کلاته گل، ده آباد و سرسبزی است که مردمانش عاشق ارباب مهربانشان آقا مهدی خرم هستند. ارباب تازه با پری خانم ازدواج کرده و همراه با برادر پری، دکتر یعقوب به ده آمده اند، اما شاه چندی پیش این ده را پسندیده و می خواهد آنها را بیرون کن . . .
داستان در کلاته گل، خانه اربابی خرم روی می دهد.
نمایشنامه در سه پرده اجرا می شود و شخصیت های نمایش شامل : «مهدی خرم؛ مالک کلاته گل »، « پری؛ زن خرم»، « دکتر یعقوب پایدار ؛ برادر پری »، « احمد آقا ؛ مباشر خرم »، «ننه؛ دایه خرم»، «هاشم زاده ؛ مامور اداره املاک »، « عمو غدیر ؛ ربش سفید و قصه گو »، « کشور؛ خدمتکار»، « بام غلطون ؛ دهاتی کوتوله و قلچماغ »، نظامی ها و دهقانان است .
مجموعه اشعار خسرو گلسرخی
در این مجموعه اشعار خسرو گلسرخی به کوشش کاوه گوهرین جمع آوری شده است.
خسرو گلسرخى «عبدالحسين»، شاعر و نويسندهى مردمى، زادهى دوم بهمن 1322 شمسى در شهر «رشت» است. پدرش «قدير» كارمند عدليه، انسانى آزادانديش و مادرش بانو «شمسالشريعه وحيد» كه در سال 1374 هجرى شمسى، بدرود حيات گفت.
اين چاپ از مجموعه اشعار زندهياد خسرو، چندين شعر نويافته دارد.
اينك خواننده، مجموعهى كامل سرودههاى خسرو گلسرخى را پيش روى دارد. چاپ اين شعرها در روزگار ما، تلاشى است براى شناساندن وجهى ديگر از سيماى ادبيات معاصر ايران و اين بدان معنى نيست كه تمام نوشتهها و سرودههاى خسرو، تهى از هرگونه كاستىاند اما نكتهى بديهى اين است كه آثار سياسى، ادبى بيشتر تأكيد بر پيامى دارند كه در آن مستتر است تا ساخت و تكنيك. و اينگونه است كه بعضى ضعفها و شعارزدگىها در شعرهاى خسرو ره يافته است… ولى كيست كه انكار كند همين آثار، آينهاى زلال براى انعكاس دورهاى از حيات سياسى و فرهنگى مايند؟
پُراميد، پيگير و پايانناپذير. اينگونه زيستن، زبانِ گفتوگوىِ من با جهان است، چندان كه گاه از خود سؤال مىكنم: نشناختن، نياموختن، و باور نياوردن به نوميدى… آيا علتِ عادت به تحملِ رنجها نيست؟ باشد…! چه كسى گفته است بالاتر از سياهى رنگى نيست!؟ به وقت، كه با رؤياهايمان به جنگِ مرگ مىرويم، درمىيابيم كه بالاتر از سياهى، تازه سرآغازِ همه رنگهاى بىنهايتِ حيات است.زيستن در چنين اقليمىست كه پرده از رخسارِ رازآلودِ چيستىها را كنار مىزند، و تو بىآنكه در زَمهريرِ هجومِ رنجها به زانو درآيى، با ايمانى تمامْعيار، خويش را آواز مىدهى كه توانستن در نخواستن است، هم به اميدِ عاشقانهترين آرمانهاى انسانى، كه يكى از آن ميان… همين پيگيرىِ بىپايانِ خلاقيت است.و اينجا براى من همه چيز يعنى آفرينشِ شعر، آن هم در هر شرايطى! ذرهذره ذوب شدن تا سَرحدِ ناپيدايى، حالا به هر تعبيرى… جز آن مقصد كه مضمونِ فطرى يا تقديرِ خودْنوشته توست. فقط يك چيز، همه چيز براى يك چيز! و نخستْ قَدَم آن است كه خود فدايى بىچند و چون آن شوى، چه رسد به هرچه وابسته به اين سپنجِ خور و خواب و درد و دوا.هم اگر گفته شود كه اين راه را هزاران خطا در پى است، تو را چه باك! زيرا در سرنوشتى چنين، سرشتى نيز چنين بايد. وقتى به راه برخاستى… تا انتهاىِ جهان برو! مكث، مرگ است. نبايد بَرده شرايط شد، شرايط را بايد دگرگون كرد.شرايط سخت است؟ باشد…! انسان هم سرسخت است. ما همچنان در پناهِ انسانىترين رؤياها، زنده و پُراميد خواهيم زيست؛ رُخ به رُخِ ناراستىها، رو در روىِ كاستىها. ما در خواب حتى نبايد از تمرينِ حساس ماندن در برابرِ سرنوشتِ انسان خسته شويم. حساس ماندن در اقليمى فراسوىِ خواستههاى موقت و ميرا. رازِ اميد و روايتِ رؤياهاى زندگى همين است؛ انسانِ نوشتن براى نوشتنِ انسان. همه چيز انسان است.
