هزار

زندگی کوروش

گزنفون

ترجمه ابوالحسن تهامی

نام او را به يونانى (زينوفون) مى‌خوانند. تاريخ تولدش چندان روشن نيست، اما بيش‌تر تاريخ‌نويسان باور دارند كه وى در 431 ق.م. متولد شده، تا 76 سال بعد يعنى تا 355 ق.م زيسته است. كزنوفون در خاندانى اشرافى و در روستاهاى اطراف آتن زاده شد. پدرش از سرداران سپاه آتن بود، از اين‌رو با برخوردارى از امتيازهاى خاندان اشراف باليد و پرورش گرفت. كزنوفون مانند افلاطون از شاگردان سقراط بود، و او نيز همانند افلاطون، گوشه‌يى از انديشه‌هاى سقراط را به‌صورت گفت‌وگو ضبط كرده است. كزنوفون در روزگار جوانى، مانند بيش‌ترينه‌ى جوانان هم‌روزگارش از بزرگى و شكوه تمدن ايران مى‌شنيد، و بسيار دوست مى‌داشت تا با نزديك شدن به شهزادگان جوان ايرانى به مقام و جاى‌گاهى رسد؛ از اين‌رو پس از درگذشت داريوش دوم شاهنشاه پارس، كه اختلاف ميان كوروش جوان و اردشير براى جانشينى پدر بالا گرفت، او با ده‌هزار يونانى به سپاه كوروش جوان پيوست و از سارد در آسياى صغير به همراه ديگر سپاهيان كوروش به‌سوى پارسه‌گرد (پاسارگاد) رفت تا اردشير دوم را از تخت به زير كشند، و ديهيم شاهى را بر سر كوروش جوان بگذراند، كه از هر حيث بر برادر بزرگتر خويش به شاهى برازنده‌تر بود.

ادامه خواندن ←

تاریخ جهان

کریس هارمن
ترجمه پرویز بابایی
جمشید نوایی

تاريخ بشر در چند هزار سال اخير، مهمتر از همه، تاريخ چگونگى پديدارى اجتماع‌ها و دستگاه‌هاى فكرى بسيار متفاوت است. اين تاريخ از  اعمال مردان و زنان بيشمارى ساخته شده، كه هركدام مى‌كوشد براى خود و همنشينان و عزيزان خويش زندگى ِ شايسته‌اى پديد آورد، گاه جهان را چنان‌كه هست مى‌پذيرد، گاهى از تغيير آن نوميد مى‌شود، اغلب ناكام است و گاهى كاميار. با اين وصف از اين جريان‌هاى بى‌پايانِ بهم پيوسته دو موضوع مشخص مى‌شود. از يك سوى، در توانايى بشر در راه گذران زندگى از طبيعت و چيرگى بر اوضاع مادى ابتدايى، كه بخشى از «جامعه اشتراكى آغازين» بود، افزايش متراكمى ديده مى‌شود. از سوى ديگر، پيدايش شكل‌هاى پياپى ِ سازمان جامعه است كه به سود اقليتى كوچك و صاحب امتياز بر اكثريت مردم ستم مى‌كند و از آن‌ها بهره مى‌كشد

همواره از من می پرسند که آیا برای تاریخ جهان کتابی هم ارز کتاب تو ، تاریخ مردمی ایالات متحد آمریکا سراغ داری؟ من همیشه پاسخ داده ام من فقط یک کتاب می شناسم که این وظیفه بسیار دشوار را به انجام رسانده و آن تاریخ جهان به قلم کریس هارمن است. این کتاب هم اکنون در قفسه کتاب های مهم مرجع من قرار دارد.

ادامه خواندن ←

جنگ امریکا با تروریسم (در تحلیل نظم نوین جهانی)

میشل شوسودوفسکی

 ترجمه جمشید نوایی

چكيده يكى از صدها شعبده خانمان بر باد ده در شهر فرنگ «نظم نوين جهانى» اين بود كه همه عالم باور كنند كه تنى چند به دستور رهبر يك شبكه فرقه‌اىِ تروريستى بدون هيچ سابقه قبلى، تنها از سر بدخواهى و دشمنى ذاتى، چند هواپيماى مسافربرى را ربودند و به دو برج و ساختمان وزارت دفاع كوبيدند و سبب كشته شدن بيش از سه‌هزار تن شدند. نكته جالب اين ماجرا اين بود كه آنان روى دست زبده‌ترين و كاركشته‌ترين سازمان اطلاعاتى و جاسوسى جهان ]سى‌آى‌اى[ با بودجه ساليانه چهل ميليارد دلارى بلند شدند و به ايالات متحد امريكا اعلان جنگ كردند.

