این مجموعه داستان هیچ ربطی به ورزش ندارد اما تمام داستانها به نوعی در ستایش نایبقهرمانی هستند. نایبقهرمانی یک وضعیت است. هر روز تازه فرصتی است برای از نو جنگیدن تا مگر در شعلههای همین جنگ ابدی بشود از زندگی کامی گرفت، کامی اندک، کامی نه از جنس قهرمان بودن.
ما همگی نایبقهرمانان زندگی خودمان هستیم. با خودمان جنگیدیم و شکست خوردیم… از یا اما نمیتوان نشست که قهرمان بودن همان مراسم تدفین است. تمام شدن است. انتهای عطش است و آغاز این سوال که « خب؟ حالا باید چه کار کنیم؟» قهرمان شدن همان کاسهی چه کنم به دست گرفتن است و شهوت حریصانه برای حفظ داشته های حقیرانه.
نایب قهرمان بودن کامی گرفتن از ناکامی است. در آستانه ایستادن و «من به چشم خویش دیدم که جانم میرود» است. دست روی دست گذاشتن نیست که دست از همه چیز حتی دست از افتخار هم شستن است … هیچ کس در هیچ کجا عرق تن هیچ نایبقهرمانی را خشک نخواهد کرد. عرق تن او در تماشای خشک کردن عرق تن قهرمان خشک میشود. آری نایب قهرمانی یک وضعیت است؛ وضعیت انسان امروز، وضعیت تک تک ما …..
خواهران دشمن یکی از سه داستان کتاب پیشروست. دستمایۀ نوشتن کتاب زندگی سه خانواده است که با رنجها و تنهاییهایی دستبهگریباناند. زنان نقش محوری را در این داستانها دارند؛ زنان شجاعی که بر ناملایمات چیره میشوند و با مهر خود در تنگناهای زندگی بهترین تصمیمات را میگیرند و حافظ خانوادهاند.
آیا جای تعجب دارد که روان ملتی که چنین با ادبیات خود، بهویژه شاهنامه و گلستان و دیوان خواجه درآمیخته، در رؤیاهایش که شاهراهی بهسوی ناخودآگاه هستند، از این گنجینۀ عظیم و یگانه برخوردار شود؟
این کتاب روایتی است که آخرین روزهای آلبر کامو در آن تداعی شده. نویسنده با دقت خاصی به آن پرداخته است. او این آخرین سفر را با وفاداری به واقعیت شرح میدهد؛ همان واقعیتی که در آثار مختلف، مقالات مطبوعاتی یا شهادتهای گوناگون در چارچوب کتابها یا کنفرانسهای دیگر تداعی شده است. این شاهدان _خویشاوندان و دوستان کامو، منشی، همقطارها یا همکارانِ روزنامهنگارش_ به نویسنده اجازه دادهاند حکایتهایی را بیان کند که هدفشان نشان دادن اوج انسانیتِ این مرد آزاد از جهان باشد.
این کتاب که موضوع اصلیاش سکوت مادر است، موقعیتهایی را به نمایش میگذارد که ممکن است کامو را در مواجهه با سرنوشتی که به نظرش قطعی نبود تصور کند. این واقعیت که ذهن نویسندۀ بیگانه یا کالیگولا را به خود مشغول کرده، همیشه درون این رماننویسِ روزنامهنگار و فیلسوفِ انسانگرا زنده بوده است.
چهار داستانِ کتابِ مرگ سینمایی نخستین بار در سال 1371 منتشر شد، پس از آن، کتاب پشتِ دیوارِ نگاه ماند… کار ندارم این نگاه! روا بود یا ناروا.
اکنون و در سال 1402 قرار است کتابِ مرگ سینمایی با همتِ انتشارات گرامیِ نگاه تجدید چاپ و منتشر شود. حروف چاپِ نخست کتاب، روی بدسلیقگیِ من ریز بود که در این چاپ بهتر و به همین دلیل تعداد صفحاتِ کتاب نسبت به چاپِ نخست بیشتر شد، ولی داستانها همان است که در آن سالها و از نگاه حساسِ نوجوانی دیده بودم.
تردید ندارم بچههای این زمانه نیز در این داستانها رگههایی پُر رنگ از همدلی با حالِ خودشان خواهند دید…
کتابی که اینک به دست خواننده میرسد تاریخ اولین انقلاب روسیه میباشد که در سال ۱۸۲۵ میلادی درگرفت و تاریخ آن انقلاب بر بسیاری از کسانی که اهل ادب هستند معلوم نیست چون وقتی نام انقلاب روسیه برده میشود انقلاب سال ۱۹۱۷ میلادی که منتهی به تشکیل حکومت شوروی شد، به ذهن تبادر مینماید.
در سال ۱۸۲۵ میلادی، نیکلای اول که در سال ۱۷۹۶ میلادی در «سنپطرزبورغ» [: سنپترزبورگ] متولد شد بر روسیه سلطنت میکرد و روش حکومت او مانند امپراتورهای گذشتۀ روسیه بر پایۀ حکومت استبدادی قرار داشت.
در آن زمان، در روسیه یک طبقۀ تحصیلکرده بهوجود آمده بود که اکثر افراد آن زبان فرانسوی را کم یا زیاد میدانستند و کتب نویسندگان فرانسوی را میخواندند و از لحاظ مرتبۀ اجتماعی جزو نجبای روسیه بهشمار میآمدند و مرتبههای افسری در ارتش روسیه، به آنها اختصاص داشت.
…….
انقلاب سال ۱۸۲۵ روسیه، در جهان یگانه انقلابی است که طرفداران آن از طبقۀ نجبا و اشراف بودند. در انقلابهای دیگر ازجمله انقلاب سال ۱۹۱۷روسیه، انقلابها ازطرف کسانی شروع میشد که جزو طبقات محروم و بینوای جامعه بهشمار میآمدند و برای اولینبار تاریخ انقلاب سال ۱۸۲۵ میلادی در زبان فارسی به شکل کتاب(همین کتاب) منتشر میشود.
این کتاب از اثر جیمز داون انگلیسی، که نیم قرن بعد از مرگ اسماعیل اول این کتاب را نوشته، گرفته شده. ولی علاوه بر نوشتۀ آن مرد در این کتاب آثار تاریخی دیگران و بهخصوص آثار تاریخی بازرگانان ونیزی که در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی برای تجارت به ایران سفر میکردند نیز وجود دارد و نام آنها در متن کتاب هست و در ضمن تاریخ اسماعیل اول در این کتاب، بحثهای دیگر ازجمله بحثهای مربوط به سلاطین محلی ایران مثل بحث راجع به کارکیا، سلطان گیلان، وجود دارد و گرچه آن بحثها نسبت به تاریخ سیاسی اسماعیل اول حاشیه به شمار میآید، اما چون در زمان زمامداری اسماعیل اول اتفاق افتاده مزید فهم وقایع تاریخی دوران او میشود.