احمد التان، نویسنده و فعال سیاسی ترک، چندین سال از زندگیاش را در زندان گذراند و این موضوع در آثارش نمود دارد. حیات خانم که احمد التان آن را «زن محبوبم» مینامد، در زندان نوشته شد. حیات نام شخصیت اصلی این رمان است؛ کاراکتری بینظیر که در میان کاراکترهای جذاب و تأثیرگذار رمانهای بزرگ جایش را پیدا کرده است. این رمان توانسته جایزه بهترین رمان سال اروپا در سال ۲۰۲۱ را از آن خود کند. آلتان این رمان را دستمایهای ساخت برای بیان دیدگاههای سیاسی و دغدغههای اجتماعیاش. او با ظرافتی بینظیر و بیانی استادانه عشق و سیاست و اندوه و شادی و تنهایی را در هم تنیده و اثری جذاب خلق کرده است.
داستانی تاریخی از روزهای به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح. روایتی از دید مارکوس مزنتیوس، شهروند برجسته رومی که در روز مصلوب شدن عیسی ناصری به اورشلیم میرسد، و در پس این حادثه نشانههای ورود به دوره جدیدی از حیات بشر را در مییابد.
دُن کیشوت نام رمانی اثر نویسندهٔ اسپانیایی میگوئل دوسروانتس است. این اثر از قدیمیترین رمانها در زبانهای نوین اروپایی است که بسیاری آن را بهترین کتابِ نوشتهشده به زبان اسپانیایی میدانند.
دن کیشوت داستان قهرمان و پهلوانی خیالی است که با دشمن فرضی دست و پا میزند و شکست ناپذیر است. کتابی که به انسان میآموزد بدون توجه به نگاهها و قضاوتهای دیگران باید آنطور زندگی کند که میداند درست، خالص و با اشتیاق آن را دوست دارد.
یورگن توروالد در کتاب «جراح دیوانه» روایتگر بخشهای جذابی از زندگی فردیناند زائربروخ جراح معروف آلمان دوران نازیست؛ پزشک متبحری که کمکم جنون خطرناکی بر تمام زندگیاش سایه افکند، طوری که در اتاق عمل حین انجام یکی از عملهای جراحی، مغز یکی از بیمارانش را تکهتکه کرد!
احساس گناه شدید، احساس ملامت مدام، ندامت بی اندازه، خاری در چشم، ریگی در کفش، باری بر دوش، دردی جانکاه، کشمکشی مدام بین عشق و بیزاری. چرا خصم را دوست میدارم و چرا دوست را دشمن؟ در کدامین لحظه عشق می ورزم؟ در کدامین لحظه بیزارم؟ چرا بر حقم؟ چرا بر حق نیستم؟ این حق که گاهی نزد من است و گاهی نزد خصم من چیست؟ چه کسی آن را به من میبخشد؟ چه کسی آن را از من می گیرد؟ من که گناهی نکرده ام. آه چرا. سراپا ‘ گناهم… بدم، ناتوانم، زبونم. سرانجام چه خواهد شد؟ آغازش از کجا بوده است ؟ آیا می توانم؟ می توانم با وجود ریگی چنین سخت در کفش ها، همچنان به جاده زندگی بزنم؟ ولی اصلا چرا بروم؟ چطور راه بیفتم؟ من که متهمم. من که مستحق زیبایی ها نیستم. کجا بروم؟
در کتاب پیش رو جان استن بک صحنه هایی از جنگ را توصیف کرده که در زمان خبرنگاری به چشم دیده است. نویسنده با شرح حال و هوای ورود سربازان آمریکا به جنگ جهانی دوم در شمال آفریقا و انگلستان، تعهد و مسئولیت روشنفکر را در مواجهه با مسائل اجتماعی به زیباترین شکل بیان می کند. در بخشی از کتاب می خوانیم: «این فقط از روی شانس بود که آدم مدت درازی خبرنگار بماند و در متن حوادث باشد. با خواندن این گزارش ها از میزان تلفات به هراس می افتم. تنها مشتی ارواح وراج که شبها وحشت می پراکندند و روزها را از ناله می انباشتند، زنده ماندند.»
