دیوار

دیوار

ترجمۀ صادق هدایت

کتاب دیوار شامل داستان‌های کوتاهی از ژان پل سارتر و تعدادی دیگر از نویسندگان برجسته‌ی دنیا است و صادق هدایت این اثر را به فارسی ترجمه کرده است.

اثری که پیش رودارید مجموعه‌ای است متشکل از هفت داستان کوتاه از نویسندگان سرشناسی چون: ژان پل سارتر؛ فرانتس کافکا؛ الکساندر لانژ کیلاند؛ آنتوان چخوف؛ گاستون شرو و آرتور شنیتسلر.

ادامه خواندن ←

دیوارها سخن نمی گویند

احمد کایا
مترجمین: یغما گلرویی، آیدین آقاخانی

احمدكايا (ترانه‌سرا / خواننده / آهنگ‌ساز / نوازنده) در سالِ 1957 در شهر مالاتياى كشورِ تُركيه به دنيا آمد. در يك خانواده‌ى كُردتبارِ شش نفره. پدرِ او كارگرِ كارخانه‌ى نساجى بود. بعد از چند سال خانواده با رؤياى يك زنده‌گى بهتر به استامبول مى‌كوچند و در محله‌ى فقيرنشينِ كوجامصطفاپاشا ساكن مى‌شوند. در سنِ چهارده پانزده ساله‌گى تحتِ تأثيرِ جوِ سياسىِ حاكم (كه چند كودتاى پياپى را پشتِ سر گذاشته بود) نخستين شعرهاى خود را مى‌نويسد و فراگيرىِ سازِ باغلاما را آغاز مى‌كند. هم‌زمان شغل‌هاى مختلفى از قبيلِ راننده‌گىِ كاميون، فروشنده‌گى و غيره را تجربه مى‌كند.در سالِ 1985 تصميم به انتشارِ آلبومى از كارهايش را مى‌گيرد و راهىِ خيابانِ اون‌كاپى (محله‌ى هنرىِ استامبول) مى‌شود. به اين خاطر كه موسيقىِ او در قالبِ هيچ كدام از سبك‌هاى موجودِ موسيقىِ تُركيه قرار نمى‌گيرد، كسى حاضر به سرمايه‌گذارى نمى‌شود. در آخر با كمك تعدادى از دوستانِ خودش آلبومِ نخستِ خود گريه نكن. كوچولو. را ضبط و منتشر مى‌كند. اين آلبوم به سرعت از طرفِ دولت توقيف و جمع‌آورى مى‌شود. اعتراض‌هاى مكرّر احمدكايا نتيجه مى‌دهد و كار به جرايد كشيده مى‌شود و دادگاه رأى رفع توقيفِ آلبوم را صادر مى‌كند. استقبالِ فوق‌العاده از اين آلبوم، كايا در راهى كه انتخاب كرده مصمم‌تر مى‌كند.

,”مجموعه‌ي حاضر، برگرداني از ترانه‌هاي احمد كايا (1999-1957 م)، ترانه‌سرا، خواننده، آهنگ‌ساز و نوازنده‌ي ترك، به فارسي است. ترانه‌هاي كايا خشم و اعتراض و عشق و آمال قومي را فرياد مي‌زنند كه همواره سركوب شده است. احمد كايا ترانه را نه در رديف تفنن و تنقلات، كه شاخه‌يي متعهد از آفرينش‌گري هنري مي‌داند. ترانه‌هاي كايا، با مضامين اجتماعي و سياسي، منتقل‌كننده‌ي پيام‌هاي عظيم انساني است. در اين مجموعه، ترانه‌هايي چون “روشن‌فكر”، “دچار دردسرم”، “بازجوها”، “عصيان مي‌كنم”، “جنوب شهر”، “رهايم كن” و… فراهم آمده است. براي نمونه قسمتي از شعر “عصيان مي‌كنم” بدين‌قرار است: پاسخ مي‌دهم،/ مادراني را/ كه دست بر قلب خود نهاده‌اند/ از زندان‌ها سخن مي‌گويم/ از دردها/ شورش مي‌كنم/ چون از آنان كه/ سر زير خاك فرو برده‌اند،/ مي‌ترسم.”

