جوانان
جوانی
جان جوانی
خاطرات دو عروس جوان
گارد جوان
نورمن دی جوانی
جوان خام
فئودور داستايوسكى
ترجمه عبدالحسين شريفيان
در رمان جوان خام روحی معصوم در نظرم بود که احتمال وحشتناک تباه شدن را حس کرده بود و به « تصادفی بودن » و بی اهمیت بودن خود نفرت می ورزید . نفرتش از روح هنوز پاکی بر می خاست که آگاهانه شرارت را در اندیشه هایش نگه می داشت و در قلبش می پروراند و در رویاهای نا آرام و پنهانی اما گستاخانه اش عذاب می کشید . بالطبع همه چیز را به قدرتش و منطقش و حتی مهمتر به خداوند مربوط می کرد. اینها همه از « نارسی » و « خامی» جامعه بر میخیزند.
داستایفسکی، در تمام آثار مهم ادبی خود چالشی را فرا راه خواننده می نهد. آدمی چگونه موجودی است؟ فرشته خو یا دیوصفت یا ترکیبی از این دو. اکثر کاراکترهای خلق شده توسط او بیشتر از هر چیز درگیر خود هستند و این درگیری موجب خلق روایت های فرد با افراد و محیط می شود. زندگی خاص و پر از پیچیدگی نویسنده، بیماری صرع که بسیاری آن را منشا نبوغ وی می دانند، جامعه اشرافی روسیه در دوران زندگی او که از یک سو متاثر از رشد بورژوازی در اروپا و از دیگر سو متکی بر فئودالیسم روسی است در تک تک آثارش ردپای خود را بر جای نهاده و انسان گرفتار پوچ انگاری در جامعه ای با ظاهر پرزرق و برق و پرفریب را با استادی تصویر کرده است. جوان خام نیز یکی دیگر از آثار ماندگار این نویسنده بی بدیل است.
جوانی
عباس پژمان
جوانی رمانی است با فضای سیاسی و عاطفی که وقایع آن در سال های پر التهاب 1355 تا 1360 می گذرد و شخصیت هایش دانشجویان آن سال ها هستند.این رمان اندیشه ای را در قالب اتفاقات خیالی روایت می کند که به صورت های مختلف در حافظۀ جمعی ایرانی تکرار شده است.
عباس پژمان نويسنده و مترجم زبانهاي انگليسي و فرانسه است.كتابهاي «من و پلاترو»، «ماري»، «باخت پنهان»، «بوي خوش عشق»، «بهار رم»، «موز وحشي»، «آلبوم خاطرات»، «كاناپه قرمز»، «همه نامها» و «شازده كوچولو» از آثار ترجمهاي پژمان به شمار ميروند.
گارد جوان
الکساندر فادایف
مهدی سحابی
گاردجوان، بهترین اثر فادایف، که نوشتن آن در سال ۱۹۴۳ آغاز شده و گویا تاسال ۱۹۵۱ ادامه داشته است، داستان مبارزات گروهی از جوانان یک شهر کوچک معدنی اوکراین با نیروهای اشغالگر فاشیسم آلمان است؛ مبارزانی که به اعتبار خود کتاب، مردمان ساده و ناشناس این شهر کوچک را بهصورت قهرمانانی بزرگ و معروف در سراسر جهان درآورد.
مبارزات گروه جوانان “گاردجوان”، با آنکه در نظر اول بهصورت فعالیتهایی آزاد و تا اندازهای فیالبداهه جلوه میکند، در واقع از نزديک با شبکۀ بسیار سازمان یافتۀ هستههای زیرزمینی حزبی و عملیات سرتاسری پارتیزانی در ارتباط است. از سوی دیگر، این مبارزات همچنین بهگونهای طبیعی با مبارزات گسترده و ژرف تودههای روسی، که به هر وسیلهای با نیروهای اشغالگر درستیزند، پیوند دارد. ازاینرو، “گاردجوان” درعینحالکه جوشش و بالندگی گروهی از جوانان را در مبارزاتی “خودخواسته” علیه نیروهای متجاوز به میهن تصویر میکند، بر اهمیت اساسی سازماندهی همگانی و گستردۀ نیروهای رزمنده از یکسو و بر لزوم پیوند هر حرکت رهاییبخش با تودههای مردم، از سوی دیگر، تأکید دارد و از این دیدگاه “گارد جوان” علیرغم جزئیات محتوا و ویژگیهای نویسندۀ آن، از حدّ يک رمان ساده فراتر میرود و بهصورت يک سند پرارزش و آموزندۀ تاریخی درمیآید. فادایف در این کتاب بارها و بارها یادآوری میکند که حتی در يک جنگ میهنی، در برابر دشمن خونخواری که نفرت همگانی از او ظاهراً جای هیچ شکی نمیگذارد، پشتیبانی تودههای مردم از نیروهای مبارزْ آنچنان خودبهخود و از پیش کسب شده نیست بلکه آگاهی و تلاش این نیروها در حفظ پیوند خود با تودهها و پیروی از آرمان آنها، ضامن این پشتیبانی است. به گفتۀ فادایف «همچنانکه رودها و جویبارها حاصل حرکت ژرف و نامحسوس آبهای زیرزمینی است، مبارزات گروه جوانان شهر کوچک کراسنودن نیز بخشی از مبارزات پیگیر میلیونها نفر از مردمی است که برای بازگرداندن شرایط طبیعی زندگی خود به وضعیت پیش از ورود نیروهای اشغالگر، مبارزه میکنند.»