عقاید یک دلقک داستان دلقکی به نام شنیر است که با شکست در زندگی عاطفی خویش رو به الكل آورده است. بعد از افتضاحی که در یکی از نمایش های او اتفاق می افتد، به محل زندگی اش بازگشته و با گوشه نشینی و مرور خاطرات روزها را سپری می کند. عقاید یک دلقک ابزاری بود در دستان هاینریش بل برای به نمایش گذاشتن چهره فاشیسم و غبار نشسته آن بر عقاید سیاسی، فرهنگی و مذهبی آلمان بعد از جنگ. بل با بهره گیری از فضای تاریک جنگ، انگشت اتهام خود را به سمت کلیسا نشانه می گیرد و با پرده برداشتن از روابط دولت- مذهب و رسوب عقاید قرون وسطایی، کتاب را تبدیل به اثری ماندگار می کند. شخصیت دلقک با نقابی از رنگ وروغن، انتقادی است به چهره ریاکار جامعه بعد از جنگ خانمانسوز که زوال اخلاقی خود را در پشت صورتکی از اخلاقیات پنهان می سازد.
کتاب چهرههای منفور در تاریخ معاصر ایران حاوی شرححال و اقدامات مهم تنی چند از شخصیتهای تاریخ معاصر ایران است که بهزعم نویسنده کارنامۀ نامطلوبی از خود برجای گذاشتهاند و عملکردشان به دور از موازین اخلاقی و به ضرر منافع ملی بوده است. او با همین دیدگاه فعالیتهای آنان را نقد و ارزیابی کرده. حاجی ابراهیمخان شیرازی کلانتر، میرزا نصرالله آقاخان نوری، وثوقالدوله، سرتیپ محمد درگاهی (قلعهبیگی)، سرلشکر محمدحسین آیرم، میرزا هاشمخان نوری اسفندیار، شاهزاده سلطان عبدالمجید میرزا عینالدوله و سید ضیاءالدین طباطبایی شخصیتهایی هستند که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.
کتاب رهایی بشر پاسخی است به همۀ سطحینگریهایی که در روزگار ما حول دو مفهوم عدالت و آزادی تنیده شده است. علاوه بر این، گویی در تقابل و تضاد گذاشتن عدالت و آزادی تعمدی در کار است تا سوسیالیسم را دشمن آزادی معرفی کند. از این رو، مؤلف در کتاب پیش رو ضمن بحثهای نظری و عملی در این خصوص، به رسالت خود، یعنی آگاهی و خودآگاهی، ادای دین میکند: «من کار خود را کردم… تمامش کردم پیش از آنکه تمام شود، پیش از آنکه تمام شوم».
داستان دو شهر از معروف ترین آثار انگلیسی به شمار می آید؛ اثری که ذهن خواننده را تسخیر می کند. این کتاب نخستین بار در سال ۱۸۵۹ منتشر شد. داستان در دو شهر لندن و پاریس رخ می دهد و مخاطب در کنار شخصیت های داستان، به روزگاری پرتب وتاب قدم می گذارد. این کتاب در سه بخش نوشته شده است: کتاب اول: عمر دوباره، کتاب دوم: رشته زرین، کتاب سوم: مسیر طوفان. در این سه بخش، با سرگذشت شخصیتهای متعددی از قشرهای مختلف جامعه آشنا و همراه می شویم و جریان زندگی آنها را در این دوره عجیب دنبال می کنیم. فضای تاریک و محزون کتاب با پایانی هیجان انگیز و غیرقابل پیش بینی، بی شک مخاطب را متأثر می کند.
با گذشت افزون بر یک قرن از تاریخ نگارش بسیاری از داستان ها و نمایشنامه های چخوف، نه تنها این آثار طراوت و تازگی خود را از دست نداده اند، بل هنوز مسائل و ماجراهایی که شخصیت ها و قهرمانان آنها را درگیر خود می کنند در بسیاری از کشورها و جوامعی که بی عدالتی و ستم طبقاتی بر آنها حکم فرماست، و جهل و ناآگاهی وخرافات میان توده ها بیداد می کند، به راحتی ملموس و محسوس است. چخوف در حکایت مرد ناشناس و داستانهای دیگر کتاب پیش رو بر غلبه پوچی، ابتذال، انحطاط و خرافات بر جامعه روسیه تزاری می تازد.
