نرم تر از بانگ پرها « تاریخ شفاهی دوبله »

صادق وفایی

موسسه انتشارات نگاه

دوبلورها خود را بازیگران نشسته می دانند و معتقدندتفاوتشان با بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون صرفا در این است که باید پشت یک میکروفن، بدون آنکه دیده شوند ایفای نقش کنند. آن ها از سال 1338 که اولین گروهشان برای آموزش به ایتالیا اعزام شد تا امروز که آثاری ماندگار تقدیم فارسی زبان ها کرده اند، شخصیت های برجسته ای را از دست داده اند. تاریخ شفاهی دوبله، بیان خاطرات و تجربیات این سال هاست . . .

62,500 تومان

ناموجود

جزئیات کتاب

ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

صادق وفایی

نوبت چاپ

اول

شابک

5-722-376-600-978

تعداد صفحه

384

سال چاپ

1399

وزن

400

قطع

رقعی

جنس کاغذ

بالک (سبک)

گزیده ای از متن کتاب

کتاب نرمتر از بانگ پرها «تاریخ شفاهی دوبله» نوشتۀ صادق وفایی

پیشگفتار

آنچه در حکم مقدمه، پیشگفتار یا دیباچه کتاب «نرم‌تر از بانگ پرها» می‌آید، دربرگیرنده برخی مستندات تاریخی درباره دوبله ایران، روایت چگونگی تولید و تدوین کتاب و همچنین برخی درد دل‌ها با مخاطب اثر است.

وقتی اولین‌مصاحبه کتاب در سال 92 انجام می‌شد، طرح و نظری برای تولید چنین کتابی نداشتم. سال‌هاست که خبرنگار حوزه کتاب هستم و خبرنگاری‌ام هم در گفتگو با ناشران، مولفان، مترجمان و نوشتن نقد و تحلیل آثار خلاصه می‌شود. اما به‌دلیل اطلاعاتم از دوبله و تاریخ آن، از من خواسته شد مصاحبه‌ای در این‌زمینه انجام بدهم. شیرینی مصاحبه در کامم، خواستن دوباره انجام گفتگو و در نتیجه ادامه این‌روند، باعث تولید مصاحبه‌های تفصیلی و مشروحی با اهالی دوبله در خبرگزاری مهر، روزنامه جام جم و مجله سروش هفتگی شد که در میانه‌های راه این‌فکر را به ذهن اطرافیانم رساند که این گفتگوها را می‌توان در قالب کتابی منسجم به مخاطبان و علاقه‌مندان دوبله عرضه کرد. بنابراین برخی موضوعات مهم و اشخاص تاثیرگذار تاریخ دوبله را مد نظر قرار دادم تا کتاب خط سیری مشخص و البته روایاتی از زوایای مختلف داشته باشد. در این مقدمه تلاش می‌شود موضوعات مهم و البته مسائلی که در گفتگوهای کتاب چندان حضور ندارند و به هر دلیلی به آن‌ها پرداخته نشده، مطرح شوند. از این طریق تاریخچه مختصری هم از سال‌ها و دهه‌های اولیه دوبله در ایران ارائه می‌شود.