در برابر اين ماجرا اكثريت خاموش و بى‌خبر مردم ايالت متحد انگشت به دهان ماندند و همراه با بيشتر مردم عامى عالم كه افسون شده شنيده‌هاى خودند، به دولت امريكا حق دادند كه دمار از روزگار «تروريست‌ها»ى دست‌پرورده خود برآورد و به آنها بفهماند كه نبايد «نمكدان» را بشكنند، زيرا ولى‌نعمت حالا حالاها با آنها كار دارد!

ادامه خواندن ←

فرهنگ | دانشنامۀ کارا

بهاءالدين خُرَّمشاهى

بهاء الدین خرمشاهی مولف و سرپرست کارتدوین فرهنگ دایره المعارفی انگلیسی – فارسی است که این اثر را با همکاری سعید حسامی، عاطفه قنبری و تینا حمیدی و ویراستاری علی مهرامی و مهران بذرایی و گروهی از پژوهشگران با تلاشی دوازده ساله به پایان رساند.

  «فرهنگ – دانشنامه کارا» ویژگی‌های خاصی دارد، ازجمله اینکه برای نخستین بار درحوزه فرهنگ نگاری انگلیسی – فارسی، این فرهنگ، دانشنامه‌ای است و مواد دانشنامه‌ای این اثر، برمبنای خلاصه بریتانیکا ودانشنامه‌های معتبردیگر فراهم آمده است و بیش از پانزده هزار مدخل درآ ن وجود دارد. کارا مفصل‌ترین فرهنگ- دانشنامه درطول تاریخ دویست ساله فرهنگ نگاری انگلیسی – فارسی است که بالغ برچهار هزارصفحه دوستونی، با حروف نسبتا ریز ویژه فرهنگ، درپنج جلد درقطع وزیری تدوین و منتشر شده است، اگرچه فرهنگ شش جلدی هم وجوددارد، ولی حجم حروف نگاری و فشردگی استاندارد «کارا» بیشتربوده و واژه پژوهان و مترجمان و زبان آموزان درباره ویژگی‌های این اثرقضاوت خواهندکرد.همچنین مدخل‌های اصلی انگلیسی کارا بیش از ۱۵۰ هزار و مدخل‌های فرعی با زیرمدخل‌های آن بیش از ۵۰هزار و معادل‌های فارسی آن بیش از ۲۵۰ هزار کلمه (بدون احتساب کلمات عادی) است.طراح و کتاب‌پرداز «کارا»، شادروان هرمز وحید، هنرمند نام داراین عرصه بوده است. برای نخستین بارکل این فرهنگ – دانشنامه با ۱۰ دفتر از واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان وادب فارسی، سنجیده شده که ۱۰ هزار واژه مصوب فرهنگستان را دربردارد و با حروف الف، جلوی این گونه واژه‌ها، متمایزشده است.همچنین آوانگاشت یا تلفظ نمای کارا، با رعایت احتیاط علمی، عینا از فرهنگ‌های مبنا باز چاپ شده است. جلد پنجم کارا (درحدودهزارصفحه دوستونی) کاملا تک کلمه و دربردارنده واژگان تخصصی ۶۰ رشته علمی، فنی، فناورانه، مهندسی، فلسفی، دینی، هنری و مفصل تراز همه اصطلاحات فرهنگ ومعارف اسلامی است و واژگان هررشته را بزرگ‌ترین متخصصان آن رشته انتخاب کرده‌اند. کارا دارای شش پیوست است.کتاب‌های «فرهنگ موضوعی قرآن مجید»، «ذهن و زبان حافظ»، «حافظ نامه»، «سیر بی‌سلوک»، «چهارده روایت»، و «دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی» از آثار تالیفی بهاء الدین خرمشاهی است.این نویسنده تاکنون ترجمه آثاری چون «هنری می‌لر» اثرجورج ویکس، «شیطان دربهشت» اثرهنری می‌لر، «علم درتاریخ» اثرجان برنال، «هابیل وچند داستان دیگر» اثر می‌گل داونامونو، «عرفان وفلسفه» اثر و. ت. استیس، «را به انجام رسانده است.از استادان این مترجم و فرهنگ نویس می‌توان ذبیح ا… صفا، مهدی محقق، سید جعفر شهیدی، پرویز ناتل خانلری، صادق گوهرین، آیت ا… ابوالحسن شعرانی و عبدالحمید بدیع الزمانی کردستانی را نام برد.