»گل آفتابگردان« مرثیهای برای انسان غلامحسین سالمی روزنامه آرمان - شماره 3250 ویلیام کندی از سالهای آغازین جوانی آرزو داشت روزنامهنگار شود. ابتدا گزارشگر ورزشی شد، در دوره خدمت سربازیاش در اروپا، خبرنگار روزنامهای نظامی شد و پس از پایان خدمت، به تایمزیونیون پیوست. در ۱۹۵۹ سردبیر سانخواناستار شد. دو سال بعد از روزنامهنگاری کنار گرفت و تمام وقت به داستاننویسی پرداخت. کندی دورهای زیرنظر سال بلو (نویسنده نوبلیست کانادایی- آمریکایی) گذراند و هم او بود که به استعداد داستانپرادزیاش پی بُرد. سال بلو درباره او گفته که استعداد بینظیری در پرداخت مواد خام داستان دارد و از پیشپاافتادهترین...
برشی از کتاب گل آفتابگردان فرانسیس با روحی تهی بهدنبال بخت خود رفت، مجذوب کششی برای تغییر جهتدادن تقدیر خود شده بود. بارها در ساوتاند لای علفهای یک خرابه خوابیده بود. دیگر نمیخواست این کار را بکند... چه فرقی میکرد اگر چهار یا شش مرد خودباخته زیر یک سقف و دور از سوز باد توی خانهای بخوابند با پلههای شکسته و سوراخهایی در کف، که پاگذاشتن در هریک از آنها خطر مرگ را بهدنبال داشت... واقعا چه فرقی میکرد؟ در خیابان برادوی بهسمت شمال رفت و از میدان استیمبوت رد شد. وقتی که بچه بود بارها توی همین میدان با...
یغما گلرویی (۶ مرداد ۱۳۵۴ ارومیه) ترانهسرا، شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی است. کارهایی از جمله: خسته شدم، رؤیایی دارم، ستاره، ضیافت، رانندگی در مستی، کوچه ملی از آثار اوست. «مادرش «نسرین آقاخانی»، پدرش «هوشنگ گلرویی» و خواهری بزرگتر از خود به نامِ «یلدا» داشت.در یک سالگیاش خانواده به «تهران» نقل مکان کرد و در خیابان «گیشا» ساکن شد. در دوران ابتدایی سیاهی جنگ و مرگِ دوستانِ همکلاسش در بمباران را تجربه کرد. سال دوم دبیرستان بود که به خاطرِ درگیری فیزیکی با ناظم دبیرستان که در مراسم صبحگاه به گوش او سیلی زده بود برای دو سال از تحصیل...
به مدت ده روز تمدید شد. به دلیل استقبال زیاد و درخواستهای مکرر، جشن امضای اینترنتی آثار یغما گلرویی، به مدت ده روز و تا تاریخ 25 خرداد 1395 تمدید شد. فروشگاه آنلاین مؤسسۀ انتشارات نگاه برگزار میکند: مجموعه آثار یغما گلرویی تا تاریخ 25 خرداد 1395 در این فروشگاه با امضاء مؤلف و تخفیف به مخاطبان گرامی عرضه میگردد. برای خرید کتاب بر روی لینکهای زیر کلیک کنید. دیوارها سخن نمی گویند باران برای تو میبارد من رویایی دارم جنس ضعیف ماهی مست تصور کن برای تخفیف، 10 درصد، از کد تخفیف استفاده کنید.
فروشگاه آنلاین مؤسسۀ انتشارات نگاه برگزار میکند: مجموعه آثار یغما گلرویی تا تاریخ 25 خرداد 1395 در این فروشگاه با امضاء مؤلف و تخفیف به مخاطبان گرامی عرضه میگردد. برای خرید کتاب بر روی لینکهای زیر کلیک کنید. دیوارها سخن نمی گویند باران برای تو میبارد من رویایی دارم جنس ضعیف ماهی مست تصور کن
نگاه: ملاله یوسفزی (زاده ۱۲ ژوئیه ۱۹۹۷) دختر نوجوانی است که در دفاع از حق آموزش توسط طالبان هدف گلوله قرار گرفت. او فعال حقوق بشر و حقوق کودکان و عضو کمپین تحصیل دختران اهل پاکستان است که در اکتبر ۲۰۱۲ توسط گروه طالبان و در راه بازگشت از مدرسه ترور نافرجام شد. این ترور با واکنشها شدید جهان مواجه شده است. وی کتابی را تحت عنوان «منم ملاله» به تحریر در آورده و اعتقاد دارد که این تنها داستان خودش نیست بلکه داستان ۶۱ میلیون کودکی است که از درس و تعلیم محروم ماندهاند. این کتاب با ویرایش کریستینا...
نگاه: گزارش تصویری از جشن امضای کتاب های یغما گلرویی از سوی نشر نگاه که با حضور مهمانان و جمع زیادی از علاقمندان، روز پنجشنبه شانزدهم بهمن ماه 1393 در محل کتابفروشی نشر ثالث برگزار شد.