این کتاب از داستاننامههای تاریخنویسان به اضافۀ افسانههای متناسب دیگری است که نویسندۀ آن «هالدین ماگفال» انگلیسی بنا بر اقتضای روش داستاننویسی به رشتۀ تحریر کشیده است و از خلال مطالب و لابهلای عبارات آن میتوان به آداب و رسوم دورۀ سلجوقیان پی برد و بر اوضاع و احوال کشور پهناور آن روز ایران بزرگ آگاهی یافت.
اهمیت برجستۀ دیگر این کتاب در وجود شخصیتهای ممتاز و بسیار مشهور آن زمان یعنی حکیم عمر خیام، خواجه نظامالملک، حسن صباح و همچنین موقعیت ایران و روزگار جهانداری شاهنشاهان سلجوقی است که از مهمترین و درخشندهترین ادوار تاریخی ایران به شمار میرود.
هالدین ماگفال اوضاع آن دوره و سرگذشت زندگانی این سه مرد بزرگ تاریخ را با نام سه یار دبستانی چنان با روش افسانهگویی زیبا و دلپسندی شرح داده است که میتوان آن را تاریخ یا یک سرگذشت تاریخی برشمرد.
نشر اسناد تاریخی هر کشوری وظیفه کسانی است که به گذشته و آینده کشور خود دلبستگی دارند، زیرا برای شناخت تاریخ هر کشوری نیاز به اسناد موثقی است که از سر گذشت هر ملتی به جای می ماند. تا اسناد هر دوره ای بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق نشود، نمی توان به سیر حوادث جامعه وقوف کامل یافت. آنچه در این کتاب از نظر می گذرد اسناد محاکمه ای است که به منظور محاکمه دست اندرکاران قتل سید حسن مدرس، فرخی یزدی، تقی ارانی و سردار اسعد بختیاری تشکیل شد و این خود برگی چند از تاریخ بیست ساله سلطنت رضاخان و اوایل سلطنت فرزند اوست.
سرچشمۂ تصوف در ایران از تأثیرات تعليمات بودایی در تصوف و فرهنگ ایران سخن می گوید. این کتاب دربردارنده نتایج تحقیقات استاد نفیسی درباره تصوف و ارتباط آن با ادیان و مکاتب مختلفی از جمله تعلیمات بودایی، یهودی، اسلامی، مسیحی و … است. جوانمردی، طریقت، شریعت، سماع، فرقه ها و بزرگان تصوف (از روزگاران کهن تا امروز) از دیگر مباحثی که نویسنده در این کتاب به آنها پرداخته است.
داستان دو شهر از معروف ترین آثار انگلیسی به شمار می آید؛ اثری که ذهن خواننده را تسخیر می کند. این کتاب نخستین بار در سال ۱۸۵۹ منتشر شد. داستان در دو شهر لندن و پاریس رخ می دهد و مخاطب در کنار شخصیت های داستان، به روزگاری پرتب وتاب قدم می گذارد. این کتاب در سه بخش نوشته شده است: کتاب اول: عمر دوباره، کتاب دوم: رشته زرین، کتاب سوم: مسیر طوفان. در این سه بخش، با سرگذشت شخصیتهای متعددی از قشرهای مختلف جامعه آشنا و همراه می شویم و جریان زندگی آنها را در این دوره عجیب دنبال می کنیم. فضای تاریک و محزون کتاب با پایانی هیجان انگیز و غیرقابل پیش بینی، بی شک مخاطب را متأثر می کند.
کتاب پیش رو اثر یکی از بزرگ ترین متفکران و نویسندگان جهان و بازنمایی میراث معنوی جهان است. روزشمار دانایی، آخرين اثر تولستوی، نخستین بار است که به فارسی ترجمه شده. این روزشمار آیینه آرزوهای ۱۵ سال آخر عمر تولستوی است و نشان از انبوه کتاب هایی دارد که نویسنده آنها را خوانده و زیسته. روزشمار دانایی حاوی حکمت و دانش بزرگ ترین فیلسوفان ، اندیشمندان و نویسندگان تمام اعصار است که تولستوي آلام زندگی را با آنها التيام بخشیده. او در این کتاب، افزون بر اندیشه بزرگان هم عصرو متقدم، دیدگاه های خود درباره زندگی، مرگ، عشق، رنج، نیکی و کمال را نیز آورده . رسالت تولستوی در نگارش این کتاب انتقال خرد و دانایی به بی شماران است.