ادامه خواندن ←

ارباب دشت گوهران

علی خدامی

خبر عاشق شدن (آقا سالار) مانند صدای توپ هفتاد و پنج کوهستانی توی (دشت گوهران) پیچید و همۀ مردم هوشیار و کنجکاو دشت را شگفت‌زده کرد. هیچ تنابنده‌ای باور نمی‌کرد سلطان دشت گوهران عاشق دختری چوپان‌زاده بشود، پیرزن‌های دشت زیر سایۀ درختان کنار نشستند و شروع کردند به حرف‌زدن و خندیدن:

_ می‌گن آقا سالار عاشق دختر خداداد شده.

_ شب و روز داره گریه می‌کنه.

_ حیف از بی‌بی طاووس.

پیرمردهای خردمند دشت هم سینه دیوارها نشستند، بنا به عادت کلّه‌هایشان را حکیمانه تکان دادند وسرنوشت غم‌انگیزی برای آقا سالار پیش‌بینی کردند:

_ این عاشقی نیس، بلای آسمونیه، خدا کنه بخیر بگذره.

بی‌بی طاووس آخرین نفری بود که خبر عاشق شدن آقا سالار را شنید ولی باور نکرد، باید از زبان خود آقا سالار می‌شنید:

_ سالار جان راس میگن عاشق شدی؟

آقا سالار عادت نداشت افکار و احساساتش را پنهان کند و در هر شرایطی حرف دلش را شفاف و بی‌پروا و شجاعانه به زبان می‌آورد:

_ راسته، دروغ نیس، شایعه نیس، من عاشق شدم، عاشق دختر خداداد.

 

ادامه خواندن ←

فتح‏نامه‏‌ی کابل: اسرار پنهان جنگ بی‌‏پایان

کارلوتا گال

محمد قراگوزلو

جسدهای آش و لاش مهمانان عروسی دراز به دراز در دو سوی حیاط کنار هم غلتیده بودند. چند روستایی در مسیر باغ به خون تپیده بودند. تکههایی از گوشت تن باشندگان از درختان آویزان بود. پیکر پتی زنی به تنه‌ى نهال پژمرده‌ی بادام پیچیده بود. آتش توپخانه زخمی‌های زیادی را به زاغه ها و دیوارهای خاکی مجتمع دوخته بود. اصابت خوفناک خمپاره‌ها خسارت سختی به خانه‌ها و خرمن‌ها و خواربار خلق وارد آورده بود. جنازه‌ها روی خاک شخم خورده و زیر آوار الوار سقف‌های ویران افتاده بودند. مادری با پنج فرزندش در یک اتاق غرق خون بودند. والدین داماد کنار فرزند ۱۳ ساله‌شان کشته شده بودند. جسد هفت کودک در آستانه‌ی دروازه ی باغ افتاده بود.

ادامه خواندن ←

مجموعه آثار صادق هدایت

صادق هدایت (زادهٔ ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ – درگذشتهٔ ۱۹ فروردین ۱۳۳۰) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود.  او را همراهِ محمدعلی جمال‌زاده و بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستان‌نویسی نوین ایرانی می‌دانند.

هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و نیز، روشنفکری برجسته بود. بسیاری از پژوهشگران، رمانِ بوف کور او را مشهورترین و درخشان‌ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند. هرچند آوازهٔ هدایت در داستان‌نویسی است، امّا آثاری از متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن و نیز از نویسندگانی مانندِ آنتون چخوف و فرانتس کافکا و آرتور شنیتسلر و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کرده‌است. حجم آثار و مقالات نوشته شده دربارهٔ نوشته‌ها، زندگی و خودکشی صادق هدایت گواهِ تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایران است. شمار بسیاری از سخنوران ایرانی نسل‌های بعدی، از غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و بهرام بیضایی تا رضا قاسمی و عباس معروفی و دیگران، هر یک به نوعی کمتر یا بیشتر تحت تأثیر کار و زندگی هدایت واقع شده و درباره‌اش سخن گفته‌اند.

هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد و چند روز بعد در قطعهٔ ۸۵ گورستان پر-لاشز به خاک سپرده شد.

این مجموعه شامل ده کتاب زیر از آثار صادق هدایت است:
اصفهان نصف جهان
فواید گیاهخواری
گروه محکومین
واق واق صاحاب
زند هومن یسن
سه قطره خون
سگ ولگرد
زنده به گور
مسخ
دیوار

ادامه خواندن ←

حکایت قصر

حکایت قصر

محمدجواد مرادی‌نیا

انتشارات نگاه

“حکایت قصر” یک روایت دراز دامن است از یک بنا؛ قصری که در عصر قاجار تفرجگاهِ شکارِ شاهان بود و در زمان رضاخان زندان مخوف شهر شد.عجیب که تا پایان، نامش قصر ماند.
پشت دیوارهای این قصر، هزاران آزاده و صاحب اندیشه به بند کشیده شدند؛ هتک حرمت شدند؛ شکنجه و آزار دیدند؛آزاد شدند. اما قصر، زندان ماند؛ حتی تا سالیان سال پس از انقلاب. امروزه روز اما این بنا تغییر کاربری یافته، باغ موزه‌ای شده که مردم برای تفریح یا مرور تاریخ به تماشایش می‌روند.
“حکایت قصر” حکایت این بنا و زندانیان سیاسی آن در پنج دهه حکومت پهلوی است.