ادامه خواندن ←

كافكا در ساحل -چشم و چراغ 54

هاروكى موراكامى

ترجمه گيتا گركانى

 

چشم و چراغ 54

 

این رمان داستان دو شخصیت متفاوت است که در موازات هم حرکت می‌کنند: کافکا که پسری ۱۵ ساله‌است و به علت یک پیشگویی عجیب از خانه فرار می‌کند و آقای ناکاتا پیرمرد آرام و مهربان و عجیبی که به علت اتفاقی شگفت‌انگیز در بچگی دچار نوعی عقب ماندگی ذهنی شده‌است اما حاصل این حادثه به دست آوردن توانایی صحبت با گربه هاست!

بخشی از داستان به کافکا و زندگی او می‌پردازد و بخش دیگر به آقای ناکاتا. رمان در عین دو پارگی دارای وحدت مضمون است و تمام حوادث حتی کوچکترین و جزیی‌ترین آنها به هم مرتبط هستند. شاید چیزی که آثار موراکامی و به ویژه این رمان را جذاب می‌کند استفادهٔ نویسنده از عناصر فرهنگ بومی ژاپنی است. با خواندن این رمان در عین لذت بردن از پیشرفت داستان با عقاید و رسومی آشنا می‌شوید که مختص مردم ژاپن است و در درون آنها نهادینه شده: اعتقاد به پیشگویی و غیب بینی ِوجود دنیاهایی ورای دنیای ماِ حرکت بین گذشته و آینده وخاطراتی که هرگز کهنه نمی‌شوند و در موازات زندگی روزمرهٔ ما جریان دارند و… هزاران تابوی فرهنگی دیگر که به خوبی و در کمال هنرمندی در لا به لای داستان گنجانده شده‌اند.

هاروکی موراکامی، زاده 1949 در کیوتو است. او به کارهای مختلفی پرداخته. از جمله مدت ها به کار فروش اغذیه مشغول بوده است. نوشتن را از سی و سه سالگی آغاز کرده و آثارش به بیشتر زبان های زنده دنیا ترجمه شده. موراکامی در ایران نیز بسیار مورد توجه بوده و ترجمه های مختلفی از آثارش منتشر شده است. “کافکا در ساحل” یکی از مهمترین آثار این نویسنده است و به باور بسیاری از نقادان، شاهکار او به حساب می آید. این ترجمه پیش از این توسط انتشارات کاروان منتشر شده است.

ادامه خواندن ←

افسانه‌ های آذربایجان

صمد بهرنگی

بهروز دهقانی

 افسانه قسمت مهمى از فولكلور را تشكيل مى‌دهد. در افسانه‌ها علاوه بر چيزهاى ديگر كه عمومآ از فولكلور عايد جامعه‌شناسان و غيره مى‌شود مى‌توان بهترين و اصيل‌ترين زبان نثر را پيدا نمود. به‌علاوه افسانه‌ها سرشار از تركيبات و تعبيرهاى لطيف زبان‌ها هستند. مثلا در داستان‌هاى كوراوغلو مى‌توان بهترين نمونه نثر زبان تركى را سراغ گرفت.نگفته پيداست كه افسانه‌هاى هر ملت و كشورى داراى ويژگى‌هايى است كه آن‌ها را از افسانه‌هاى ملل ديگر متمايز مى‌كند. در شرايط اقليمى مختلف و از ميان حوادث و شرايط تاريخى گوناگون افسانه‌هايى با خصوصيات متنوع و مختلف زاده مى‌شود. مثلا آن‌چه در نظر اول در فولكلور سياه‌پوستان ديده مى‌شود رنج و حسرت و اندوهى است كه طى هزاران سال بردگى و استثمار بر آن‌ها سنگينى كرده، لاجرم بازتاب آن در فولكلورشان آشكار است.اصولا فولكلور نشان‌دهنده و منعكس‌كننده احوال و افكار و آرزوهاى طبقات محروم و پايين اجتماع است و گاهى كه از بالاترها و اشراف صحبت مى‌شود هنگامى است كه طبقات محروم به ناچار ضمن امرار معاش و تحصيل روزى با آن‌ها برخورد مى‌كنند.چون روى سخن در اين مقاله با افسانه‌هاى آذربايجان است همين‌قدر مقدمه‌چينى هم كفايت مى‌كند

