زندگی روزمره در اسپانیای دورۀ تفتیش عقاید

جیمز ام اندرسون

سعید درودی

«ديوان تفتیش عقاید اسپانیا» سه و نیم قرن تاریخ این کشور را در تاریکی و وحشتی فرو برد که مسیحی و غیرمسیحی، مسلمان و یهودی را آواره ناکجاها کرد؛ جاهایی که نمیدانستند چه سرنوشتی در انتظارشان است. قوانین دیوان تفتیش عقاید را نهاد مقدس وضع می کرد و این نکته کاملا بیانگر قدرت مهیب این دیوان است. در این کتاب از فعالیت های روزمره همه طبقات جامعه اسپانیا روایتی بی طرفانه ارائه می شود. این روایت زمینه های متفاوتی را در بر می گیرد، مثل گرایش های مذهبی، اخلاقیات، تلاش برای معاش و رویارویی های متعدد با دیوان تفتیش عقاید. در هر فصل، به یکی از این جنبه ها پرداخته شده تا نهایتا و در مجموع، تصویری منسجم از جنبه های گوناگون زندگی روزمره اسپانیایی ها و در کل اروپا در اختیار خواننده قرار گیرد. این کتاب را می توان کتابی مهیب درباره دورانی مهیب معرفی کرد.

 

325,000 تومان

جزئیات کتاب

ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

جیمز ام.اندرسون, سعید درودی

نوع جلد

سخت

نوبت چاپ

دوم

جنس کاغذ

بالک (سبک)

قطع

رقعی

تعداد صفحه

568

سال چاپ

1402

موضوع

تاریخ اجتماعی

زندگی روزمره در اسپانیای دورۀ تفتیش عقاید نوشته جیمز ام اندرسون ترجمۀ سعید درودی

گزیده ای از متن کتاب:

پیشگفتار

«دیوان تفتیش عقاید اسپانیا» در 1478 تأسیس و در 1834 برچیده شد. این «دوره» سه و نیم قرن از تاریخ اسپانیا را به خود اختصاص داد و طی آن، این کشور از «شرایط قرون وسطایی» بیرون آمد و به «دوران مدرن» گام نهاد. به همین جهت، سده‏های شانزدهم و هفدهم را معمولاً «دوران اولیۀ اسپانیای مدرن[1]» می‏نامند.

اسپانیا سرزمینی «غیرصنعتی» بود که اقتصادش بر پایۀ «کشاورزی» قرار داشت و جامعه‏‏اش از «طبقات مختلف» تشکیل می‏شد. در طول این سیصد و پنجاه سال، زندگی در چنین سرزمینی به چه چیز شباهت داشت؟ اسپانیا، درواقع، از بقیۀ اروپا جدا افتاده بود؛ از نواحی گوناگونی شکل گرفته بود که  تفاوت سیاسی بسیاری با هم داشتند؛ و دولت مستقر در مادرید می‏کوشید این مناطق متفاوت را «یکپارچه» کند و زیر لوای «یک حکومت» قرار دهد. اسپانیایی‏ها ملتی بودند «شکوفا» و «رو به رشد» که سعی داشتند به هر وسیله‏ای که شده، تفاوت‏های نژادی و فرهنگی میان خویش را از بین ببرند؛ اما در همان حال، «امپراتوری»ای جهانی به وجود آوردند که «خورشید در آن غروب نمی‏کرد» ولی سرانجام، «تکه‏تکه» و متلاشی شد. در این سرزمین، «کلیسا»یی نیرومند وجود داشت که درصدد بود «وحدت مذهبی» پدید آورَد و برای رسیدن به این «وحدت»، کاملاً آماده بود که سایر چیزها را فدا کند. در طول این سه و نیم قرن، «دیوان تفتیش عقاید» چنگال‏های متعدد و آزمند خود را در سراسر اسپانیا گسترانید و بازجویی‏ها و اقداماتش، اندک‏اندک، ترس و وحشتی ژرف در دل جمعیت این کشور آفرید.

دربار، نهادهای سیاسی و اجتماعی، قوانین، آموزش و پرورش، اصول آداب و معاشرت، مُد، فناوری و دیگر بخش‏های جامعه پیوسته متحول می‏شدند و این دگرگونی‏ها، به شکل‏های گوناگون، بر زندگی روزمرۀ شهروندان تأثیر می‏گذاشت، ولی از دیگر سو، مضامینی هم بودند که در زندگی مردم «عواملی نیرومند» به‏ شمار می‏آمدند، ازقبیل اعتقادات مذهبی محکم، یهودستیزی[2] و بیگانه‏هراسی[3].

چارچوب و ساختار کلی جامعه با «سرعتی اندک» رو به تحول می‏رفت و در طول بخش اعظم این دورۀ «سیصد و پنجاه ساله»، بسیاری از بخش‏های جامعه تقریباً «ثابت» و «بدون تغییر» باقی ماندند. طبقۀ کشاورز نمی‏توانست سطح زندگی‏‏اش را به‏سرعت بهبود بخشد؛ طبقات فرادست ثروت کشور را تحت کنترل خود گرفته بودند و «پادشاه» و «نهادهای وابسته‏اش» نیز، در مسائل دادگستری و سیاست خارجی، بالاترین مرجعیت را داشتند. کلیسای کاتولیک رومی[4] که نهادی نیرومند بود و دربارۀ همه چیز اظهار عقیده می‏کرد، در این مورد نیز تصمیم می‏گرفت که مردم چگونه رفتار کنند و چگونه بیندیشند و دگراندیشان[5] را با بازوی اجرایی‏اش سرکوب می‏کرد؛ این بازوی اجرایی همانا نهاد مقدس دیوان تفتیش عقاید بود که در تاریخ بشریت، از نهادهایی است که سایه‏ای تاریک و درازمدت بر آرمان‏های بشردوستانه[6] افکند. دیوان تفتیش عقاید بر مبنای قوانینی ویژه فعالیت می‏کرد. این قوانین را شاه، پارلمان یا کلیسا تعیین نمی‏کردند، نهاد مقدس این قوانین را وضع می‏کرد و این نکته به‏خوبی نشان می‏دهد که دیوان تفتیش عقاید چه قدرتِ مهیبی داشت. دورۀ سلطۀ نهاد مقدس برای عده‏ای لذت‏بخش بود، ولی برای دیگران تاریک و منحوس شمرده می‏شد.

