به دلیل کمیاب بودن متون مربوط به تجربیات عاطفی دخترها و زنان، شناختن تاریخ اختلالهای خوردن کاری دشوار است. بیاشتهایی عصبی بیماریای است که در آن شخص به خودش گرسنگی میدهد. ویژگی اصلی این نوع اختلال امتناع از خوردن است که به کمبود وزن بسیار پایینتر از وضعیت سالم منجر میشود. در خصوص اختلال خوردن نکاتی بسیار هست که در این کتاب بررسی میشود.
چه چیز خلقوخوی معمول را تبدیل به اختلال میکند؟ ریشۀ این تغییر خلق چیست و آن را چگونه باید تعریف کرد و شناخت. افسردگی واقعاً و دقیقاً چیست؟ در اختلالات خلقی به شرایطی اشاره میکنیم که در آن خلقوخوی فرد بسیار متفاوت از مفهوم معمول «خلقوخوی طبیعی» است. اختلال دوقطبی و افسردگی در زمرۀ این حالات است که شرح آن را در این کتاب خواهید خواند.
رمان ربهکا را خانم دفنه دوموریه نویسندۀ انگلیسی در سال 1938 منتشر کرد. رمانی در حالوهوای داستانهای گوتیک دربارۀ زنِ جوان و زیبایی که با مرد ثروتمندی ازدواج میکند که همسرش، ربهکا، را به تازگی از دست داده است. زنِ جوان مقیم قصر باشکوه و مجلل مندرلی میشود و خیلی زود درمییابد که شوهرش و مستخدمان خانه در تسخیر خاطرۀ ربهکا هستند. در این میان بهخصوص خانم دانورس، مستخدمِ مرموز که از کودکی ربهکا، مستخدم شخصی او بوده است، نقشی مهم در رقم خوردن رخدادهای غریب و توضیحناپذیر قصر دارد.
رمان ربهکا از پرفروشترین و محبوبترین رمانهای قرن بیستم است که به خوبی میان حالوهوای گوتیک قصه و داستان رمانتیک آن پیوندی خلاق رقم میزند، و از زمان چاپش تاکنون به زبانهای متعددی ترجمه شده است.
محبوبیت این رمان به حدی است که تاکنون بارها بر صحنه اجرا شده و فیلمها و سریالهای مختلفی بر اساس آن ساخته شده است. مشهورترین آنها فیلم ربهکا ساخته آلفرد هیچکاک در سال 1940 است که برندۀ جایزۀ اسکار بهترین فیلم شد.
خاستگاه یا به بیان بهتر زمینۀ طرح و بسط ایدهها و جستارهای کتاب پیش رو، تاریخ تصویر و آرا و نظرات آبی واربورگ است. هر کوششی در گنجاندن واربورگ در چارچوب و کلیتی بسنده، ناممکن مینماید. کتاب طرحی کلی از آرای واربورگ، کلیدواژههای منظومۀ فکری او و در نهایت طرح نسبت او با اندیشمندان دیگری چون برونو، هگل، نیچه، فیشر، کاسیرر، پانوفسکی، بنیامین و… است. بدین ترتیب، مقالات پیشِ رو در فقدان متون اصلی، پیشدرآمدی است بر اندیشۀ واربورگ و نظریۀ تاریخ هنر و آیکونولوژی. امیدواریم این مقالات بتواند تا حدی خلاء موجود در خصوص اندیشۀ آبی واربورگ را جبران کند.
این کتاب، یکی از دهها کتابی است که در زمینه تجاوز روسیه به ایران و انعقاد عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمانچای، توسط «ژان یونیر» فرانسوی نگاشته شده است. نویسنده کوشیده است گوشهای از وقایعی را که در طول جنگهای طولانی مدت ایران و روسیه در اوایل دورهی سلطنت قاجار رخ داده، به تصویر بکشد.
این کتاب رمانی تاریخی و شاهکاری ادبی است که به روایت ماجرای قیام بردگان مصر به رهبری فردی به نام اسپارتاکوس میپردازد و ضمن بیان داستان اصلی به خلق تصویری از اوضاع تاریخی، شرایط ناعادلانه حاکم بر جامعه آن دوران، ظلم و ستمهای جاری، ستایش انسانیت و آزادگی روی میآورد. اسپارتاکوس کسی بود که علیه بردهداری قیام کرد و هرچند در نهایت به کام مرگ فرورفت اما در حقیقت پیروز شد.