*

در دو سه جاى ديگر هم گفته شده كه مى‌توان داستان‌هاى فولكلور آذربايجان را سه دسته كرد :

  1. داستان‌هاى حماسى مخلوط با عشق‌هاى پهلوانى و دلاورى‌ها و مبارزه با پادشاهان و خوانين و فئودال‌ها. از اين دست داستان‌ها مى‌توان داستان‌هاى بسيار شورانگيز كوراوغلو را نام برد كه هفده داستان است؛ بعد هم داستان‌هاى كتاب دده‌قورقود.
  2. افسانه‌هاى صرفآ عاشقانه. از اين نوع مى‌توان از داستان‌هاى بسيار مشهور «عاشق غريب»، «طاهر ميرزا»، «اصلى و كرم»، و غيره و غيره نام برد.
  3. افسانه‌هايى كه براى بچه‌ها و نوه‌ها و نتيجه‌ها در شب‌هاى دراز زمستان پاى كرسى براى سرگرمى و فرو رفتن به خواب شيرين و شكر گفته مى‌شود. هر كس دست‌كم نام پنجاه داستان از اين دست را مى‌داند. در اين‌جا فقط مى‌پردازيم به خصوصيات افسانه‌هاى دسته سوم.

ادامه خواندن ←

سه خشتی

هیوا مسیح

هزاران شعر سه خشتی ، از نیاکان کُردها ، سینه به سینه نقل شده است و بسیاری از این سه خشتی ها در سال های اخیر گردآوری و منتشر شده است. شاعران معاصر و دوستان کُرد در خراسان که دستی بر آتش ادبیات دارند نیز ، چند سالی است که در این قالب طبع آزمایی می کنند. تنها تفاوت مهم سه خشتی های معاصر کُردی با سه خشتی های سنتی ، این است که گاهی در تعداد هجاها زیاد شده اند.

نمونه های سه تایی و مشابه این قالب را در هایکو ، موشحات عربی ، نوعی شعر بلوچی و سه گانی های فارسی (نوخسروانی ها) می توان یافت. در سال های اخیر دوستانی در خراسان ، برای پوشاندن کم کاری های خودشان ، برخی را متهم به سرقت ادبی می کنند. من معتقدم ، به جای غُر زدن ، باید برای شناسایی و رشد سه خشتی های خراسان ، تلاش کرد. غُر زدن کاری را حل نمی کند.چه زيباست تماشاى چهرهها، چهرههايى كه در آنسوى ديروزها ماندهاند و در خاك غريب و ناشناس جايى آرام خفتهاند. چهرههايى در آوا، چهرههايى در نوا، چهرههايى در شعر.بر آنم چهره ملتى انگار فراموش شده را در شعر بىبديلشان نشان دهم. مردمانى كه وقتى پا در خاك، كلمه، موسيقى و شعرشان مىگذارى، از آن بوى غربت و خون شهيدانى هزار ساله به مشام مىرسد. بوى تبعيد، جدايى و مرگ. بوى خونى پيروز كه بر علفها چكيد تا به رنج و توان آرش حرمت بگذارد. از كُرمانجها مىگويم. در شمال خراسان بزرگ.چنين مردمانىاند در هر گوشه اين خاك عزيز كه به ما مىآموزند حيات ما جز در تنوع ما نيست. اينكه همه مثل هم نيستيم. و تنوع يعنى تاريخ، سنت، امروز و انسانيت. اين هر چهار ظرف چيزى نيست جز ظرفهايى از زمان كه براى هيچيك از ما، يكسان نيست. همين امر ضرورت شناخت يكديگر را بيدار مىكند، و اين يعنى معاشر انسان بودن. اما چه دشوار است و چه ضرورى كه در قرن احمقانهترين
جنگها و ايدئولوژىها، معاشر انسان باشى