پیش از آن‌که حرف تولید این‌کتاب مطرح باشد، به‌عنوان یک‌علاقه‌مند، قطعه‌فیلم‌هایی از کار گویندگان را به‌عنوان نمونه در فضای مجازی منتشر کرده بودم. منابع و مستندات زیادی را هم درباره دوبله مطالعه کرده و از دیده گذرانده بودم. اما یکی از آن‌ها همدردی‌ام را برانگیخت. منبع مورد نظر کتاب «سرگذشت دوبله ایران» اثر اکبر منانی یکی از گویندگان و مدیران دوبلاژ قدیمی کشور است که در سال 88 چاپ شد. آقای منانی در خلال سطور این‌کتاب، اشاره کرده «برای تدوین این کتاب، دست نیاز به سوی همکاران فعلی خود دراز کردم که متاسفانه همکاران بزرگ ما توجهی نشان ندادند که شاید این هم از خصلت‌های حرفه‌ای ماست. با خودی کمتر و با دیگران که در حرفه ما نیستند،‌ بیشتر می‌جوشند.» من البته بین اهالی دوبله، خودی محسوب نمی‌شدم اما برای ساخت این‌کتاب، بی‌مهری و نیش‌ونوش چندتن از بزرگان این‌حرفه را به جان خریدم. یکی از بزرگان این‌هنر یا صنعت، که در ابتدا گفته بود حتی برای دو ساعت گفتگو فرصت و زمان ندارد، پس از هفته‌ها معطلی و بلاتکلیف نگه‌داشتنم که خواسته بود سؤالات را به‌صورت مکتوب برایش بفرستم تا در وقت مقتضی پاسخ دهد، گفت تا ماه‌های آتی نمی‌تواند به سوالاتم پاسخ دهد. از طرفی پس از چند هفته دیگر پیام تندی برایم فرستاد که سوالاتم ایراد دارند! در صورتی‌که سؤالات ارسالی چیزی جز تاریخ و درخواست به مستندات و حقایق دوبله نبودند که آن استاد گرامی برای پیدا کردن پاسخ‌شان من را به بررسی اسناد و روزنامه‌های تاریخی عودت داد. البته یکی از دلایل برآشفتن فرد مورد نظر، حضورش بین افرادی بود که اعتصاب مهم گویندگان را در سال 50 شکستند و این‌مساله در یکی از سؤالات ارسالی من مطرح شده بود. برخی از بزرگان دیگر هم بودند که همان ابتدای صحبت پای تلفن و دعوت به مصاحبه با تندی پاسخ منفی دادند و یا به‌دلیل خالی‌بودن دستم از پرداخت وجه مورد نظرشان برای مصاحبه، از گفتگو امتناع کردند. اما بزرگان دیگری هم در دوبله ایران حضور دارند که سعادت گفتگو با آن‌ها به‌دلایل دیگر فراهم نشد؛ یا به‌قدری درگیر کار در استودیوهای مختلف بودند که فرصتی برای مصاحبه فراهم نمی‌شد یا من موفق به شرفیابی به حضورشان نشدم. به هر حال، برای تهیه برخی از مصاحبه‌ها و مطالب این کتاب، مانند شکارچی صبوری که کمین می‌کند و به انتظار می‌نشیند، چندماه صبر کردم تا موفق به گفتگو شدم.

پیگیری و بررسی تاریخ گویندگان زن دوبلاژ یکی از خواسته‌هایم بود که امکانش تنها در گفتگو با تنها بانوی حاضر در این کتاب (مینو غزنوی) فراهم شد و در گفتگو با دیگر گویندگان تا حد کمی به این مساله پرداخته شد. البته در این‌کتاب با ایران شاداب همسر زنده‌یاد پرویز بهرام هم گفتگو کرده‌ام اما گفتگو با مینو غزنوی، وجه تاریخی بیشتری دارد. بنابراین بر این‌عیب یا کمبود کتاب واقف هستم اما با توجه به امکانات و بی‌مهری‌ها، مطالب فراهم‌شده،‌ کاری است که از دستم برمی‌آمد و این‌میان،‌ یاری نشر نگاه و مدیر آن، جناب رئیس‌دانا شامل حالم شد.