ادامه خواندن ←

من رویایی دارم

یغما گلرویی

«یغما گلرویی» شاعر، ترانه‌سرا، نویسنده، عکاسِ ایرانی در ساعت پنج بامدادِ روز ششمِ مرداد ۱۳۵۴ در بیمارستان «مهر» «شهرستانِ ارومیه» متولد شد. مادرش «نسرین آقاخانی»، پدرش «هوشنگ گلرویی» و خواهری بزرگتر از خود به نامِ «یلدا» داشت.در یک سالگی‌اش خانواده به «تهران» نقل مکان کرد و در خیابان «گیشا» ساکن شد. در دوران ابتدایی سیاهی جنگ و مرگِ دوستانِ همکلاسش در بمباران را تجربه کرد. سال دوم دبیرستان بود که به خاطرِ درگیری فیزیکی با ناظم دبیرستان که در مراسم صبح‌گاه به گوش او سیلی زده بود برای دو سال از تحصیل در مدارس روزانه محروم شد و به دبیرستانِ شبانه رفت. در همان سال‌ها به جرمِ «دیوارنویسی» برای چند روز بازداشت و به مدتِ شش ماه مجبور به خارج نشدن از «تهران» شد.او در اوایل دههٔ هفتاد، با «غزاله علیزاده» آشنا شد و به سفارشِ او به دفترِ [[نشریه آدینه]] رفت‌وآمد پیدا کرد و توانست با نویسندگانی چون «فرج سرکوهی»، «مسعود بهنود»، «عمران صلاحی»، «محمدمختاری»، «حمید مصدق»، «علی باباچاهی»، «ناصر تقوایی» دیدار کند. در پاییز سال هفتاد و سه، برای بار نخست با «احمدشاملو» در دهکدی فردیس کرج دیدار کرد و آثار خود را برای او خواند. این دیدار و دیدارهای بعدی باعث مصمم شدنش به ادامه دادنِ راهِ شعر شد. به همراهِ «عزت ابراهیم‌نژاد» کوشید نشریه یی با نامِ «آرمان» را راه‌اندازی کند اما تمامِ مطالبِ جمع‌آوری شده برای شماره نخست به همراه رایانه شبانه از تحریریه به سرقت رفت. در اردیبهشت سال هفتاد و هفت نخستین مجموعه شعرِ خود را با عنوان «گفتم: بمان! نماند…» توسط مؤسسه فرهنگی هنری دارینوش منتشر کرد و بعد از آن حدود سی عنوان کتاب از او در زمینه‌های شعر، ترانه، ترجمه، فیلم‌نامه بازسرایی متون منتشر شده است.به همراهِ «افشین یداللهی»، «نیلوفرلاری‌پو»، «سعید امیراصلانی»، «افشین سیاه‌پوش»، «مهدی محتشم» و… جلساتِ ترانه‌خوانی در خانهٔ پدری خود برگزار کرد و تداوم این جلسات رفته رفته باعث تشکیلِ «خانه ترانه» شد. بعد از حدود یک دهه در اعتراض به نحوهٔ گرداندن جلسات با نوشتن یک یادداشت از آن جلسات اعلام جدایی کرد. در فیلم سینمایی هفت ترانه به کارگردانیِ بهمن زرین‌پور در کنارِ ایرج راد، لعیا زنگنه، سحر جعفری‌جوزانی، شروین نجفیان بازی کرده و همچنین درچند مستند مانندِ «سفرنامه»، «شبِ شیدایی»، «خاطره‌های خط‌خطی»، «ترانه در تبعید» و «یغما گلرویی: ترانه‌سرا» حضور داشته است. مقالاتش در نشریه‌هایی مانندِ «فیلم و سینما»، «ترانه ی ماه»، «باور»، «گلستان ایران»، «نسیم هراز»، «گوهران»، «شرق»، «اعتماد»، «همشهری» منتشر شده‌اند. مادرش علاقه زیادی به ادبیات داشت، به همین دلیل از وقتی کودک بود با ادبیات و شعر آشنا شد و همین موضوع یکی از عواملی بود که وی را برای ورود به حوزه شعر و ترانه علاقه‌مند کرد.

ادامه خواندن ←

بر پشت ببر (نزدیکِ انتشار)

نوشته زولفو لیوانی
ترجمه ایلناز حقوقی

بر پشت ببر تازه‌ترین اثر زولفو لیوانلی، یکی از نویسندگان مشهور ترکیه است. این رمان تاریخی دربردارندۀ حقایقی ا‌ست که در اکثریت کتاب‌های تاریخی آنها را نادیده گرفته‌اند. زولفو که خود همیشه منتقد حکام دیکتاتور است، این‌بار تاریخ را از زبان دیکتاتوری روایت می‌کند که پس از سرنگونی در مقام دفاع از خویش برمی‌آید و می‌کوشد با تأکید بر خدماتی که به امپراتوری کرده است، خودش را از اتهامات تبرئه کند. هرچند در وقایعی همچون نسل‌کشی ارامنه شواهد تاریخی قابل استنادی موجود است که با توجه به آن نمی‌شود عبدالحمید دوم را از اتهاماتش تبرئه کرد. دربارۀ موارد دیگری همچون احداث خطوط راه‌آهن و متصل کردن شهرهای امپراتوری به یکدیگر و نیز به غرب باید گفت عبدالحمید دوم با هدف متصل کردن شهرهای مذهبی به یکدیگر و نیز به استانبول با احداث خطوط راه‌آهن موافقت کرده بود و سپس خطوط راه‌آهن را تا اروپا ادامه داده بود. عبدالحمید دوم با داشتن عقایدی پان‌اسلامیست اصرار داشت مسلمانان را در سراسر جهان با یکدیگر علیه استبداد غرب متحد کند. در این میان اتباع غیرمسلمان عموماً نادیده گرفته می‌شدند که این امر موجب عصیان‌های پی‌درپی در شهرهای گوناگون امپراتوری می‌شد.

 

ادامه خواندن ←