آنتونیو تابوکی
قلی خیاط
اوه رزاموندا ! رزاموندا ! چه شب زیبای فراموشناکردنی! چه خوشبختی بینظیری! انگار فرشتهی ظریف مهربانی با هزار قلب و هزار نور و هزار صدا تدارکش دیده بود. آه رزاموندا ! تو اگر نگاهی بر من بیاندازی، من دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد، دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد… رزاموندای من، رزاموندای من، تمام هستی من، تمام زندگی من، تمام و تکتک نفسهای من ارزانی عشق تو… خوشت میآید؟ زمان جوانیهای من بود، وقتی رزاموندا تریستانو را نگاه میکرد، و هر چه رزاموندا تریستانو را بیشتر نگاه میکرد، رزاموندا بیشتر زیبا میشد
ادامه خواندن ←
حکایت قصر
محمدجواد مرادینیا
انتشارات نگاه
“حکایت قصر” یک روایت دراز دامن است از یک بنا؛ قصری که در عصر قاجار تفرجگاهِ شکارِ شاهان بود و در زمان رضاخان زندان مخوف شهر شد.عجیب که تا پایان، نامش قصر ماند.
پشت دیوارهای این قصر، هزاران آزاده و صاحب اندیشه به بند کشیده شدند؛ هتک حرمت شدند؛ شکنجه و آزار دیدند؛آزاد شدند. اما قصر، زندان ماند؛ حتی تا سالیان سال پس از انقلاب. امروزه روز اما این بنا تغییر کاربری یافته، باغ موزهای شده که مردم برای تفریح یا مرور تاریخ به تماشایش میروند.
“حکایت قصر” حکایت این بنا و زندانیان سیاسی آن در پنج دهه حکومت پهلوی است.
ادامه خواندن ←
ترجمۀ محمد حفاظی
میگل لیتین، قهرمان این کتاب، یکی از برجستهترین فیلمسازان آمریکای جنوبی است که در دوران حکومت نظامی به شیلی بازگشتهاست. او در تصمیمی شجاعانع با قیافهای مبدل وارد شیلی شد تا زندگی ملتی تحت سلطۀ دیکتاتوری فاشیستی ژنرال پینوشه را به تصویر بکشد… آزادیخواهانی را به جهان معرفی کند که با وجود سرکوب و دستگاه مخوف امنیتی پلیس، تمام رسالت مبارزاتی خود را در راه تغییر وضعیت قرار دادهاند. اقدام لیتین آنقدر چشمگیر بود که گابریل گارسیا مارکز تصمیم گرفت تجربههای این سفر را تبدیل به کتاب بکند. نکتۀ جالب اینکه پس از انتشار کتاب در فوریۀ 1987، وزارت کشور شیلی اذعان کرد، هزاران نسخه از این کتاب را مصادره و در شهر «والپارایزو» سوزاندهاست. به مانند «گزارش یک آدرمربایی» از رئالیسم جادویی مارکز در این کتاب نیز ردپایی دیده نمیشود. مارکز در «بازگشت پنهان به شیلی»در قامت یک خبرنگار خیالی کوشیده است پرده از جنایتی سیستماتیک بردارد که تمامی رسانههای وقت در براب آن سکوت کردهبودند.
ادامه خواندن ←
هلن اولیائینیا
«کلیدر» از مهمترین آثار ادبی ایران است. رمانی هزار تو با لایههای مختلفی که با تاریخ درهم تنیده شده و از دل آن چهرههایی سر بر میکشد که نماد انسانیت تام، دلاوری، از خود گذشتگی و جان سپاری در راه آرمان هستند. از سوی دیگرچهرههایی که درآن پلشتی، تیرگی و حیوانیت را به تمامی معنا میبخشد. دولتآبادی استادی توانسته منش آدمهارا آشکار کند. سرکار خانم اولیائینیا با دقتی قابل تحسین و البته با نگاهی ستایشگر به بررسی و تحسین این رمان ماندگار پرداخته و لایههای تازه از آن را کاویده و نقد کردهاست.
ادامه خواندن ←
جَهی، شاعر و باقی قضایا
«جَهی، شاعر و باقی قضایا » یک فانتزی حیرتبار است. در این رمان عجیب، قهرمان قضیه درگیر دنیای شگفتانگیز ساحران و جنها میشود و در فراز و فرود طولانی از آنها متاثر میگردد، بهگونهای که بدل به عنصری خرابکار و خطرناک میشود. نویسنده با تخیلی شگفت به دنیای ناشناخته جنها نقبزده و مارا به هزارتوهای عجیبی میبرد که در آن از راز و رمز این موجودات نادیدنی پرده برانداخته است.