از سختی‌ها و تلخی‌ها که بگذریم، رسیدن به روایتی دیگر از یک ماجرا در تاریخ دوبله برایم شیرین بود. برخی از چهره‌های مهم و تاثیرگذار که در مصاحبه‌های کتاب بارها نامشان می‌آید، متاسفانه در این‌دنیای فانی نیستند که خودشان برایمان تعریف کنند اما حضورشان در گفتگوها پررنگ است؛ مثل عزت‌الله مقبلی، ژاله کاظمی یا ایرج دوستدار. به‌عنوان مثال اکثر گویندگانی که با آن‌ها در این‌کتاب گفتگو شده، معتقدند نظیر گوینده‌ای چون عزت‌الله مقبلی دیگر نخواهد آمد. پیگیری علت بیان چنین ادعایی، منجر به این شد که طرف‌های گفتگو درباره توانایی‌های گوینده‌ای چون مقبلی سخن بگویند. شرح این مساله و توصیف دیگران از کار مرحوم مقبلی در گفتگوها آمده اما نقل قولی که ما می‌توانیم در پیگیری کیفیت کار او، از خود این‌گوینده فقید بیاوریم این است: «یک فیلم خوب را به مدیردوبلاژ ناشی می‌دهند و او اصلاً فیلم را نمی‌فهمد. این‌فیلم در نهایت موردپسند تماشاگر قرار نمی‌گیرد. در عوض یک فیلم سطح‌پایین را به یک مدیردوبلاژ خوب می‌دهند و این‌فیلم در شرایطی دوبله می‌شود که وقتی تماشاگر آن را می‌بیند، لذت می‌برد. چون می‌دانم مردم چه می‌خواهند سعی می‌کنم آن خوراک را برای‌شان تهیه کنم.» در خلال گفتگوها سعی کردم حق گوینده‌ای مثل ژاله کاظمی را بین گویندگان و دوبلورهای زن فارسی ادا کنم که تا حدودی این اتفاق افتاد اما سؤالات مهمی در این‌زمینه داشتم و برای همان استاد بزرگوار فرستادم که پس از چندبار بهانه‌تراشی در نهایت با پیامی تند، مصاحبه را رد کرد. اکنون که در چهارمین دهه زندگی‌ام به سر می‌برم، براساس افکار روز و شبِ‌ حداقل 5 سال گذشته‌ام، درباره سرعت گذران زندگی و لزوم ثبت خاطرات آدم‌ها، این‌سؤال ذهنم را می‌آزارد که چرا برخی بزرگان و افرادی که عمر و زمان حضورشان در دنیا را صرف حرفه خاصی مثل دوبله کرده‌اند؛ از ثبت خاطراتشان و ماندگاری در اذهان مخاطبان از طریق مصاحبه در قالب کتاب امتناع می‌کنند. بگذریم!

یکی از مسائل مهم و مورد توجه در مصاحبه‌ها، طریقه ورود گوینده مورد نظر به عالم دوبله است. در این‌باره توضیحات مفصل در کلام گویندگان حاضر در کتاب، درج شده اما با رجوعی دوباره به نوشته‌های آقای منانی در کتاب «سرگذشت دوبله ایران» این واقعیت را از زبان این گوینده پیشکسوت نقل می‌کنم که: «در دوبله هرگز ضابطه وجود نداشته و تا جایی که به یاد دارم همیشه روابط در این‌کار بر ضوابط پیشی گرفته و همچنان ادامه دارد. به همین‌دلیل در گذشته‌های دور هم عده‌ای بدون هیچ ضابطه‌ای و به‌وسیله رابطه وارد این حرفه شدند که بعضی از آن‌ها خودساخته و باعلاقه و عشقی که داشتند بدون اساتید راستین و دوره کلاسی، با صدای خدادادی و گذشت سال‌ها تجربه به اوج رسیدند و ماندگار شدند و متاسفانه عده‌ای نیز سفر کردند و بعضی هم به ابدیت پیوستند، که نظیرشان نیامد و نخواهد آمد.» بنابراین مخاطب کتاب پیش‌رو خواهد دید که بزرگانی که با آن‌ها مصاحبه شده، عموما با معرفی و پیشنهاد یک‌بزرگ‌تر و البته پشت‌کار خودشان وارد فضای هنر دوبله شده‌اند. با این‌حال اکثر قریب به اتفاق‌شان معتقدند دوبله با وضعیت کنونی و شرایط جذبی که برای جوان‌ترها دارد، دیری نخواهد پایید و عمر چندانی نخواهد کرد.

