رالف کورنگولد
ذبیح الله منصوری
ناپلئون پس از شکست در جنگ واترلو توسط قوای انگلیس به جزیره سنت هلن تبعید شد. این کتاب تحت یک روایت تاریخی-داستانی بیانگر این روزهای تبعید است که تا مرگ ناپلئون ادامه مییابد. شخصیت ناپلئون، روابطش و مهمتر از همه مرگ او که همواره یکی از مسائل جذاب تاریخی برای پیگیری بوده شاکلۀ اصلی روایت این کتاب را میسازند.
ادامه خواندن ←
صادق وفایی
موسسه انتشارات نگاه
دوبلورها خود را بازیگران نشسته می دانند و معتقدندتفاوتشان با بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون صرفا در این است که باید پشت یک میکروفن، بدون آنکه دیده شوند ایفای نقش کنند. آن ها از سال 1338 که اولین گروهشان برای آموزش به ایتالیا اعزام شد تا امروز که آثاری ماندگار تقدیم فارسی زبان ها کرده اند، شخصیت های برجسته ای را از دست داده اند. تاریخ شفاهی دوبله، بیان خاطرات و تجربیات این سال هاست . . .
ادامه خواندن ←
محمدرضا پورجعفری
موسسه انتشارات نگاه
… کمرش که نشکسته. گردنش که خرد نشده. چرا کارش را درست انجام نمیدهد؟ جنبوجوش هر فعلی دست اوست. افعال لازم و کمکی، بویژه افعال متعدی. [ ببین! دوست ندارد بهاین «بویژه» تن بدهد. حتا «مخصو…»ی مخصوصن را هم مینویسد. با حرکت نیرومند دستم ناگزیر به حرفم گردن مینهد]. مصداق بارز چموشیست. [ از این یکی خیلی خوشش آمده؛ از نوشتن مصداق بارز بال درآوردهست]. اما «چموشی» حالش را بد میکند. نوکش را به گوشهی کاغذ گیر میدهد. مینویسد:« مصداق بارز خموشیست». این یکی را بهتر درآورده. خموشی را از چموشی بهتر میداند. «خموشی کاری بهکار کسی ندارد. تصمیم گرفته حرف بهدردبخوری نزند. زبان به دهان بگیرد. لام تا کام چیزی نگوید. اگر پسگردنی و زور دو انگشت قلچماق پشتش نباشد، پاک لالمانی میگیرد. با اینهمه نمیتوانم خیلی زیر فشار قرارش بدهم. اما نباید لیلی به لالایش بگذارم. بگذارم کمی پیش برود…
ادامه خواندن ←
آسیه (ناستین) جوادی
موسسه انتشارات نگاه
بوی دود در مشامش پیچید. ذغالهای گداختۀ که روی درِ ردیف دیگ های مسی سوار بر اجاق های سنگی پلوی عروسی را دم می کرد، در باد سرخ و خاکستری میشد. بوی خوش برنج دم کرده هوا بود. زن و مرد در هیاهو اینور و آنور میرفتند.آمدن موکب عروس نزدیک میشد.
ادامه خواندن ←
دانیال حقیقی
این صدای خود ماست که کتابها را مینویسد. این که ما با خودمان حرف بزنیم ما را مینویسد. تمام کتابها، تمام شاهکارهای ادبیات، در واقع شاهکارهای برقراری ارتباط یک نفر با خودش است. اینها را یکبار گفتم و حالا دارم تکرار می کنم . کتاب شکل دیگری از مکالمه را پیشنهاد میکند: این که یک نفر با دیگری دارد صحبت میکند اما فقط صدای یک نفر است که مدام در کشاکش افتاده. معجزهی تخیل، این است که ما میتوانیم با خودمان وقت بگذرانیم در یک تنهایی غبطه برانگیز.
ادامه خواندن ←
نمایشنامه ی جهان شمول تاریخی در دو جلد و ده پرده
هنریک ایبسن
ترجمه اصغر رستگار
ایبسن در این آثار بیش از هر چیز به آرمان های بشری پرداخته است؛ آرمان هایی که خدا می آفرینند به او صفات و خصال می بخشند ، پسندها و ناپسندهایش را تعیین و درجه بندی می کنند و بر مسند حاکمیت اش می نشانند تا مسیر زندگی و سرنوشت آدمی را رقم بزنند. اما واقعیت ، یا دقیق تر بگوییم ، طبیعت آدمی، نیز بیکار نمی نشیند . به مجردی که آرمان آدمی شکل گرفت، طبیعت او دست به کار می شود و درون آن را چون موریانه می خورد تا از آن فقط پوسته ی بی محتوایی بر جا بماند .