ادامه خواندن ←
جواد مجابی
« اسم من بردیا است.که شما مرده اش می پنداشتید ! » مومیایی ، فریاد زنان حضورش را اعلام کرد ، با این ادراک شوم ، که از نظر همگان غایب شده است و در تابوت به گور خود می رود . حضور او در تابوت بود یا در وسوسه ی « جانشین » یا در ذهن آنانی که پی موکب عزا بودند ؟ حافظه ای زنده ، برای هستی خود می طلبید . فریاد زد « من اینجا هستم ، ببینید ! » موکب می گذشت و مردمان از پی او می گذشتند ؛ کسی را پروای آن فریاد خاموش ، آن حضور غایب ، آن وجود از هزاره ها بر گذشته و اینک بر باد شده ، نبود …فکر می کنم ، یکی از این نظامی های بی حوصله ی قدرت طلب بوده که با چند نفر مسلسل بدست رفته بالای سر رئیس ، مردک گفته ، تو به اعتبار سر نیزه ی من حکومت می کنی ، حالا چرا خودم حکومت نکنم . » جوان کوتاه قامتی که تا اکنون ساکت بود ، دستهایش را از جیب درآورد ، در هوا تکان داد و گفت « همه ی شان سر و ته یک کرباسند . برای ما چه فرقی می کند ؟ هر کس می آید ، می خواهد دنیا ، جامعه ، مردم را به قالب افکار و سلیقه خود بریزد . این می رود ، یکی دیگر می آید ، همه هم خود را برترین و بهترین می خوانند . این مردم اند که در مسلخ استبداد های گوناگون قربانی می شوند ، قربانی سلیقه های جور واجور خودکامگان …
ادامه خواندن ←
ژروم فراری
بهمن یغمایی و محمد هادی خلیل نژادی
چشم و چراغ80
ژروم فراری دغدغه سیاست دارد. رمان « آنجا که ایمانم را رها کردم » داستان سیاسی است. رو در رویی شکنجه گر و شکنجه شده در زندان سیاسی با مامور امنیتی . فراری لحظات این تقابل و کنش انسان ها را در شرایط مختلف به استادی ترسیم کرده است و خواننده را همراه خود به هزار توی درونی آدم ها می کشاند تا تصویر « ایستادگی و تسلیم و بر عقیده پای فشردن و یا از دست رفتن باور » را به زیبایی در برابر خواننده قرار دهد. فراری نویسنده توانایی است که ادبیات غنی آن در سال های اخیر در بین خوانندگان فارسی زبان علاقمندان جدی داشته است و نویسندگان این منطقه توانسته اند به خوبی در دل ایرانیان جای خود را باز کنند.
ادامه خواندن ←
محمد قراگوزلو
«ظهور نئولیبرالیسم»،«رویزیونیسم روسی»،«دموکراسی لیبرال از مسیر پایان تاریخ»،«از لیبرالیسم به نئولیبرالیسم»،«ظهور نئولیبرالیسم با ریگانیسم»،« تاچریسم»،« دو روایت از رکود اقتصاد سیاسی نئولیبرالیستی» ،«افول سالهای طلایی نئولیبرالیسم»،«هایک و پوپر تئوریسینهای دموکراسینئولیبرال»، «تنگناهای نئولیبرالیسم»،«برزخ استالینیسم یا دوزخ نئولیبرالیسم»،«رکود بزرگ و صعود کینزیسم»،«طرحهای جایگزین رکود اقتصاد سرمایه-داری»،«راهحل امپریالیستی (جنگ افغانستان و عراق) »،«خشونت ضد دموکراتیک نئولیبرالیسم »،«اصلاح طلبی یا لابی گری»و…عنوان برخی از بخش های این اثر است.
نویسنده در آغاز این اثر عنوان می کند:«هدف اصلی و راهبردی این مجموعه تکمیل فرایند دولت سرمایه به دولت سرمایه داران از طریق یارگیری گسترده از جناحهای مختلف بورژوازی ایران ذیل برنامه ی توسعه ی سیاسی یا دموکراتیزاسیون راست (روال کار) است. تبلیغ دموکراسی لیبرال تحت شعارهای پر طمطراقی همچون “ایران برای همه ی ایرانیان” در همین راستا شکل بسته است. با این همه عمر نئولیبرالیسم در چارچوب حاکمیت دولتهای امپریالیستی و کشورهای سرمایه داری پیشرفته در آخرین سالهای نخستین دهه ی هزاره ی سوم به پایان رسیده است.