ادامه خواندن ←

پنهانی چند شعر عاشقانه برای دو سه نفر

سید علی صالحی

 شعر سید علی صالحی نه سخت است و نه ساده و همین اتفاقِ از سر آگاهی است که منجر به کشف زیبایی‌شناسی شعر او می‌شود. عاملی که خود معلول ارتباط سالم ناخودآگاه او با جهان بی‌پیرایه خودآگاه اوست. برای نمونه به شعر سفر همیشه سرآغاز اضطراب ماست نگاه کنید: «من گاهی گران به گفت می‌آیم/ من/ الکن اعصار وحشت‌ام که واژه‌هایم/ وثیقه‌ی آزادی می‌شوند/ اما خودم وقت پرنده‌گی/ کلمه کم می‌آورم». معیار عناصر زبانی شعر صالحی ریشه در نادیده گرفتن زبان آرکائیک و فاخر دارد. همان موهبتی که خودش آن را نفی خودکامگی زبان می‌داند. در این زبان، کلمات آنچنان رامِ دست و تخیل او هستند که حتی وقتی از مرگ می‌گوید واژه‌ها برایش صادقانه می‌میرند. شعر «پیراهنت را رو به باد بگیر» از پرده دوم: «من بی سوی و/تو/ ماسوا/ من/ آب و/ تو تشنه به نی‌نوا/ هی حضور تمام/ ببین در غیاب تو/ بر من چه رفته است/ که شب از روز خسته و/ روز/ از این همه شب/ تاریک». در جهان شعر صالحی آزادی همیشه یک پای ثابت تحقیر تاریکی است و دانایی نقطه پرگار تخیل اوست. با این همه اما در یک چشم‌انداز کلان، می‌توان بسامد را تنها تهدید زبان او دانست. عنصری که فرصت سپیدخوانی را از مخاطب می‌گیرد تا جایی که مخاطب احساس می‌کند نقشی جز سکوت در برابر شاعر ندارد. شعری از پرده دوم: «دلهره،دیوارها،آدمی/ فرق چندانی ندارد/ کدام سوی خیابان باشی/ عده‌ای با عجله می‌آیند که بروند/ عده‌ای با عجله می‌روند که بیایند/ سر تا ته زندگی را بزنی/ سر تا ته زندگی همین است». در فضای فرهنگی و اجتماعی سیاسی ایران، آقای صالحی همواره در کسوت یک شاعر پرسشگر مطرح بوده است و باید مهم‌ترین پرسش او را در اندوه بی‌پایانی خلاصه کرد که بی‌رحمانه گریبان آزادی انسان را گرفته است. کما اینکه همیشه برایش گرسنگی به سان گرگ بوده است و تشنگی یک فرصت بی‌نظیر برای عادت نکردن به این زندگی، که به تعبیر خودِ شاعر تکلم بیهودگی است. شعری از پرده چهارم: «به خشک‌سال دریا بمیریم/ بهتر است…تا تحمل این طایفه/ که ترانه‌خوان تاریکی‌اند/ نه تحقیر سگ/ نه تیغ درنده/ تمام». کتاب دوم درست از جایی شروع می‌شود که کتاب اول به پایان می‌رسد. این کتاب بیشتر در بر گیرنده عاشقانه‌های شاعر است: «ماندن در خانه/ مردم را خسته می‌کند/ رفتن به خیابان هم پول می‌خواهد/ منتظر تماس توام/ بی‌شنیدنِ تو/ همه کهکشان کر است». متافیزیک شعر صالحی آرامشی دارد که کمتر در شاعران دیگر دیده می‌شود. کار او در شعر، نوعی قداست دادن به زبان است. زبانی که تنها بخش کوچکی از آن بر گفتار دلالت دارد، که کارکرد اصلی آن ریشه در رفتار حرف‌های شاعر دارد: «ماه، رخسار، سپیده‌دم/ و دختری/ که ابریشم و انار/ مترجم لهجه‌ی بوسیدن‌اش بودند». آقای صالحی به عنوان یکی از بنیانگذاران موج ناب، که هرچند در سال ۵۷ از آن فاصله می‌گیرد اما به جرات می‌توان گفت، شعر او هنوز شعر ناب است: «هر وقت مثل مادرم/ دعایت می‌کنم/ می‌شنوم دریا آهسته با خودش می‌گوید/ آمین». حضور نامحسوس اندیشه در شعرهایش، باعث شده تا او در بیان مشاهدات خود خردورزی نکند. شاعر می‌تواند گزارشگر وقایع پیرامون خود باشد اما به شرطی که شور و شهود را قربانی شعور مجرد نکند. کاری که آقای صالحی در انتهای کتاب انجام می‌دهد نمونه خوبی است از شاعری که خودش را در مقام روایتگر تاریخ قرار می‌دهد: «ببین چقدر دروغ گفته‌اید/ که سنگ هم می‌ترسد/ مُهر نمازتان شود/ بوی بد دهان سگ می‌آید». شعر صالحی آهنگین نیست. به عبارتی انگار کلمات شعر صالحی اصلا نیازی به ضرباهنگ ندارند. چراکه آرایه‌های کلامی‌او مدام در حال گرم نگاه داشتن یکدیگر هستند. به تعبیری او استاد شکستن واژه‌هاست برای به دست آوردن هسته آنها. گاهی مخاطب به قدری در واژه‌هایش غرق می‌شود که انگار دارد به یک تصویر سه‌بعدی نگاه می‌کند. طوری که او وادار می‌شود تا احساس کند خداوند هم مخاطب صالحی است: «کوبانی/ کربلای هزاره‌ی کرکس/ با سرهای بریده‌ی بسیارش بر نیزه‌ها/ خدایا…خدایا/ کلمه کافی‌ست/ برایم گلوله بفرست». دریافتی که او از جهان پیرامون خود دارد مبتنی بر عناصر دیداری است تا کشفیات ذهنی و این حاصل کاشت دوربین شاعر در موقعیتی مناسب است برای ثبت هر آن چیزی که او به خاطرش دست بر دعای نوشتن می‌برد: «نگران نباش/ سرانجام دجالان خواهند رفت/ درندگان خواهند رفت/ دردآوران خواهند رفت/ اما تو…تنها تو/ سربلند، زیبا و بی‌نظیر می‌مانی/ تو دختر کوبانی».