دوبله ایران در ایتالیا

یک مقطع مهم در تاریخ دوبله ایران، مربوط به زمانی است که دوبله فارسی در ایتالیا انجام می‌شد. در این زمینه سؤال و جواب‌های کمی در متن گفتگوها وجود دارد. چون مجال و شرایط گفتگو با نسل اولی‌های دوبله یا نبود یا اگر پیش آمد، به این‌جا نرسید که درباره این‌مساله سوال کنم. بنابراین نیازمند بیان این توضیح هستیم که طی دوران دوبله فیلم‌های فارسی در ایتالیا، حدود 600 فیلم، به فارسی دوبله شد. البته مساله دوبله یک کشور دیگر در ایتالیا، منحصر به ایران نیست و کشورهای دیگری هم بوده‌اند که فیلم‌هایشان را در ایتالیا دوبله می‌کرده‌اند. در روایت و گفتگوهای مختلف درباره اعزام گویندگان برای آموزش به ایتالیا، مساله بازماندن منوچهر اسماعیلی از این‌سفر را شنیده‌ایم که نصرالله مدقالچی در گفتگویمان، از این اتفاق با لفظ «قال گذاشتن» یاد کرد. به هرحال در سال 1338 منوچهر زمانی، همسرش ناهید زمانی، فهیمه راستکار و محمدرضا زرندی برای آموزش و کار دوبله، از ایران به ایتالیا رفتند. یکی از هنرمندان و بازیگران قدیمی کشور که از او به‌عنوان یکی از گویندگان تاریخ دوبلاژ یاد می‌شود، زنده‌یاد حسین سرشار است که روایاتی درباره دوبله ایران در ایتالیا داشته است. سرشار برای تحصیل اپرا به ایتالیا رفته بوده و با معرفی پورنگ بهارلو دبیر دوم سفارت ایران در رم، به آلکس آقابابیان (عامل دوبله فارسی در ایتالیا و یکی از مهره‌های مهم دوبله در سال‌های اولیه) معرفی می‌شود. به این‌ترتیب پای سرشار به استودیو باز شده و در دوبله چند فیلم مشارکت می‌کند. به‌روایت سرشار، دوبله فیلم‌های فارسی در ایتالیا از سال 1347 به بعد ادامه پیدا نکرد. در ضمن سرشار نیز پس از بازگشت به ایران در عرصه دوبله فعالیتی نداشت و عمده کارهایش در این‌زمینه، مربوط به پانزده سال حضورش در ایتالیا می‌شود.

از آلکساندر (الکس) آقابابیان به‌عنوان بنیانگذار دوبله فارسی در ایتالیا یاد می‌شود و یکی از آثار مهم‌اش در این‌زمینه، دوبله فیلم «سرگذشت فریدون بی‌نوا» است که در سال 1331 در ایران به نمایش درآمد. او پیش از آن، استودیوی داریوش‌فیلم را تأسیس کرده بود. «فریدون بی‌نوا» و «برنج تلخ» دو فیلم مهم دوبله فارسی در ایتالیا هستند که توسط آقابابیان،‌ در این‌استودیو دوبله شدند.

ابتدای تاریخ دوبلاژ؛ استودیوها و گویندگان

شاید این‌تصور اشتباه بین علاقه‌مندان دوبله وجود داشته باشد که ابتدای راه دوبله فارسی، مربوط به استودیوهای ایتالیا می‌شود. اما اولین فیلم خارجی که به زبان فارسی دوبله شد، توسط اسماعیل کوشان در استودیوی سَس فیلم استانبول در ترکیه بود. این‌فیلم «دختر فراری» نام داشت و سال 1324 دوبله شد. البته اطلاعات درست و نادرست زیادی درباره دوبلاژ طی سال‌های گذشته به‌طور درهم‌تنیده در فضای مجازی، منتشر شده‌اند. به‌هرحال از اسماعیل کوشان یا ابوالقاسم رضایی به‌عنوان اولین مدیران دوبلاژ ایران یاد می‌شود. نخستین فیلم‌ها هم «دختری فراری» و «جای پا در برف» هستند که طبق روایتی در سال 1329 دوبله شده‌اند. درباره ابوالقاسم رضایی گفته می‌شود که به زبان انگلیسی مسلط و با زبان فارسی آشنا بوده است. همچنین در انگلستان تحصیل کرده و از پایه‌گذاران مهم دوبله در ایران است. رضایی روی سیلاب‌های انگلیسی و فارسی دیالوگ می‌نوشته است؛ کاری که سینک‌زدن دیالوگ نامیده می‌شود.

