ژاپنیها در طول اعصار تحولات فراوانی را از سر گذراندهاند؛ بارها بخت و اقبال به سراغشان آمده و سپس از ایشان رویگردان شده، و کرارا به فلاکت افتادهاند. برای درک آنچه بر آنها گذشته مداقه در حیات اجتماعی مردمان دورهای که شوگونها در ژاپن قدرت داشتند ضروری مینماید. ساموراییها در دوران جنگهای داخلی (مصادف با قرون وسطا در اروپا) قدرت گرفتند و به طبقهای مهم و ممتاز در ژاپن تبدیل شدند که وجودشان هم ضامن امنیت بود و هم برهم زننده آن. آنها در خدمت شوگونها بودند و قدرت این حاکمان در سایه را نمایش میدادند.
به درخواستِ ناشرِ محترم، مجموعهيى با نامِ عاشقانهها از پنج شاعر معاصر گرد آوردهام كه با يكى از ايشان، به حقيقت، بهترين ساعتهاى روزگار عمر خويش را سپرى كردهام: سيمين بهبهانى. چهار شاعر ديگر نيز درى به سوى جهانى «عاشقانه» به رويم گشودهاند ـ فارغ از «سانتىمانتاليسم» رايج.
«عاشقانهها»ى هر يك از اين شاعران نمودار احوالِ روزگار و جهان پيرامونشان بوده است: منوچهر آتشى، محمود مشرف آزاد تهرانى (م. آزاد)، حسين منزوى، نادر نادرپور ـ كه نامشان جاودان باد!
اين پنج دفتر در بردارندهى شعرهاى «عاشقانه»يى هستند كه مىتوانند حالوهواى دوران نوجوانى و جوانىى ما را رنگى ديگر دهند ـ فارغ از شعرهاى ديگر ايشان كه گاه به ناليدن از غم و درشتىهاى زمانه وادارشان كرده است. اميدوارم اين «عاشقانهها» تمهيدى باشند براى تلطيف اين روزگارِ خشن و زمزمهيى بر لبِ فرزندان نسلِ آيندهى سرزمين ما و پيك و پيامآورى با گلبانگ شادى و عشق.
لذات فلسفه نظریات ویل دورانت درباره مسائل اساسی زندگی و سرنوشت انسان است. او در این کتاب میکوشد تا به فلسفهای متناسب و هماهنگ با زندگی برسد و درباره مسائلی بحث میکند که این روزها بیشتر به زندگی ما نزدیک است؛ موضوع بحث او انسان است؛ انسان کنونی، یعنی خود ما. او فلسفه را شامل مسائلی میداند که بر معنی و ارزش زندگی انسانی تأثیرگذارند. دورانت در این کتاب به زن امروزی، زیبایی شناسی، خوشبختی، سرنوشت تمدن، فلسفه سیاسی، فلسفه دین و مفاهیمی از این دست میپردازد.
حقوق جدید که بیش از حد مشغول فراهم آوردن مشخصهای مدنی برای مالکیت و تضمین حق مالکان است، فراموش میکند که برخی از مصادیق مالکیت از لحاظ سرشت آنها به هیچ وجه نمیتوانند ویژگی یک مالکیت خصوصی از پیش مشخص را تحصیل کنند و به واسطه ماهیت ابتدایی و موجودیت تصادفی آنها به حق تصرف مربوط میشوند. در نتیجه این مصادیق به حق تصرف طبقهای مربوط است که از حق هر نوع مالکیت دیگر مستثنی میشود و در جامعه مدنی همان وضعیتی را دارد که در طبیعت از آن برخوردار است. به بیانی دیگر، حقوق جدید در پی برچیدن حق فسخناپذیر فقرا از اموال عمومی عرضه شده از سوی طبیعت است.
بربادرفته به قلم مارگارت میچل (۱۹۰۰-۱۹۴۹) نخستین بار در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسید. در همان سال برنده جایزه کتاب ملی و در سال ۱۹۳۷ برنده جایزه ادبی پولیتزرشد. وقایع این رمان در آمریکا و در نیمه دوم قرن نوزدهم رخ میدهد. اسکارلت اهارا دختری جوان، مغرور و مزرعه داری ثروتمند اهل جنوب است که خیالات عاشقانه در سر دارد. او پس از مرگ همسر اولش، چارلز، به آتلانتا میرود تا در کنار خواهر او، ملانی، زندگی کند. پس از جنگ و زیر و رو شدن زندگی مردم جنوب آمریکا، اسکارلت تجارت را آغاز میکند و میکوشد تا خود را از فقر و فلاکت نجات دهد. در نهایت پس از سالها خیالبافیهای عاشقانه،اسکارلت عشق حقیقی را درکنار خود مییابد.