ادامه خواندن ←

هیملر به جای هیتلر

یولیان سمیونوف
محمد قراگوزلو

به جز پرنده‏ها و صاحب شیدای آنها، فقط گلدانِ علامتِ سلامتی ناظر پیکر بی‏جان پلیشنر بود. “هیچ‏کس با هیچ‏کس سخن نگفت.” نه بهار برن و نه گلدان ضامن جان پروفسور و نه پرنده‏ها. خون مرد برای نخستین بار سنگفرش خیابانی در برن را سرخ کرد. خون بر سختی سنگ لغزید و به خاک نرسید. تنها حافظه‏ی کوتاه پرنده‏گان رد خون را به خاطر سپرد و سبزی به زردی نشسته گلدانی که در نتیجه‏ی بی مبالاتی نازی‏ها چروکیده بود. پیرمرد پرنده‏فروش چشمان خود را مالید. باریکه‏یی از میان تالاب خون راه افتاد و در میان دو تکه سنگ پیچید. نه خروشید و نه جوشید. همانجا ماسید. باران که بارید دیگر کسی ندید در خیابانی خاموش شهری بی‏طرف انسان بی گناهی را کشته‏اند.

 

ادامه خواندن ←

زنده‌ خواب

فتاح امیری
رضا کریم مجاور

فتاح امیری رمان‌نویس پیشگام کُرد و نخستین نویسندۀ کردستان ایران است که پس از انقلاب، رمان‌های خود را منتشر کرد. پیش از انتشار اولین رمان امیری، تنها یک رمان از نویسندگان کردستان ایران و آن‌هم در خارج از کشور منتشر شده بود. رمانی با عنوان پیشمرگه از رحیم قاضی، مبارز سیاسی دوران رژیم پهلوی. این رمان در سال 1328 نوشته شده و برای نخستین‌بار در سال 1340 در شهر ایروان ارمنستان به چاپ رسیده است.

فتاح امیری سال 1325 در روستای کوچکی به نام «منوچهر» از توابع شهرستان بوکان به دنیا آمده و دوران ابتدایی و دبیرستان را در شهر مهاباد تحصیل کرده و قبل از گرفتن مدرک دیپلم، در شرکت توزیع نیروی برق شهر بوکان استخدام شده است.

او به‌علت گرایش‌ها و فعالیت‌های سیاسی، در سال 1354 دستگیر می‌شود و تا سال 1357 در زندان می‌ماند.

فتاح امیری، آن‌چنان‌که خود می‌گوید، از اوان کودکی شیفتۀ داستان و قصه بوده و از دوران نوجوانی و حدود ده‌سالگی به مطالعۀ داستان‌ها و رمان‌های ایرانی و خارجی پرداخته است.

تسلط فتاح امیری بر واژه‌ها و زیروبم‌های زبان مادری ستودنی است و رمان‌های او گنجینه‌ای غنی از واژگان ناب و اصیل زبان کُردی است.

              *از دیباچه کتاب به قلم مترجم

 

ادامه خواندن ←