عطاالله زاهد هم یکی از چهره‌های گمنام امروز، اما تاثیرگذار در تاریخ دوبله ایران است که شاید مخاطبان سینما و تلویزیون، او را با بازی‌اش در فیلم «شیر سنگی» یا سریال «بوعلی سینا» به یاد بیاورند. روایت زاهد از اولین فیلم دوبله‌شده به فارسی، مربوط به «دختر فراری» در ترکیه است که توسط اسماعیل کوشان انجام شد. اما زاهد می‌گوید اولین‌فیلمی که در ایران دوبله شده، «مرا ببخش» است. با دوبله این‌فیلم بوده که اولین‌دوبلورهای زن وارد استودیوهای دوبلاژ شده‌اند. این‌فیلم توسط خود زاهد در سال 1327 دوبله شد و گوینده‌ای چون ایرج دوستدار هم در دوبله‌اش حضور داشت. در سال 27 موسسه ایران‌نوفیلم تأسیس شده بود که زاهد وارد آن شد. در همان‌سال اسماعیل کوشان استودیوی میترافیلم را تأسیس کرده و زاهد در سال 28 در تأسیس استودیوی دیگری به‌نام آریافیلم مشارکت داشته است. به هر حال، دوبله از ابتدای شکل‌گیری‌اش که به‌واسطه چهره‌ها و برخی مؤسسات بود، به سال 1344 رسید که سندیکایی ویژه برایش تأسیس شد و اساس‌نامه‌ای هم توسط وزارت کار و امور اجتماعی وقت، برای آن به تائید رسید. به این‌ترتیب انجمن گویندگان فیلم با 170 عضو مرد و 70 عضو زن تشکیل شد.

یکی از زوایایی که می‌توان تاریخ دوبلاژ ایران را از آن بررسی کرد، تاریخ استودیوهاست. نخستین استودیوی دوبلاژ ایران، «ایران فیلم» بود. پس از چندسال از ورود دوبله به ایران و شکوفایی این‌حرفه، به مرور تعداد استودیوها زیاد شد و برخی از استودیوها، به اماکن مهم و تاثیرگذاری در تاریخ دوبله بدل شدند که بسیاری از فیلم‌های مهم تاریخ سینما در آن‌ها دوبله شدند. از منظر تاریخ استودیوها، در سال 1331 بود که جلیل قدیری استودی ایران‌فیلم را تأسیس کرد، یعنی همان سالی که الکس آقابابیان، استودیو داریوش‌فیلم را با مدیریت فردی به‌نام نوریک در ایتالیا تأسیس کرد. نخستین محصول داریوش‌فیلم، «فریدون بی‌نوا» بود که در سطور پیش‌تر درباره‌اش نوشتیم. این‌فیلم در 12 مهر 1331 در سینما دیانا اکران شد که استقبال زیادی از آن به عمل آمد. یکی‌دیگر از استودیوها، استودیوی سانترال بود که در سال 1333 توسط سیف‌الدین کامرانی تأسیس شد. استودیوی سانترال به‌گواه زنده‌یاد عطاالله کاملی، در زمان خود، یکی از مجهزترین استودیوهای دوبله در ایران و جهان بوده است. زمان فعالیت این‌استودیو یعنی آغاز دهه 30، تنها چند استودیو مانند عصر طلایی یا پارس‌فیلم در کار دوبله فیلم بوده‌اند. استودیوی D.C.I هم توسط «مِستر نایمنْ»نامی هم تأسیس شده بود که فعالیتش مانند استودیوی ایران‌فیلم بوده است. با وجود واردات گسترده فیلم‌های خارجی به ایران، تنها همین چند استودیو در زمینه دوبله این‌فیلم‌ها فعال بوده‌اند.

