ظهور و سقوط رایش سوم
ویلیام شایرر
ابوطالب صارمی
رایش سوم به حکومت آلمان از سال 1933 تا سال 1945 گفته می شود. واژه ی رایش در زبان آلمانی به معنای امپراتوری یا فرمانروایی است. رایش یکم به امپراتوری مقدس روم غربی و رایش دوم به حکومت پس از بیسمارک تا دوره جمهوری وایمار و رایش سوم به حکومت پس از جمهوری وایمار تا شکست آلمان در جنگ جهانی دوم گفته می شود.
رهبری رایش سوم را آدولف هیتلر رهبر حزب نازی در دست داشت. او پس از یک کودتا در سال 1924 به زندان محکوم شده بود و پس از آزادی به شیوه ی قانونی خود توانست حزب نازی را به قدرت رسانده و با مرگ رئیس جمهور هیندنبورگ قدرت را به طور کامل در دست بگیرد. رایش سوم دارای یک حکومت دیکتاتوری ملی و تک حزبی و صد البته مردمی بود.
تا پیش از قدرت یابی رایش سوم یعنی در دوره جمهوری مردم آلمان در وضعیت بسیار سختی به سر می بردند و در وضعیت اقتصادی بسیار بدی قرار داشتند. بسیاری از جوانان آلمانی به روابط جنسی و مواد مخدر پناه برده یا کمونیست می شدند. عهدنامه ی ورسای که در نتیجه شکست آلمان در جنگ جهانی اول عقد شده بود اوضاع اقتصادی آلمان را کاملا فلج کرده بود. اما با روی کار آمدن هیتلر وی توانست با گردآوری نخبگان آلمان در رایش سوم وضعیت آلمان را در کمتر از چهار سال کاملا دگرگون کند. وی قرارداد ورسای را که ارتش و نیروی دریایی آلمان را کوچک کرده و حق داشتن نیروی هوایی، نیروی زرهی و زیردریایی از آلمان را داشت در نهایت شجاعت زیر پا گذاشت و مناطق از دست رفته ی آلمان در جنگ جهانی اول را بدون خونریزی و جنگ و از طریق سیاسی به آلمان بازگرداند که مهم ترین آن اتریش بود. تمام مردم این سرزمین ها از پیوستن سرزمینشان به رایش سوم خرسند بودند. پس از اتریش برای آلمانی ها مهم ترین منطقه دانتسیگ و دالان لهستانی بود که سرزمین آلمان را به دو تکه تقسیم کرده و پس از جنگ جهانی اول ضمیمه لهستان شده بود. اما اینبار تسخیر منطقه بدون خونریزی انجام نشد و با لجبازی لهستان که پشتیبانی کامل بریتانیا و فرانسه را هم بدست آورده بود جنگ جهانی دوم روی داد و پس از چند سال نبرد خونین رایش سوم سرانجام سقوط کرد.
مواجههی اسپینوزا _ دلوز
نوشتۀ عادل مشایخی و عنایت چرزیانی
مسئلهی ما چیست؟ با تلاش برای آزمودن مواجههای میان دلوز و اسپینوزا به چه مسئلهای میخواهیم بیندیشیم و احیانا پاسخی برایش پیدا کنیم؟ اسپینوزا به چه کار میآید؟ با اسپینوزا چه میتوان کرد؟ یا به بیان دقیقتر، اسپینوزا با ما چه میتواند بکند؟ : مفاهیمی که احتمالا از «مواجههی دلوز و اسپینوزا» برمیآیند، قرار است خطوط گریز از چه بنبستی باشند؟ به موجزترین بیان ممکن میتوان گفت این مسئله «بحران عمل» است: تا این مسئله را حل نکنیم، هرگونه پاسخ به پرسشهایی نظیر «چه باید کرد؟» با واکنشهای تمسخرآمیز و کلبیمسلکانه و ارجاعهای شبهعالمانه به «تاریخ» (برای اثبات بیهودگیِ عمل و عدم امکان هرگونه تغییر واقعی) مواجه خواهد شد. مفاهیمی که از آزمودنِ «مواجههی دلوز و اسپینوزا» برمیآیند، «امکان»هایی برای گریز از این بنبست، برای احیای ایمان به رابطه با «این جهان» و در نتیجه، احیای «امید» به تغییر، فراهم میآورند.