«راسته کنسروسازان» مکانی است در کالیفرنیا که نویسنده در بسیاری از داستانهای کوتاه خود، اشاره ای گذرا به آن کرده. همزمانی تحریر کتاب در سال ۱۹۴۵ با رکود اقتصادی بزرگ این اثر را به شاهکاری خواندنی درباره وضعیت کارگران آمریکا بدل کرده است. محوریت داستان در خیابانی می گذرد که حاشیه آن مملو از ماهی فروشان محقری است که زندگیشان با کارخانه بزرگ کنسروسازی گره خورده. طنز تلخ استن بک تصویری از زندگی سیاه کارگرانی است که در کنار شکستهای بزرگ، همواره به دنبال تجربه ای گذرا و موقت از شادی اند.
داستایوسکی نویسنده بزرگ روس، خالق شاهکارهای بی بدیل ادبی است. بسیاری «جنایت و مکافات» را شاهکار این نویسنده میدانند. «جنایت و مکافات» بازی خیر و شر است در نهاد آدمی، ندای وجدان است و گریبانگیرشدن جنایت جوانی که او را دچار ویرانی و پریشانی می کند. راسکولنیکف دانشجوی پریشان احوال عاشق و فقیر است که ناخواسته اما با قصدی از پیش اندیشیده شده، دست به قتل زنی رباخوار میزند. حضور خواهرزن منجر به دومین قتل توسط وی می شود و پس از آن ردپای جنایت، روح و روان او را در هم می ریزد تا بالاخره در اداره پلیس به کار خود اعتراف کند. نویسنده بدون داوری، خواننده را در برابر پرسشی شگفت قرار می دهد؛ آیا جنایت امری روا یا نادرست است؟ و این مبنای همه تفاسیر و داوری ها و تحلیل ها بر این اثر شگفت نویسنده است.
خوشه های خشم ماجرای بحران اقتصادی آمریکا است در دهه سی قرن بیستم میلادی. هزاران مزرعه دار با گسترش بی سابقه بحران اقتصادی، زمین خود را از دست داده و به اجبار به کارگری (کلان زمین دارانی) در می آیند که با مزدی ناچیز خانواده ها را به استخدام خود در می آوردند و بی رحمانه از آنها بهره کشی می کنند. نویسنده استادانه با تصویری واقعی از این ستم وحشتناک پرده برمی گیرد و در ضمن داستان خانواده ای را باز می گوید که در مسیر نجات خود همه چیز را از دست میهد. اوج اثر در خطوط پایانی آن بازتاب می یابد که زنی صاحب نوزادی تازه، برای نجات مردی به او شیر میدهد. خوشه های خشم، هم شاهکار نویسنده و هم یکی از بزرگترین آثار ادبیات رئالیستی جهان است.
آدم ، گربه ، مرگ نوشته زولفو لیوانی ترجمه ایلناز حقوقی
سامی باران یکی از پناهنده هایی که طوفان 12 مارس او را از استانبول به استکهلم پرت کرده، در بیمارستانی که بستری ست با یک بیمار ترکیه ای روبه رو می شود. این مرد وزیر سابقی است که سامی او را مسئول بلاهایی که به سرش آمده میبیند. با دوستانش که از کشورهای دیگری مثل اروگوئه، ایران و شیلی به استکهلم پناهنده شده اند، نقشه می کشد تا از او انتقام بگیرد. اما اجرا کردن این نقشه آنقدرها هم ساده نیست: سامی باران فکرش را نکرده بود که اگر پای زبان مادری در میان باشد با دشمن هم می شود به توافق رسید و این تنها یکی از موانع اجرای نقشه است…
قلم استادانه ی زولفو لیوانلی زندگی پناهندهها و دوراهی بین کشتن یا بخشیدن را در رمانی بی نقص به تصویر کشیده است و با روایتگری متفاوت و پایان بندی(ها)ی غیرقابل پیشبینی، خواننده ها و منتقدین را تحت تاثیر قرار میدهد.
” یک شاهکار واقعی! بینظیر در تکنیک و روانشناسی! بهترین رمانی که دو راهیِ بخشیدن یا کشتن را روایت کرده است.”