از جمله سوالاتم از گویندگانی که در کتاب حضور دارند، چگونگی ورود از عرصه تئاتر به دوبله است. درباره استودیوی سانترال گفته می‌شود که تمام بازیگران تئاتر به‌عنوان دوبلور در آن مشغول به کار بوده‌اند. این‌میان می‌توان به نام‌هایی چون ژاله علو، تاجی احمدی، نصرت‌الله محتشم، احمد رسول‌زاده (که گویندگان دیگری را هم از تئاتر به دوبله وارد کرد)،‌ محمدعلی زرندی، سیامک یاسمی، عباس خسروانه، علی کسمائی، مهین کسمائی، ناصر ملک‌مطیعی، رضا زندی و… اشاره کرد. رشد فعالیت استودیوهایی چون مولن‌روژ و پاسارگاد باعث شد کامرانی، استودیوی دوبله سانترال را درسال 1345 تعطیل کند و به‌جایش سینمای سانترال را بسازد. زنده‌یاد کاملی 8 سال در استودیوی سانترال فعالیت داشته و آخرین فیلمی که در این‌استودیو دوبله کرده، «لورنس عربستان» است. فعالیت این‌گوینده و مدیردوبلاژ پس از آن، در استودیوهای دیگر ادامه پیدا کرد و متاسفانه ازجمله گویندگانی بود که به‌واسطه درگذشتش، نمی‌توانستم برای مصاحبه به حضورش برسم. مسترفیلم هم یکی از استودیوهای مهم تاریخ دوبلاژ است که توسط هرمز بختیار پایه‌گذاری شد و بد نیست در این مقدمه در حد ذکر اسم، یادی از او بکنیم.

علی کسمایی که طی سال‌های اخیر با نام پدر دوبله ایران از او یاد می‌شود، از استودیوهای پارس‌فیلم و مولن‌روژ به‌عنوان استودیوهای ابتدای کارش یاد کرده است. او اولین‌مدیریت دوبلاژ خود را در سال 1332 انجام داده؛ در فیلم «شاهزاده رویای من» که در سال 1949 توسط هنری کینگ ساخته شده بود. این‌مدیردوبلاژ که ظاهراً تنها یک یا چندمرتبه معدود گویندگی کرده، پیش از آن در پارس‌فیلم، به فیلمنامه‌نویسی و نوشتن مطلب در نشریه یا کارگردانی مشغول بوده است. استودیوی پارس‌فیلم در آن‌دوران عده‌ای گوینده برای دوبله فیلم آموزش داده بوده که بین‌شان به چنین نام‌هایی برمی‌خوریم: مهین دیهیم، ژاله علو، مهین کسمائی، مهین بزرگی، سیامک و سیاوش یاسمی، محمدعلی زرندی، ابراهیم کوشان و … . کسمایی با وجود این‌تعداد گوینده، به‌دلیل کمبود گویندگان، برای دوبله فیلم «بهار خونین» از بازیگران تئاتر دعوت به کار کرد و پس از این بوده که گویندگانی چون چنگیز جلیلوند یا محمود نوربخش وارد دوبله شده‌اند. زمان ورود این‌گویندگان، مدیریت استودیوی شماره 2 مولن‌روژ با کسمایی بوده و برای آموزش گویندگان، دوره کارآموزی برگزار می‌کرده است. به این‌ترتیب خیلی از گویندگان قدیمی امروز، را می‌توان از شاگردان علی کسمایی محسوب کرد.

یکی از موضوعاتی هم که در گفتگوها (البته در حد کم) به آن پرداخته‌ام، موضوع دوبله همزمان در جشنواره فیلم کودک اصفهان است. طرح دوبله همزمان در ایران، مربوط به اوایل دهه 1360 است و کسانی که این‌راه را باز کردند، جلال مقامی و همسرش رفعت هاشم‌پورو منوچهر نوذری هستند. در سال‌های ابتدایی، خسرو خسروشاهی هم در این‌کار حضور داشت. اما این‌طرح پیش از ایران، در کشورهایی چون ترکیه و کره شمالی انجام شده و دست‌اندرکاران دوبله از جمله التفات شکری‌آذر که یکی از واردکنندگان مهم فیلم‌های هندی به کشور بوده، در جریانش قرار گرفتند. در نتیجه، این‌کار در ایران هم کلید خورد.

موسسه انتشارات نگاه

کتاب نرمتر از بانگ پرها «تاریخ شفاهی دوبله» نوشتۀ صادق وفایی

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نرم تر از بانگ پرها « تاریخ شفاهی دوبله »”