اگر رویدادهایی را که در این کتاب ذکر شده‏اند‏ با حوادثی که امروز در جهان رخ می‏دهند مقایسه کنیم، قطعاً از لحاظ سیاسی و اجتماعی شباهت‏هایی خواهیم یافت: در دوران اولیۀ اسپانیای مدرن، میان کاتولیک‏ها و پروتستان‏ها و پیروان سایر ادیان، عدم رواداری مذهبی[7] شدیدی وجود داشت، شبیه آنچه که امروز میان کاتولیک‏ها و پروتستان‏ها (در ایرلند شمالی)، و مسلمانان و هندوها (در هند) به چشم می‏خورَد. در دورۀ موردبحث، اسپانیایی‏ها از سایر اقوام و نژادها نفرت داشتند، نفرتی شبیه آنچه امروز میان آلبانیایی‏ها و صرب‏ها (در کوزوو) می‏بینیم. تأکید اسپانیایی‏های سدۀ شانزدهم بر مقولۀ پاکی خون[8] شبیه پاکسازی قومی و نژادی[9] در بالکان و اصولِ آریایی‏پرستی[10]  نازی‏هاست، کما اینکه نازی‏ها، دقیقاً همچون دیوان تفتیش عقاید، سانسور شدیدی در جامعه اعمال کردند و کتب بی‏شماری را سوزاندند. جوزف مک‏کارتی[11] (از 1908 تا 1956) نمایندۀ معروف کنگرۀ امریکا، که به‏شدت با کمونیسم و لیبرالیسم مخالف بود، می‏کوشید با بزرگ‌نمایی چیزی به نام شبحِ کمونیسم[12]، آزادی‏های جامعۀ امریکا را از میان بردارد. درنتیجۀ تلاش‏های او، بسیاری از مردم، ازجمله هنرمندانی مانند آرتور میلر[13] و چارلی چاپلین[14]، سیاستمداران و افرادی از سایر طبقات جامعۀ امریکا به اتهام داشتن عقاید یا دنبال کردن فعالیت‏های غیرامریکایی تحت فشار قرار گرفتند؛ و این دقیقاً شبیه اقدامات دیوان تفتیش عقاید در اسپانیای سده‏های شانزدهم و هفدهم است که بسیاری از اندیشمندان و روشنفکران (و حتی روحانیان مترقی و آزادی‏خواه) را به نابودی کشاند.

از دورۀ موردبحث گزارش‏های بسیاری به جا مانده که نشان می‏دهد دیوان تفتیش عقاید بارها به سهولت مرتکب ظلم و بی‏عدالتی شده است. البته، ناگفته نمانَد که برخی مفتشان ادارۀ مقدس را عقیده بر آن بود که کارشان درست است و دستگیری‏ها و محاکماتشان برای مؤمنان واقعی و اصیل سعادت و رستگاری به ارمغان خواهد آورد. هدف ایشان نجات روح مؤمنان بود. و جالب اینجاست که اکثر مردم ساده‏لوح آن عصر (که به آنان اعتماد و اعتقاد داشتند) نیز از ایشان پشتیبانی می‏کردند.

در صفحاتی که پس از این خواهید خواند، تلاش شده است از فعالیت‏های روزمرۀ همۀ طبقات جامعۀ اسپانیا (و همچنین گروه‏های اقلیت) روایتی بی‏طرفانه به دست شود. این روایت زمینه‏های متفاوتی را در بر می‏گیرد، ازقبیل گرایش‏های مذهبی، اخلاقیات، تلاش معاش و رویارویی‏های متعدد با دیوان تفتیش عقاید. در هر فصل، به یکی از این زمینه‏ها پرداخته‏ایم تا نهایتاً و در مجموع، تصویری منسجم از جنبه‏های گوناگون زندگی روزمرۀ اسپانیایی‏ها در اختیار خواننده قرار گیرد. در راستای این هدف نیز منابع گوناگونی بررسی شده‏اند که بعضی از آنها از همان دوره به جا مانده‏اند و امروز به دست ما رسیده‏اند و برخی دیگر منابع اطلاعات کلی به‏ شمار می‏آیند. اسامی اشخاص نیز با همان املا و تلفظ اسپانیایی در کتاب ذکر شده‏اند.

[1]. Early Modern Spain

[2]. anti-Semitism

[3]. xenophobia

[4]. Roman Catholic Church

[5]. non-conformist

[6]. humanitarian ideals

[7]. religious intolerance

[8]. purity of blood

[9]. ethnic cleansing

[10]. Aryan doctrines

[11]. Joseph McCarthy

[12]. ghost of communism

[13]. Arthur Miller

[14]. Charlie Chaplin

موسسه انتشارات نگاه

زندگی روزمره در اسپانیای دورۀ تفتیش عقاید نوشته جیمز ام اندرسون ترجمۀ سعید درودی

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “زندگی روزمره در اسپانیای دورۀ تفتیش عقاید”