زنده خواب
فتاح امیری
رضا کریم مجاور
فتاح امیری رماننویس پیشگام کُرد و نخستین نویسندۀ کردستان ایران است که پس از انقلاب، رمانهای خود را منتشر کرد. پیش از انتشار اولین رمان امیری، تنها یک رمان از نویسندگان کردستان ایران و آنهم در خارج از کشور منتشر شده بود. رمانی با عنوان پیشمرگه از رحیم قاضی، مبارز سیاسی دوران رژیم پهلوی. این رمان در سال 1328 نوشته شده و برای نخستینبار در سال 1340 در شهر ایروان ارمنستان به چاپ رسیده است.
فتاح امیری سال 1325 در روستای کوچکی به نام «منوچهر» از توابع شهرستان بوکان به دنیا آمده و دوران ابتدایی و دبیرستان را در شهر مهاباد تحصیل کرده و قبل از گرفتن مدرک دیپلم، در شرکت توزیع نیروی برق شهر بوکان استخدام شده است.
او بهعلت گرایشها و فعالیتهای سیاسی، در سال 1354 دستگیر میشود و تا سال 1357 در زندان میماند.
فتاح امیری، آنچنانکه خود میگوید، از اوان کودکی شیفتۀ داستان و قصه بوده و از دوران نوجوانی و حدود دهسالگی به مطالعۀ داستانها و رمانهای ایرانی و خارجی پرداخته است.
تسلط فتاح امیری بر واژهها و زیروبمهای زبان مادری ستودنی است و رمانهای او گنجینهای غنی از واژگان ناب و اصیل زبان کُردی است.
*از دیباچه کتاب به قلم مترجم
شناسنامهی اسفندیار منفردزاده
به کوشش:حسین عصاران
در ذهن من مهمترین مشخصهی منفردزاده، تفاوتِ اندیشه و بینش و پیشرو بودنِ او در آفرینش است. کارهای شناختهشدهاش در زمانِ خود پیشرو و تازه بوده و در گذر زمان، شاخص هنر زمان خود شدهاند. اما همهی اینها محصول دوران شناختهشدگیِ او از «قیصر» به بعد است؛ پس از آن که توانست پیگیر سلیقهی خود باشد، مدام از خود بگذرد، تجربه کند و خودش را در انتخابهایش بازتاب دهد. در این کتاب میشد خیلی زود از دوران کودکی و نوجوانی گذشت و به کارنامهی شاخص و پرجلوهی او از «قیصر» به بعد رسید و اینچنین او را نابغه و پراستعداد جلوه داد. اما از خود او یاد گرفتهام که کسی دانا به دنیا نمیآید. تلاش و تجربهها و کیفیت زندگیِ انسانهاست که به آنها هویت میدهد. توانمندی در آفرینش هنرمندانه، جدا از آنچه که «استعداد فردی» مینامیم، نیازمندِ تجربهورزی و گذر از سیاهمشقها و در معنا، «پرورش» است. گفتههای او هم میرساند که بیدار و هوشیار زندگی کرده؛ برای تجربه، خطر کرده؛ آرزوهایش را پرورانده و برایشان به پیش رفته است… *متن از مقدمۀ حسین عصاران بر کتاب «شناسنامهی اسفندیار منفردزاده»
فلسفه چیست؟
جورجو آگامبن
ترجمۀ ابراهیم رنجبر
آگامبن در این کتاب، هوشمندانه به سراغ مفاهیمی میرود که از چرایی گرایش انسان به فلسفهورزی حکایت میکند. این کتاب با کنکاش در مفاهیمی چون نوا، ذهن، کلام، حقیقت، مثال، تصویر و وجود، تاریخ مفهومی مختصری از فلسفه به دست میدهد که به یاری آن میتوان «آستانۀ فلسفه» را به چشم خود دید. کتاب «فلسفه چیست؟» گلگشتی نظرورزانه در تاریخ فلسفه ورزی است نه انباشت اطلاعاتی تاریخی که پس از چندی فراموش شود، برعکس، با این کتاب می توان به گوهر گرایش ما به فلسفه و گریزناپذیری آن در حیات انسانی مان پی برد، به تماشای آن نشست و دید چطور مادام که آدمی نفس میکشد و اصلا تا زمانی که آدمی اینگونه باشد، فلسفه هم خواهد بود. چراکه فلسفه زبان گمشدهای است که به شکرانه آن میتوان با خود سخن گفت، در خود کاوش کرد و بر گوهر درون نقشی تازه زد.