روز20 ژانویه 1981 رونالد ریگان – در مُقام رییس جمهور ایالات متحد آمریکا – در اوج بحران اقتصاد کینزی به قدرت خزید و در راستای اجرای دیکته های میلتون فریدمن، اعلام کرد: دولت راه حل مشکلات ما نیست، بلکه دلیل وجود مشکلات است و دوران آن به پایان رسیده….. دو سال پیش از آن مارگارت تاچر مدعی شده بود:” چیزی به عنوان جامعه وجود ندارد، بلکه فقط مردان و زنان منفرد وجود دارند”. کمتر از سه دهه پس از آنکه نئولیبرالیسم توانست از طریق انباشت به شیوه ی خلع ید مجدد از سرمایه داری بر محور رژیم انباشت متکی به ارزش سهام، سیاست های مونتاریستی، بورس بازی، کمرنگ سازی نقش حمایتی دولت از زنده گی اقتصادی مردم، اصالت بخشیدن به بنیادگرایی بازار آزاد، خصوصی سازی، اقتصاد کازینویی و به قول خودشان اقتصاد ماده زدایی شده، توزیع دارایی رو به بالا، مقررات زدایی از بازار و انهدام اتحادیه ها و دستآوردهای جنبش کارگری، بر بحران ادواری سرمایه داری (اضافه تولید و گرایش نزولی نرخ سود) فایق آید، یکبار دیگر تضاد کار ـ سرمایه و تناقض ذاتی سرمایه داری بحران تازه ی آفریده است. این بحران – به عنوان جدی ترین چالش سرمایه داری از دهه ی1930 تاکنون – از یک طرف نشان داده است که همه ی آمارهای مبتنی بر رشد اقتصادی سه دهه ی گذشته سرابی بیش نبوده و در این مدت آنچه رشد کرده سرمایه ی موهوم (به تعبیر مارکس) بوده و از طرف دیگر با شکست همه جانبه ی نظام های سرمایه داری نئولیبرال اقتصاد سیاسی جهان در شرایط تازه یی قرار گرفته است.»
ادامه خواندن ←
هادی خورشاهیان
آثار: ١٧ مجموعه شعر، 6 مجموعه داستان، ٢ رمان، ٢٣ اثر کودک و نوجوان، ٤ اثر ادبیات کهن
معرفی:
پنج شنبه پانزدهم شهریور هزار و سیصد و پنجاه و دو هادی خورشاهیان، شاعر و نویسنده معاصر! در بیمارستان شیروخورشید گنبدکاووس به دنیا آمد.
ما از همان اولش پا شدیم رفتیم نیشابور. از سال هفتاد و هفت هم پا شدیم آمدیم تهران. از سال هزار و سیصد و هفتاد مطالبم در مطبوعات به چاپ می رسد. تا الان هم چهل–پنجاه جلد کتاب چاپ کرده ام در حوزه های مختلف: شعر، داستان، نقدادبی و ادبیات کودک و نوجوان.
لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی ام را از دانشگاه تهران گرفته ام. حالا هم دانشجوی ارشد زبان شناسی همگانی دانشگاه آزاد هستم. مثل همه شاعران و نویسندگان معاصر، چند جایی داور بوده ام و چند جایی هم مقام(!) آورده ام.
داستان و شعر را با هم شروع کردم و هر دو را جدی گرفتم، حاا دیگر قضاوتش با خودتان که کدام شان (یا هیچ کدام!) مرا جدی تر گرفته اند. (اصلا ببینید گرفته اند!) من که تصمیم ندارم هیچ کدام شان را ول کنم بروند خوش بگذرانند!
آن سال ها که مطلب چاپ کردن در مطبوعات رسم بزرگان(!) بود، در صد تا مجله و پنجاه تا روزنامه (تعجب نکنید! به جان خودم ما پنجاه تا روزنامه داشتیم!) مطلب چاپ کرده ام.
ادامه خواندن ←
عماد خراسانی
آثار عماد خراسانى در حدود سىهزار بيت شعر فارسى است كه در اقسام قوالب متداول از قصيده و غزل و مثنوى و قطعه و انواع مسمطات تركيبى و ازين قبيل سروده، گاهى گرايشى هم به بعضى از ملايمات نو دارد اما اهم و اغلب آثار دلنشين و بديع او در همان چند نوع مذكور، مخصوصآ مثنوى و مسمطات تركيبى و بالاخص غزل است كه حاوى لطيفترين و بهترين اشعار اوست. عماد گرچه بعضى نوشتهها و يادداشتهاى منثور (از جمله داستانى بالنسبه مفصل به نام «تورى») هم دارد اما نديدم و نشنيدم ازو كه در اين زمينه تفوه و تنفسى داشته باشد.
اگر شعر را در معنى حقيقيش به جاى آوريم (نه فقط فن و صنعتگرى و مهارت در تمشيت امر وزن و قافيه و كلمات) بىشك عماد در غزلسرائى از شعراى برجسته و طراز اول معاصر است و در قياسى وسيعتر اصلا سخن او از اين و آن متمايز است به خوبى مىتوان فرق گذاشت بين غزل او و ديگران.
صنعت سجع و قوافى هست نظم و نيست شعر اى بسا ناظم كه نظمش نيست الا حرف مفت
شعر آن باشد كه خيزد از دل و جوشد ز لب باز در دلها نشيند هركجا گوشى شنفت
ادامه خواندن ←