ادامه خواندن ←
دانیال حقیقی
از زبان نویسنده، من متولد سال شصت و هفت هستم و عشق اولم طراحی شهریِ و عشق دومم در زندگی نوشتن به طور کلی. منظورم اینِکه من فقط جستار مینویسم و بعدا یه سری اسامی به اینها الصاق میشن مثل داستان، داستان کوتاه، داستان کوتاه کوتاه، شعر، پژوهش و رمان. این الصاقات هم به خاطر ساز و کار بازارِ ادبیات و نشرِ وگرنه من به شخصه هیچ قداست یا خاصیت ویژهای برای اینها قائل نیستم.
اولین کارگاهی که رفتم سال هشتاد پنج بود یا هشتاد شش، کارگاه سرکار خانم مهسا محب علی، و بعد از یک سال و نیم حضور فعال، دوستان هم کارگاهی کیفیت این “فعال” رو به خاطر دارند، یک نصفه کارگاه رمان نویسی خدمت آقای شهسواری بودم.
حجم انبوهی نوشتم، که فقط یک داستان کوتاه به اسم “داستان صلاح الدین فشارکی” یک رمان به اسم “اعلام وضعیت گیاهی” و یک جستار شهرنشینی به نام ” کازموپول کمدی” از این انبوه، منتشر شده.
الان هم مشغول نوشتن یک مجموعه داستان کوتاهم در ژانر نوآر و یک رمان در ژانر علمی تخیلی.
دلیلش هم اول اینِکه این ژانر ها به نظرم در ایران میتوانند بازار خوبی پیدا کنند. و دلیل دوم اینِ که در واقع باید بگم که عشق سوم من دست و پنجه نرم کردن با بازار آزاد هستش.
ادامه خواندن ←
پرواز را به خاطر بسپار، رمانی به قلم یرزی کازینسکی نویسنده آمریکایی-لهستانی معاصر است که بیش از چهار میلیون نسخه از آن تا کنون به زبان انگلیسی فروش رفته و تقریبا به همه زبانهای مهم دنیا ترجمه شده است.استقبال جهانیان از این رمان بزرگ به دلیل قدرت بی نظیر نویسنده آن در توصیف آدم ها و صحنه های زندگی آدم هاست. این رمان داستان تیرهروزیهای قربانیان همیشهی جهالت و تعصب و جنگ است: کودکان. راوی داستان کودک شش، هفت سالهای است که در خلال جنگ جهانی دوم و برنامهی پاکسازی نژادی نازیها، بخاطر نژاد و رنگ پوست آوارهی روستاها میشود. از...
ادامه خواندن ←
حضور حامله و امپراتور در میان برگزیدگان جایزه هفت اقلیم نامزدهای نهایی جایزه «هفت اقلیم» در دو بخش رمان و مجموعه داستان معرفی شدند و کتاب «حامله و امپراتور» نوشتۀ «هومن نحوی» که توسط موسسه انتشارات نگاه به مخاطبان عرضه شده است نیز در میان برگزیدگان بخش داستان کوتاه است. به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، پس از بررسی ۱۶۰ رمان و ۹۴ مجموعه داستان رسیده به دبیرخانه جایزه ادبی «هفت اقلیم»، نامزدهای نهایی دریافت بهترین کتاب منتشرشده سال ۱۳۹۷ در دو بخش رمان و مجموعه داستان بعد از دو دوره داوری به این شرح اعلام شدهاند: نامزدهای...
ادامه خواندن ←
جوانه از چاله قدم به بیرون گذاشت و رو به پایین، به سمت زمین نیزار نگاه کرد. آرزو کرد که مجبور به ترک لانه نبودند. او حالا یک سرگردانِ بدون خانه بود. او نخواسته بود که در یک قفس زندانی شود، و نتوانست آنطور که آرزو کرده بود در حیاط بماند. او وادار به ترک لانهشان در نیزار شده بود. فردا صبح دوباره آنجا را ترک میکردند. چرا زندگیاش اینگونه بود؟ آیا دلیلش این بود که رؤیایی را پرورانده بود؟ به آواره فکر کرد. او همیشه در قلبش بود، اما اغلب آرزو میکرد که او درست در کنارش باشد. آخ...
ادامه خواندن ←