طبق ادعای بولتون کتاب آنچه در اتاق اتفاق افتاد، کتابی است افشاگرانه که قرار است پرده از اسرار کاخ سفید در دوره زمامداری ترامپ بردارد. حال آنکه، لبهی تیغ این افشاگری متوجه خود بولتون نیز هست. بولتون بیآنکه بداند نشان میدهد که آمریکا واقعا قابل اعتماد نیست. خواندن کتاب حاضر برای خوانندگان نکاتی دارد که شاید در هیچ رسانهای نتوان اینگونه بدان دست یابد.
دوبلورها خود را بازیگران نشسته می دانند و معتقدندتفاوتشان با بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون صرفا در این است که باید پشت یک میکروفن، بدون آنکه دیده شوند ایفای نقش کنند. آن ها از سال 1338 که اولین گروهشان برای آموزش به ایتالیا اعزام شد تا امروز که آثاری ماندگار تقدیم فارسی زبان ها کرده اند، شخصیت های برجسته ای را از دست داده اند. تاریخ شفاهی دوبله، بیان خاطرات و تجربیات این سال هاست . . .
… کمرش که نشکسته. گردنش که خرد نشده. چرا کارش را درست انجام نمیدهد؟ جنبوجوش هر فعلی دست اوست. افعال لازم و کمکی، بویژه افعال متعدی. [ ببین! دوست ندارد بهاین «بویژه» تن بدهد. حتا «مخصو…»ی مخصوصن را هم مینویسد. با حرکت نیرومند دستم ناگزیر به حرفم گردن مینهد]. مصداق بارز چموشیست. [ از این یکی خیلی خوشش آمده؛ از نوشتن مصداق بارز بال درآوردهست]. اما «چموشی» حالش را بد میکند. نوکش را به گوشهی کاغذ گیر میدهد. مینویسد:« مصداق بارز خموشیست». این یکی را بهتر درآورده. خموشی را از چموشی بهتر میداند. «خموشی کاری بهکار کسی ندارد. تصمیم گرفته حرف بهدردبخوری نزند. زبان به دهان بگیرد. لام تا کام چیزی نگوید. اگر پسگردنی و زور دو انگشت قلچماق پشتش نباشد، پاک لالمانی میگیرد. با اینهمه نمیتوانم خیلی زیر فشار قرارش بدهم. اما نباید لیلی به لالایش بگذارم. بگذارم کمی پیش برود…
گنجینۀ پیش رو مجموعه مقاله هایی است تحلیلی از بزرگان اندیشه و شهسواران ادبیات، تئاتر و سینما در اتحاد جماهیر شوروی که هنوز نوین و پربارند و چشممان را به افق هایی شگفتی آور می گشایند و بر دانسته هایمان می افزایند.
اکنون قریب پنجاه سال از روزگاری میگذرد که نخستین چاپ گزیده شعرهای شاعر توانا و خوب معاصر، زندهیاد «فریدون مشیری» به سال ۱۳۴۹ خورشیدی، از سوی سازمان انتشارات بامداد یکی از ناشران شناخته شدۀ قدیمی که از اواخر دهۀ چهل فعالیت خود را در زمینۀ فرهنگ و ادبیات ایران آغاز کرده بود منتشر شده است.
در دهه هفتاد با تعطیلی انتشارات بامداد آقای جواد متین چاپ گزیده اشعار زندهیاد فریدون مشیری را بر عهده انتشارات نگاه نهاد این اثر چندین بار با حجمی در حداد 240 صفحه در انتشارات نگاه به چاپ رسید.
تا اینکه پس از گذشت پنجاه سال از انتشار نخستین چاپ آن، یادگاران عزیز شاعر یعنی بهار مشیری و بابک مشیری گرامی، با افزودن شعرهای تازهتر از مجموعههای بعدی استاد مشیری این برگزیده را به روزرسانی کرده که بسیاری از سرودههای ماندگار ایشان را در بر میگیرد و کام تشنگان شعر معاصر از آن سیراب میشود.