کتاب لیبرالیسم و نارضایتیهای آن تافتهای جدابافته از نوشتههای پیشین این نویسنده در باب لیبرالیسم نیست؛ این اثر نه تنها تجمیع آرای اندیشمندان گوناگون این مکتب است، بلکه تکمیل کننده تطور آرای خود فوکویاما و آسیب شناسی دقیق نقاط ضعف این مشرب فکری و نظامهای برخاسته از آن در ادوار مختلف حیاتش است. این متن به دنبال ارائه راه حل یا مسیری جدید نیست؛ زیرا در نگاه او، لیبرالیسم پایبند به اصول خود و کاملترین نسخه بشری است؛ نسخهای که بشر در طول تاریخ هزینه گزافی برای رسیدن به آن پرداخته و اکنون که نسل جدید میراث دار آن شده، بدون هیچ گونه درکی از سختیهای سپری شده، اصول اولیه را یا به فراموشی سپرده یا آن را خوار و ناچیز میانگارد، به گونهای که این مهم منجر به شکلگیری تصویری غیرواقعی از آن شده است. اما این بنیانها چه هستند؟ چرا و چگونه جوامع لیبرال از بنیانهای خود دور افتادهاند؟ تبعات آن برای حیات سیاسی و اقتصادی بشر چه خواهد بود؟ پیدایش نارضایتی از لیبرالیسم چه ارتباطی با این نسیان و فقدان دارد و چگونه میتوان این نارضایتیها را تصحیح و جبران کرد؟
این کتاب بررسی نظاممند و گزینشی از سه جنبش اصلی فلسفه قارهای، پدیدارشناسی و ساختارگرایی و نظریهی انتقادی، است. ریچارد کرنی نظریات کلیدی متفکران این جنبشها را شرح داده و نشان میدهد چگونه هر یک از این جنبشها از دل دیگری توسعه پیدا کرده یا با آن همنوا شده است. نظام های کلاسیک اندیشه، که برای هر چیزی جایی معین داشت و آنها را در جای خود میگذاشت، دیگر تکافوی این عصر را نمیکند. مفهوم قدسی فلسفه اروپایی واحد، اعتبارش را از دست داده و فروپاشی اجماع جهانی درباره ارزشهای اجتماعی و سیاسی، آرمان سنت عقلانیت غربی رو به پیشرفت را به چالش کشیده است. در قرنی که اروپا شاهد عصر روشنگری و تأثیرات مخرب جنبشهای تمامیتخواه و فاشیستی و دو جنگ جهانی بوده، نویسنده کتاب جنبشهای مدرن فلسفه اروپایی با پیشبرد الگوهای جدید فهم به این تحولات پاسخ داده است.
آگامبن در این کتاب، هوشمندانه به سراغ مفاهیمی میرود که از چرایی گرایش انسان به فلسفهورزی حکایت میکند. این کتاب با کنکاش در مفاهیمی چون نوا، ذهن، کلام، حقیقت، مثال، تصویر و وجود، تاریخ مفهومی مختصری از فلسفه به دست میدهد که به یاری آن میتوان «آستانۀ فلسفه» را به چشم خود دید. کتاب «فلسفه چیست؟» گلگشتی نظرورزانه در تاریخ فلسفه ورزی است نه انباشت اطلاعاتی تاریخی که پس از چندی فراموش شود، برعکس، با این کتاب می توان به گوهر گرایش ما به فلسفه و گریزناپذیری آن در حیات انسانی مان پی برد، به تماشای آن نشست و دید چطور مادام که آدمی نفس میکشد و اصلا تا زمانی که آدمی اینگونه باشد، فلسفه هم خواهد بود. چراکه فلسفه زبان گمشدهای است که به شکرانه آن میتوان با خود سخن گفت، در خود کاوش کرد و بر گوهر درون نقشی تازه زد.
این بازگشت مرا وسوسه میکند. روزی نیست که به کشورم فکر نکنم. صدایی نهانی، بویی فراگیر، نوری عصرگاهی کافی است تا خاطرات کودکیام بیدار شود. آنا خواهرم دائم تکرار میکند «تو به غیر از ارواح و خرابی بسیار، اونجا چیزی پیدا نمیکنی.» او هرگز نمیخواهد راجع به این کشور نفرین شده چیزی بشنود. حرفش را تا حدی قبول دارم. او همیشه روشن تر از من بوده است. بنابراین، ایده بازگشت به سرزمین مادریام را از خود دور میکنم و یک بار برای همیشه تصمیم میگیرم که دیگر به آنجا برنگردم.
تاریخ ایدهها همواره جذابترین وجه گذشته ما بوده است؛ کشف اینکه مردم چگونه با سؤالات اساسی خود درباره جهان مواجه میشدند و چگونه بخشی از این ایدهها نادیده گرفته شده است. دغدغه نویسنده نیز همین مسئله اخیر است، یعنی در آن هزار سال مابین دوران کلاسیک و رنسانس علم کجا بود؟ نقشه دانش نقشه جغرافیا و شهرهای دانش است که همواره آنها را در پرده کشیدهاند.