هولدن کالفليد، شخصیت جذاب ناطور دشت که در بحرانی ترین دوره زندگی به سر می برد، قدم در راه سفری سه روزه گذاشته است
؛ دور از خانه و در بطن جامعه ای که هم از آن او است و هم نیست و در فضایی که تنگ و سرد و بیگانه است. ولی آیا این تنگنا، سرما و بیگانگی صرفا برخاسته از جهان بیرون است؟ قهرمان نوجوان اسلینجر گرما را دوست دارد اما در سرما پرسه میزند؛ پسر کی غریبه که البته برای همه ما چون خود ماست؛ او پرسه می زند تا در پایان این سه روز، از نوجوانی پا به جهان جوانی بگذارد؛ او در آستانه ایستاده است و همه میدانیم در لحظه ورود به چنین عالمی فقط جانب یک چیز رعایت می شود: بی اعتنایی
آدم ، گربه ، مرگ نوشته زولفو لیوانی ترجمه ایلناز حقوقی
سامی باران یکی از پناهنده هایی که طوفان 12 مارس او را از استانبول به استکهلم پرت کرده، در بیمارستانی که بستری ست با یک بیمار ترکیه ای روبه رو می شود. این مرد وزیر سابقی است که سامی او را مسئول بلاهایی که به سرش آمده میبیند. با دوستانش که از کشورهای دیگری مثل اروگوئه، ایران و شیلی به استکهلم پناهنده شده اند، نقشه می کشد تا از او انتقام بگیرد. اما اجرا کردن این نقشه آنقدرها هم ساده نیست: سامی باران فکرش را نکرده بود که اگر پای زبان مادری در میان باشد با دشمن هم می شود به توافق رسید و این تنها یکی از موانع اجرای نقشه است…
قلم استادانه ی زولفو لیوانلی زندگی پناهندهها و دوراهی بین کشتن یا بخشیدن را در رمانی بی نقص به تصویر کشیده است و با روایتگری متفاوت و پایان بندی(ها)ی غیرقابل پیشبینی، خواننده ها و منتقدین را تحت تاثیر قرار میدهد.
” یک شاهکار واقعی! بینظیر در تکنیک و روانشناسی! بهترین رمانی که دو راهیِ بخشیدن یا کشتن را روایت کرده است.”
… همیشه نوشته های آلیس مونرو را تحسین کرده ام، اما این داستان چیزی را شکست. آن را خواندم، در آن غرق شدم و گذاشتم در جانم بنشیند. مثل یک گلوله وارد شد. آن قدر فشرده و آن قدر غیر احساسی که هیچ چیز نتوانست شوک ناشی از تاثیر آن را تخفیف دهد. وقتی تمامش کردم نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم.
آراک واگرامیان، مهاجر خوش چهره ارمنی که در شهر کوچکی به نام فرزنو مقصد اصلی مهاجران ارمنی پس از نسل کشی ارامنه کار می کند، روزی از سوی یک فیلمساز هالیوودی دیده و کشف می شود. اگرچه ابتدا از ترک شهر، شغل، خانواده و دوستان سرباز می زند، اما خیلی زود شکوهِ سبک زندگی هالیوود او را فریفته می کند. پس از چندی در اوج کار خود ناگاه تصمیم می گیرد وارد ارتش شود. پس از بازگشت، ازدواجی ناموفق دارد که حاصلش دو فرزند است. سپس تلاش می کند تا بازیگری خود را از سر بگیرد که… داستانی الهام بخش و خانواده محور که شخصیت اصلی در جست وجوی هویت و مفهوم رابطه، به ویژه رابطه خانوادگی، مخاطب را با مفاهیم بسیاری چون زن بودن، مرد بودن، زیستن، وفاداری و سرنوشت مواجه می کند؛ مفاهیمی که مدام به خطر می افتند.
کتاب پیش رو اولین مجلد از مجموعه «زندگی روزمره» است و به موضوعاتی می پردازد که شاید برای خواننده امروزی بسیار جذاب و خواندنی باشد. بخش در تاریخ دوران مدرن تأثیری همه جانبه داشته؛ یعنی انقلاب فرانسه. حال این کتاب پرسش هایی را در دل روزمرگی های مردمان دوره انقلاب فرانسه می گذارد و زندگی همه طبقات جامعه را می کاود: نگرانیها، دلخوشیها، شرایط زندگی، وضع زنان و کارگران و روستاییان، اوضاع بهداشتی، چه می خوردند، چه می پوشیدند، برای سرگرم کردن خود چه می کردند و مواجهه شان با جرم و جنایت و کلیسا چگونه بود.