آلکساندر دوما در داستان «عشق صدراعظم» راوی عشق دیوانهوار کاردینال ریشیلو به همسر لویی سیزدهم _ملکه آن اتریش_ و تلاشهای جنونآمیز او برای رسیدن به ملکه است، و به این بهانه گوشههایی جذاب از تاریخ فرانسه را روایت میکند.
در یککلام این کتاب به روانکاوی حافظ، و روانکاویهای خود حافظ در اشعارش، میپردازد. و باب نوی در حافظپژوهیِ عصر جدید گشودهاست. سالیان سال بود که کتابی دربارۀ اندیشه و هنر و در واقع شعر و شخصیت حافظ، به این ژرفی و حتی شگرفی نخوانده بودم. کتابی که گام به گام حلقههای تودرتوی شعر حافظ را میشکافد تا در ابتدای فصل پنجم، کلام را بدانجا میرساند که «زبانِ حافظی و حافظانه میشود بیان ناخودآگاه انسان».
رمان نوری از تاریکی داستان ویلیام هاردینگ، بازیگر جوان و مشهور سینمای آمریکا را روایت می کند که زندگی خانوادگی اش در شرف فروپاشی است. درست در همین زمان ویلیام برای اولین بار در عمر حرفه ای بازیگری خود قرار است بازی در برادوی را نیز تجربه کند. روزگار ویلیام به آشفتگی می گذرد و هر لحظه تا مرز فروپاشی عصبی پیش می رود. آیا تئاتر می تواند نجات بخش او از این تاریکی باشد؟ به چهره تک تک آدمها زیر چشمی نگاه کردم. می پنداشتم اگر زنم به دیدن نمایش بیاید، ما به نزد هم باز می گردیم و زندگی را از سر می گیریم. همه امیدم به این بود؛ اگر می آمد، یعنی دوستم داشت و می دانست به اندازه کافی تنبیه شده ام. آیا بازمی گردد؟»
سماع جان خواننده علاقه مند به آشنایی با فرهنگ گران سنگ عرفان ایرانی اسلامی را به ژرفای داستانهای مثنوی می برد و بدون گذراندن او از پیچ و خم ها و تنگناهای شعر و آرایه های زبانی و ادبی مثنوی، بر مرکب راهوار نثری روان و امروزین می نشاند و به دشت روشن معنا می رساند و در این مسیر مفاهیم داستان ها و تمثیل های این اثر سترگ جهانی را برای او تبیین و و تحلیل می کند؛ به گونه ای که خواننده می تواند به گشایش راز و رمزهای مثنوی معنوی نایل آید.
نویسنده سماع جان، دکتر جلیل مسعودی فرد، پژوهشگری است که چندین دهه از عمر خود را در حوزه ادبیات و عرفان و مولوی شناسی سپری کردهاست. کتاب معرفت شناسی مثنوی مولوی و مقالات متعددی با موضوع مثنوی شناسی و مولوی پژوهی از جمله آثار منتشر شده این استاد دانشگاه است.
لیر، پادشاه افسانه ای بریتانیا، در سال های پیری برای رهایی از مسئولیت های خطیر سلطنت، کشور را میان سه دخترش تقسیم می کند و سخت ترین بحران زندگی خویش را می آفریند. اليراز روی غرور دختر محبوب خود را طرد می کند، و دو دختر دیگر به پیمان های خود وفادار نمی مانند و پدر را از قصرهای خود می رانند؛ و او در شبی توفانی و یخبندان ، تحقیرشده و مطرود، به ورطۂ جنون سقوط می کند… شاه لیر، از سه تراژدی اوتللو، هملت و مکبث، جایگاهی بالاتر دارد و بزرگترین تراژدی شکسپیر شناخته می شود. در این ترجمه افزون بر متن نمایشنامه، بخش هایی نیز به شناخت سرچشمه های این بازی، تاریخ تحولش در طی قرون ، افول ان وطلوع مجددش، اجراهای ستایش شده اش در تئاتر، و درخشیدنش بر پرده ی سینما اختصاص دارد.
آدم ، گربه ، مرگ نوشته زولفو لیوانی ترجمه ایلناز حقوقی
سامی باران یکی از پناهنده هایی که طوفان 12 مارس او را از استانبول به استکهلم پرت کرده، در بیمارستانی که بستری ست با یک بیمار ترکیه ای روبه رو می شود. این مرد وزیر سابقی است که سامی او را مسئول بلاهایی که به سرش آمده میبیند. با دوستانش که از کشورهای دیگری مثل اروگوئه، ایران و شیلی به استکهلم پناهنده شده اند، نقشه می کشد تا از او انتقام بگیرد. اما اجرا کردن این نقشه آنقدرها هم ساده نیست: سامی باران فکرش را نکرده بود که اگر پای زبان مادری در میان باشد با دشمن هم می شود به توافق رسید و این تنها یکی از موانع اجرای نقشه است…
قلم استادانه ی زولفو لیوانلی زندگی پناهندهها و دوراهی بین کشتن یا بخشیدن را در رمانی بی نقص به تصویر کشیده است و با روایتگری متفاوت و پایان بندی(ها)ی غیرقابل پیشبینی، خواننده ها و منتقدین را تحت تاثیر قرار میدهد.
