نه می توان انکار کرد و نه می توان نادیده گرفت که پیدایش روانکاوی بیشک حاصل مواجهه زیگموند فروید جوان با بیماران مبتلا به هیستری بود. در زمانه ای که جامعه با تردید به واقعی بودن بیماری این افراد نگاه می کرد، فروید به مرور روش مرسوم درمان را کنار گذاشت و از آن پس با گوش سپردن به کلام بیماران و فریاد صامت تن ایشان دانست که مبتلا به هیستری تا چه اندازه رنج می کشد. فروید به ما آموخت تنها هیستری است که به دلیل تظاهرات منحصر به فرد و قابلیتش در نمادین سازی تنش و تعارض می تواند در کنار رؤيا «شاهراهی باشد به سوی ضمیر ناآگاه».
مشهور است فرد هیستریک بی آنکه مسئولیت پیامدهای خواسته اش را عهده دار شود، فقط و فقط می خواهد؛ می خواهد ولی حاضر نیست آنچه را می خواهد داشته باشد. پرسش معروف فروید «زن چه می خواهد؟» ریشه در همین باور دارد. لیکن امروز تقریبا عموم روانکاوان متفق القول اند که فرد مبتلا به هیستری هرچه بخواهد، بی شک، چیزی غیر از وضع موجود است. همین رویکرد انقلابی و اعتراضی است که پای هیستری را به عرصه های خلاقانه ای همچون هنر، سیاست و اخلاق باز می کند.
شور زندگی، روایت زندگی ونسان ونگوگ است. تاکنون هیچ نقاشی همچون ونگوگ چنین برانگیختۀ قدرت خلاقه ویرانگر خود نبوده است و هرگز طغیان درونی خلاقیت بدینگونه او را از رسیدن به سرخوشی و نیکبختی باز نداشته است. ونسان ونگوگ هنرمندی نابغه بود و زندگیاش، کشمکشی وقفهناپذیر با فقر و نومیدی و جنون.
شور زندگی، فضای پاریس پساامپرسیونیستی را ماهرانه به تصویر میکشد و رهیافت ونگوگ به جهان هنر و فرآیند تحول او را باز میآفریند. در این کتاب، زندگی ونگوگ نهتنها در جایگاه یک نقاش مطرح بلکه بهعنوان شخصیتی یگانه روایت میشود که تمام عمر خود را در سختی و مرارت اما سرشار از حب حیات سپری کرد و از اینرو سرگذشت او به رمانی سرشار از احساسات عمیق انسانی و شگفتیهای زندگی بدل شده است.
آدونیس کسی است که از زمان، بیابان و مکان جنون می آفریند. به قلب نغمات نقب می زند، میراث ها را هدر می دهد، مرزها را از میان بر می دارد، به خورشید گوش می سپارد، دست نوازش بر سر سایه می کشد، میزبان روشنایی شب می شود و برای دوباره زاده شدن بر سرچشمۀ خون توقف می کند؛ همچون پرهیبِ باد، مهلکه را در می نوردد.
بهره گیری عزیز نسین از عنصر فضای شهری و ترسیم مدار فرهنگی پیرامون آن، «میز یک کارمند» را به شاخصی برای مشاهده نابسامانی های موجود در ترکیه در حال گذار به مدرنیته تبدیل می کند. تصاویر و شخصیت پردازی واقع گرایانه خواننده را از انتزاع مسموم و حاکم بر ادبیات دور می سازد. و چه چیزی در ادبیات مترقی تر از آن که نویسنده، زبان نقاد جامعه باشد و ادبیات را در خدمت تعالی فرهنگ در بیاورد . « طنز تلخ» سلاح همیشگی عزیز نسین است. در این کتاب نیز از ابتدا تا انتهای داستان با آن روبرو هستیم.
مکبث یکی از چهار تراژدی بزرگ شکسپیر است. روایتی است از جنایت و مکافات که بر چهار ستون جادوگری، جنایت، ظهور ارواج خبیث و شکوه ادبی قرار دارد. شکسپیر در اوج استادی خود آنها را به گونه ای تاثیرگذار، مهیج و به یادماندنی در هم آمیخته است.
دوران چرخ داستان یک زندگی است. از جوانی تا میان سالی زنی که گرفتار چرخش روزگار شده و همانندِ گویی چرخیده است. آسیه نظام شهیدی رمانی نوشته که از روزهای پس از انقلاب، از جنگ، از عشق، از زندگی و از دربدری می گوید. تلخی روزگار که مثل شرنگی به کام قهرمانان قصه ریخته می شود و آن ها را در مسیر طولانی زندگی با خود می برد. نثر روان و پختۀ کتاب، خواننده را درگیر کرده و نمی تواند از خواندن تا انتها دست بکشد.
رودخانه ای در تاریکی داستانی واقعی و ناراحت کننده از زندگی و متعاقبا فرار یک مرد از کره شمالی است. ماساجی ایشاکاوا که اصالتا ژاپنی- کره ای است تقریبا تمام عمر خود را مانند کسی که هیچ کشوری ندارد سپری کرد.در این زندگینامه نویسنده از تلاش هر روز خود برای فارغ آمدن بر مشکلات زندگی در پست ترین طبقه جامعه کره شمالی و نیز تبعیض های طبقاتی که برگرفته از بینش و سیاست رهبر کره شمالی است می گوید.
این داستان نه تنها یک تصویر واقعی و تکان دهنده از زندگی مردمی است که با دنیا در ارتباط نیستند ، بلکه شناختی آگاهانه از حکومت هایی می دهد که شأن و منزلت طبیعت روح انسانی را نادیده می گیرند.
آثار داستایوسکی، داستان مردمیست روانپریش و عصیانزده که همچون شخصیت خود نویسنده از تضاد و درگیری با محیط اجتماعی رنج میبرند و آن را در قالب تزویر، بزهکاری و در نهایت خشونت از خود بروز میدهند. «همزاد» به عنوان دومین رمان کوتاه داستایوسکی نیز از این قاعده پیروی میکند. گولیاد کین کارمندیست متوسط که تحت تأثیر عوامل محیطی و تعارضات کاری، دچار سوءظن شدیدی نسبت به اطرافیان خود میشود. بیماری روحی او تا آنجا پیش میرود که تصویری از شخصیت خودش را به عنوان همزاد در ذهن خود به وجود میآورد، موجودی که نقطۀ مقابل گولیاد کین است. قهرمان داستان اخلاقگراست ولی همزاد او مزور، حیلهگر و برای پیشبرد موقعیت و مقام خود قائل به هیچگونه پرنسیب اخلاقی نیست و با سرعت هم ترقی میکند. «همزاد» داستانیست روانشناسانه از دورانی که داستایوسکی در آن میزیسته و به طرز شگفتآوری نقد جامهایست که در آن تملق و شرارت، تنها مسیر برای رسیدن به موفقیت قلمداد میشود.