت ایرانی و هویت مدرن شد. به همین دلایل در ایران، هیچگاه مواجهه‌ی سنت و مدرنیته نداشته‌ایم. در واقع میان این دو یک هویت غیر جا گرفته بود که خود را به عنوان هویت ایرانی جا زد و با مدرنیته نیز سر ستیز دارد. هویت درونی‌شده جدید تمام وجوه توتالیتاریسم را درون خود همچون یک میراث لذت‌بخش از سر ترس، منتقل می‌سازد. عارفان، عامل لذت‌بخشی و کاتالیزور این وضعیت بوده و هستند.

* چطور شد که تمامیت‌خواهی نسل‌به‌نسل خود را به امروز رسانیده و دست‌نخورده هم باقی مانده است؟

اگر نظام توتالیتاریستی هیتلر هم بیش  از این طول عمر داشت و گرایش به نازیسم پس از پایان جنگ دوم جهانی، جرم  انگاشته نمی‌شد، چه بسا آلمانی‌ها هم دچار این وضعیت می‌شدند. البته نه به شدت ما؛ زیرا آلمان، مهد فلسفه، اندیشه و موسیقی بود. اما ایرانیان قرن‌ها، تنها ذیل شعر و عرفان زیسته‌اند. آنها پس از تجربه توتالیتاریسم؛ آرنت، نولته[3]، مکتب فرانکفورت[4] و… داشته‌اند. که این وضعیت را نقد کرده‌اند. ما اما؛ مولوی، خاقانی و گرایش به عرفان را داشته‌ایم که این وضعیت را عاشقانه و لذت‌بخش کرده‌اند. آنها منتقد بودند و ما موید. آنها اهل تردید هستند و ما اهل تایید؛ و این خود نشان می‌دهد که میان این دو جامعه، تفاوت‌های گفتمانی در مواجهه با این وضعیت وجود دارد.

[1]. پدیده‌ای روانی که در آن گروگان نسبت به گروگان‌گیر حس هم­دردی و وفاداری پیدا می‌کند، گاه تا جایی است که از کسی که جان، مال و آزادی‌اش را تهدید کرده، دفاع و با اختیار و علاقه خودش را تسلیم او می‌کند. عارضه استکهلم اصطلاحی است که پس از سرقت از بانکی در استکهلمِ سوئد، توسط نیل بیِروت (Nils Bejerot) روان‌شناسی که از آغاز تا پایان گروگان‌گیری به پلیس مشاوره روانشناسی می‌داد و به بانک رفت‌وآمد داشت، هم‌زمان با پوشش خبری مورداستفاده قرار گرفت و بعدها توسط روان‌شناس دیگری به نام فرانک اوخبری (Frank Ochberg) رسماً تعریف و نام‌گذاری شد.

[2]. Hannah Arendt 1906 _ 1975 فیلسوف و تاریخ‌نگار برجسته‌ی آلمانی که آرای او تأثیرات شگرفی بر اندیشه قرن بیستم گذاشت.

[3]. تاریخ‌نگار و فیلسوف فاشیسم‌پژوه آلمانی و از شاگردان مارتین هایدگر(1913_2016)

[4]. نام مکتبی آلمانی که در دهه ۱۹۳۰ توسط ماکس هورکهایمر در قالب یک انجمن پژوهش‌های اجتماعی در فرانکفورت تأسیس شد. عمده فعالیت این مکتب در زمینه‌های مربوط به فلسفه علوم اجتماعی، جامعه‌شناسی و نظریه اجتماعی نئومارکسیستی است و بیشتر جنبه واقع‌گرایانه دارد.

 

موسسه انتشارات نگاه

کتاب «آگورافوبیای ایرانی» نوشتۀ حمید مؤذنی

موسسه انتشارات نگاه

کتاب «آگورافوبیای ایرانی» نوشتۀ حمید مؤذنی

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آگورافوبیای ایرانی”