” یک شاهکار واقعی! بینظیر در تکنیک و روانشناسی! بهترین رمانی که دو راهیِ بخشیدن یا کشتن را روایت کرده است.”
يعد جلال الدين الرومي أحد أقطاب التصوف العالمي ومركز العرفان الفارسي. درستُ بعضاً من إبداعاته أثناء دراستي الجامعية في إيران حينها لم يمر وقت طويل عليّ وعلى زملائي لندرك أننا أمام بحر خضمٍّ مفتوح على آفاق العشق كلها، وعندما عرض الأديب الأريب السيد “بهمن شكوهي” ترجمة كتابه الرفيع “الرومي” إلى اللغة العربية لم أتردد في الموافقة بعد استمتاعي بقراءة الكتاب الذي أرسله إليّ بالبريد من الولايات المتحدة.
عامٌ كامل هي مدة ترجمة الكتاب المهدى من ألفه إلى يائه إلى روح والدي الشيخ (سلمان حسن حلوم) من علّمني أن الحُبّ هو الأول والآخر والظاهر والباطن، وروح أمي، وإلى مفردات العشق وحروفه من حولي؛ زوجتي وصغيري علي مزيج الهوى القديم، وإلى أخوتي جميعاً وأصدقائي، وأخص منهم صديقي الدكتور “حميد رضا امينيان ندوشن” في إيران الذي لم يبخل في عوني كلما غرب معنى اصطلاح بالفارسية أو شقّ عليّ فهم مثل أو كناية.
أتقدم بخالص الشكر والعرفان والامتنان للأديب البارع السيد بهمن شكوهي على منحي هذه الفرصة المميزة، متمنياً له دوام الألطاف الإلهية ليفيض قلمه حدائق وأزهارا من عند الذي ” يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِدْرَاراً”.
وفي الختام؛ ليس هذا الكتاب استثناءً لجهة الهفوات والزلات فهو جهد العاجز، ومع ذلك لا ندعو القارئ المغرم لإغماض عينه عن زواياه وخفاياه، بل ندعوه ليشير إلى الأغلاط والأخطاء بالبيان والعيان، فالكتاب بنسختيه العربية والفارسية يهدف لإضرام نار العشق في قلب القارئ علّه يأتي مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ يجِدُ عَلَى النَّارِ هُدى، وقراءته لا تتم إلا بقلبٍ ملتاعٍ مجنونٍ وعيونٍ ماورائية، والله من وراء القصد من قبل ومن بعد.
آلپر جانی گز در رمان گل جهنمی از زبان کودکی که مانند کودکان دیگر بزرگ نمیشود و رشد نمی کند نوری بر پیکره زندگی رازآلود می تاباند تا در میان سایه ها به جست وجوی معنای زندگی برآید. راوی داستان، در پی سرنخهایی از زندگی پیرامون خود، رازهایی از خاکستر و ویرانه های زندگی کشف می کند که در پس ملغمه ای از عشق و نفرت و مرگ مدفون شده اند.
واژه ها، سکوتها، آهنگ ها، پشیمانیها، سوگندها، خیانت ها، خندهها، اشکها، شادیها، ناامیدیها و چهره ها، بیش از هر چیز چهره ها. شما میدانید از چه سخن می گویم. عشق ها خاکستر میشوند، پدرها می میرند و قصه ها به پایان می رسند. کسی باید باشد تا ویرانه ها را از نو بسازد، برای همین است که همه بچه ها رشد می کنند و بزرگ می شوند، جز یکی؛ کسی که سایه اش را از دست میدهد، خود به سایه تبدیل می شود.
از مدتها پيش ناشر در نظر داشت چاپ پاكيزه، دقيق و بىغلطى از كتاب مستطاب مثنوى معنوى مولانا جلالالدين رومى مطابق نسخه تصحيح شده استاد فقيد رينولد نيكلسن مستشرق نامدار انگليسى كه صحيحترين و اقدم نسخ مثنوى معنوى شناخته شده است، به اهل ادب و علاقهمندان عرضه كند و اينك خوشوقتيم كه اين آرزو جامه عمل پوشيده است. انگيزه ما در چاپ و نشر تازه اين اثر اولا استقبال كمنظير مردم و ثانيآ وجود نسخههاى غالبآ ناقص و پر از اغلاط چاپى اين كتاب عظيم بود كه به راستى يكى از گنجينههاى اصيل عرفان و ادب فارسى بلكه تمامى زبانهاى دنياست و اهل ادب بارها چاپ پاكيزهاى از آن را به ما تكليف مىنمودند. به عنوان مثال يكى از نسخههايى كه اتفاقآ توسط يكى از ناشران معتبر حروفچينى و بارها تجديد چاپ گرديده داراى اغلاط چاپى بىشمارى است كه فهرست كردن آنها مستلزم جزوه جداگانه است. اغلاط چاپى، فاصلهگذارى نابهجا، فقدان اعرابگذارى صحيح، غالبآ معانى را مخدوش ساخته است.