همۀ رویاهایتان را به یاد میآورم
رنه فرنی
منصور انصاری
رنه فرنی، نویسنده معاصر فرانسوی، در ۸ ژوئیه ۱۹۴۷ در یکی از محلات فقیرنشین مارسی به دنیا آمد و پس از فرار از ارتش، پنج سال با هویتی جعلی در خارج کشور زندگی کرد. بعد از بازگشت، علاوه بر نویسندگی، هفت سال در بیمارستان روانی پرستار بود و بعدتر، در زندان اکس آن پرووانس کارگاههای نویسندگی خلاق برگزار کرد. رمانهای او از جمله جادههای سیاه، ما هرگز تنها نمیخوابیم و نامزد کلاغها جوایز ادبی زیادی را برایش به ارمغان آورد.
همه رؤیاهایتان را به یاد میآورم نخستین رمان اوست که به فارسی برگردانده میشود. صرف نظر از حضور پررنگ خود نویسنده در داستان، داستانکهایش حول شخصیتهای مطرود گمشده در زندگی روزمره کنونی شکل گرفته است؛ زندانیها، بیخانمانها، مردها و زنهای تنها که از حاشیه به مرکز پر از نور، روشنایی، طبیعت، عشق، صلح، دوستی و نوستالژی کشیده می شوند. رنه فرنی در این رمان، ما را وارد دنیایی میکند که دیگر دلمان نمیخواهد از آن بیرون بزنیم؛ میخواهیم همان جا بمانیم و بخشی از داستان شویم. به قول مفسر ادبی فیگارو، این کتاب بیش از هر چیزی رمانی فلسفی است که نگاه خاصی به جهان دارد و ما را، خواسته یا ناخواسته، وامیدارد نگاهمان به جهان را تغییر دهیم؛ «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید».
زندگی روزمره در اسپانیای دورۀ تفتیش عقاید
جیمز ام اندرسون
سعید درودی
«ديوان تفتیش عقاید اسپانیا» سه و نیم قرن تاریخ این کشور را در تاریکی و وحشتی فرو برد که مسیحی و غیرمسیحی، مسلمان و یهودی را آواره ناکجاها کرد؛ جاهایی که نمیدانستند چه سرنوشتی در انتظارشان است. قوانین دیوان تفتیش عقاید را نهاد مقدس وضع می کرد و این نکته کاملا بیانگر قدرت مهیب این دیوان است. در این کتاب از فعالیت های روزمره همه طبقات جامعه اسپانیا روایتی بی طرفانه ارائه می شود. این روایت زمینه های متفاوتی را در بر می گیرد، مثل گرایش های مذهبی، اخلاقیات، تلاش برای معاش و رویارویی های متعدد با دیوان تفتیش عقاید. در هر فصل، به یکی از این جنبه ها پرداخته شده تا نهایتا و در مجموع، تصویری منسجم از جنبه های گوناگون زندگی روزمره اسپانیایی ها و در کل اروپا در اختیار خواننده قرار گیرد. این کتاب را می توان کتابی مهیب درباره دورانی مهیب معرفی کرد.
جاوید ایران
بهزاد خداویسی
گم شدن یک گم گشته
یکهوغیبش زده بود. شاید هم مدتها بود این اتفاق افتاده بود، و این من بودم که یکهو دلم برایش تنگ شده بود. درست از همان روزی که باران می آمد. به هر کسی توی پاریس می شناختم زنگ زدم وسراغ جاوید را گرفتم . اما همه شان می گفتند نمی دانند جاوید کجاست . مثل اینکه برفی باشد که با آمدن بهار آب شده است. یعنی حالا کجاست !
میان زباله ها ؟ توی تونل های نمور مترو، کنار خیابان !
باید دنبال عکسش بگردم .کاش از راه دور می توانستم عکسش را بدهم روزنامه ها چاپ کنند و بالایش بنویسند
“گمشده”
مدرسه زیبایی کابل
دبورا رودریگز
شهره میرعمادی
آن هنگام که «انسان غربی» در دل جامعه ای شرقی سکنا می گزیند، جهان شرق در ذهنش چه معنایی می تواند داشته باشد؟ نویسنده مدرسة زیبایی کابل زنی است آرایشگرکه ضمن آرایش و آموزش زنان افغان، از نحوه زیست و خوشی و ناخوشی های ما شرقی ها سخن می گوید. گرچه نویسنده ای که از قلب فرهنگی متفاوت پا به افغانستان گذاشته، هرگز نمی تواند از درون به فرهنگ میزبان نگاه کند، ولی شرح او از مصائب و سختی های جامعه افغانستان، دریچه ای است از بیرون که می تواند ما را با نحوه نگرش و جهان بینی «آنها» آشنا سازد.