داستان حاضر سرگذشت دون ژوان، شمشیر زن معروف اسپانیایی است. او که در خانوادهای اصیل و اشراف زاده به دنیا آمده بود، از کودکی به شمشیر بازی علاقهمند شد و در پانزده سالگی با مهارت تمام در مبارزهها شرکت میکرد. کسب موفقیتهای پیدرپی او را مغرور ساخت و سبب شد تا راه فسق و فساد را در پیش گیرد. اما ژوان در سن نوزده سالگی در پی یک انقلاب روحی دگرگون شد و به نیکوکاری روی آورد و…
کنیز ملکه مصر رمانی تاریخی است که نام اصلی آن کلئوپاترا: ملکه نیل است. میکل پیرامو در این رمان درباره زندگی کنیزی به نام شرمیون نوشته است. شرمیون، کنیز مورد علاقه کلئوپاترا بود. آنها از کودکی با یکدیگر دوست بودند و کلئوپاترا بر خلاف میل و نظر معلمان او را همراه خودش به کلاسهای درس میبرد. شرمیون به علت نزدیکی که با کلئوپاترا داشت از زندگی خود و اربابش نوشته است. او در کنار روایت ماجراهای عشقی اربابش با ژولیوس سزار و آنتوان جوان به اتفاقات تاریخی در زمان سلسله بطالسه میپردازد. نگارش جزئیاتی همچون فانوس اسکندریه و آتش یونانی از نقاط مثبت این کتاب میباشد.
بربادرفته به قلم مارگارت میچل (۱۹۰۰-۱۹۴۹) نخستین بار در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسید. در همان سال برنده جایزه کتاب ملی و در سال ۱۹۳۷ برنده جایزه ادبی پولیتزرشد. وقایع این رمان در آمریکا و در نیمه دوم قرن نوزدهم رخ میدهد. اسکارلت اهارا دختری جوان، مغرور و مزرعه داری ثروتمند اهل جنوب است که خیالات عاشقانه در سر دارد. او پس از مرگ همسر اولش، چارلز، به آتلانتا میرود تا در کنار خواهر او، ملانی، زندگی کند. پس از جنگ و زیر و رو شدن زندگی مردم جنوب آمریکا، اسکارلت تجارت را آغاز میکند و میکوشد تا خود را از فقر و فلاکت نجات دهد. در نهایت پس از سالها خیالبافیهای عاشقانه،اسکارلت عشق حقیقی را درکنار خود مییابد.
آناتولی واسیلیویچ لوناچارسکی (۱۸۷۵-۱۹۳۳)، نویسنده، روزنامه نگار، و سیاستمدار روس که همراه با ماکسیم گورکی، کوشش های بسیار به عمل آورد تا آثار هنری امپراتوری روسیه را در دوره ی جنگ داخلی ( ۱۹۲۰-۱۹۱۸) از گزند آشوب و یورش آشوبگران محافظت کند. در سال ۱۸۹۸ به گروه بلشویکهای حزب سوسیال دموکرات روسیه پیوست و در هیئت تحریریهی مجلهی وِپِرد («به پیش») آغاز به کار کرد. در سال ۱۹۰۹ در جزیرهی کاپری ایتالیا به ماکسیم گورکی پیوست و با همکاری آلکساندر باگدانوف، مدرسهای با کلاسهای پیشرفته برای گروه برگزیدهای از کارگران کارخانههای روسیه تاسیس کرد. در مارس ۱۹۱۷ به مقام کمیسر تعلیم و تربیت برگزیده شد (تا ۱۹۲۹ در این مقام بود)، و تاثیری چشمگیر در پیشرفت تئاتر نیز از خود برجا گذاشت. علاقهی لوناچارسکی به تئاتر موجب ترغیب هنرمندان و بازیگران به نوآوریهای گوناگون در این زمینه شد. در سال ۱۹۳۳ به عنوان سفیر شوروی در اسپانیا برگزیده شد، اما در مسیر سفر به اسپانیا چشم از جهان فروبست. سه نمایشنامه از میان نمایشنامه های پرشمار او به زبان انگلیسی ترجمه و در مجموعهای به نام سه نمایشنامه (۱۹۲۳) منتشر شد.