شیخ کبیر ادموند هلمینسکی یکی از شناختهشدهترین و معتبرترین مترجمان آثار مولانا و از بزرگان طریقت مولویۀ آمریکاست. او مبانی و اصول صوفیه را در قونیه و در خانقاه مولویه نزد سلیمان لوراس فراگرفت و در سال ۱۹۹۰ مقام شیخی را از جلالالدین چلبی، رئیس سلسلۀ مولویه، دریافت کرد. کتاب مولانا و راز انسان کامل ادموند هلمینسکی تحلیلی از مولانا پدیدهای ادبی یا تاریخی نیست، بلکه شخصی آن را نگاشته که بیش از پنجاه سال معنویت کاربردی تصوف را بررسیده و آن را با ذهنیت و فرهنگ عصر معاصر تطبیق داده است.
مضامین این کتاب حول محور ارتباط روح با معنویت است. «راز» نشاندهندۀ تلاقی روح با الوهیت است و این نگاه تنها رویکرد ممکن به جهان بینهایت مولاناست.
هاوارد فاست، نویسنده رمانهای اسپارتاکوس و مزدور، در کتاب فرزند نیل (Moses, Prince of Egypt) سالهای اولیه زندگی حضرت موسی را قبل از ورود به قصر فرعون تا زمانی که به مقام پیامبری نائل میشود روایت میکند. حضرت موسی در دیدگاه این نویسنده آمریکایی، جنگجویی آزادیبخش است که از مقامش به عنوان شاهزاده دست کشید و با سرسختی مردمش را از بردگی رها کرد. فاست که به دلیل مهارتش در داستانسرایی تحسین شده، این بار هم مهارت خود را در به تصویر کشیدن شخصیتی مقدس به نمایش گذاشته و خواننده را به قصر خاندان سلطنتی رامسس دوم دعوت میکند.
شبی در ساحل دریایی بودم. آسمان صاف و ماه کامل بود. ناگهان دیدم منارهای از آب بیرون آمد، دوباره در آب فرو رفت و موجهای بلندی برخاست. سپس، آب آرام شد. کمی بعد در جایی دیگر، باز آن مناره از آب بیرون آمد و اندکی بعد زیر آب فرو رفت. تعجب کردم. چونکه بادی نمیوزید و وقت توفانی شدن دریا هم نبود. از صیادان پرسیدم، گفتند ماهیای است، ماهتاب را بیند و شادی کند. … حالا برای من تو همان مهتابی، من همان ماهی، زندگی نیز همان دریا.
« نازی ، آن کارد را بیار ..شیرو ، تو هم اول این چائیهایی را که نازی ریخته بگذار رو سینی -قندان هم بگذار … ببر خدمتشان … اول یک دور چای بخورند … بعد هم اینها را ببر … » آه ، حسابی خجالت داده بود ! -دو پیاله ماست ، پنیر ، ترشی ، خربزه ، یک ظرف دوغ خنک !
اینها را با صدای بلند می گفت ، طوری که آنها بشنوند و میشنیدند . وقتی آمدم تو دیدم قند تو دلشان آب شده است : تمام صورتشان خنده بود ، و باز خنده … مادرم در چشم بهم زدنی به قیژوقاژ باروکه پایان داد ؛ معطل پرکندنش هم نشد ، پوستش را قلفتی درآورد ، و تند تند پاکش کرد ، و انداختش تو تاوه -و راهرو پر شد از بوی معطر روغن و سرخ کردنی . چای را جلوشان گـذاشـتم.داشتند زیر لبکی به ترکی چیزهایی به هـم میگفتند -وقتی آمدم تو صحبتشان برید ، اما انگار دنبال چیزی بگردند با نگاه جست و جو میکردند…
یادداشتهای «کلودیوس جیمز ریچ» در برخی موارد مانند وبای شیراز، از تکنگاریهای دقیق و شاخصی است که به وسیلة آن بهخوبی از ترس و وحشت مردم و بیعملی حاکمان مطلع میشویم. او در روزگار شیوع بیماری، شاهد احوال مردم بوده و روزبهروز گزارش بیماری را هرچند موجز یادداشت کرده و حتی برای حمایت از آنها در شهر مانده است؛ درحالیکه والی و وزیر به جای ساماندهی امور، گریخته و شهر را به امان خدا سپردهاند!
شاید گزاف نباشد اگر بگوییم ریچ در ثبت مشاهدات و گزارش سفر خود، همچون بیهقی دیدههایش را با جزئیات نوشته است. او از کنار هیچ چیز بیتوجه رد نشده و همهچیز از نظر او اعم از ماسهسنگ، رودخانه، تپه، دشت، کوه، اماکن تاریخی، عتیقهها، نسخ خطی، کتیبهها، جهات جغرافیایی، نوع بادها، محصولات، اسامی همراهان، دمای هوا، حالات و روحیات نزدیکان و … درخور اهمیت و شایستة توجه بوده است.
دهۀ 1360، زمانی که فرهنگ فیلمهای سینمای ایران و بعد سه فصل تاریخ سینمای ایران در سه کتاب «پیدایش و بهرهبرداری، آوانس اوگانیانس: زندگی و سینما، عبدالحسین سپنتا: زندگی و سینما» منتشرشد، آنچه ذهن مرا درگیر کرد، جزئیات، نکتهها، حاشیهها، خاطرهها و پشتصحنههای شنیدنی از فیلمهایی بود که نه جایی در فرهنگ داشتند و نه امکان پرداختنشان در تاریخ سینما وجود داشت؛ بعد آرامآرام این ایده در ذهنم شکل گرفت که آنها را در مجموعهای با عنوان «هزار فیلم، هزار نکته» ارائه کنم… اما درگیریهای حرفهای در «فیلمخانۀ ملی ایران»، «جشنوارۀ فیلم فجر»، «جشنوارۀ فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان» و «موزۀ سینما» و همچنین پرداختن به اولویتهای بیشتر در جهت انتشار جلدهای بعدی «تاریخ سینمای ایران»، هر بار انجام این امر را که طرفدارانی نیز داشت، به تعویق انداخت.
شروع دهة 1390 بهطور جدی پیگیر تنظیم آن شدم… در این زمان، ایدۀ اولیۀ سه دهة پیش، دستخوش تحولات و تغییرات شده و هزار فیلم در سال 1360 جایش را به بیش از 2500 فیلم در سال 1390 داده بود با نکتهها، حاشیهها، خاطرهها، دانستنیها، پشتصحنهها و هزار و هزار… . این هزارتوی شنیدنی تاریخ سینمای ایران که یقیناً خوانندهاش را درگیر نوستالژیهایش از فیلمها، سینماگران و هنرمندان طی بیش از هشت دهة فیلمسازی خواهد کرد و دریغ، هیجان، شادی، دلتنگی، تأسف، افتخار، غم، شکست و غرور و… از احوالات سینمای ایران را با این مرور، تجربه خواهد کرد. از مقدمۀ مولف
هدف اصلی این کتاب معرفی کمرویی به عنوان یک نوع بیماری روانی است که از طریق معالجات اخلاقی و روحی قابل درمان بوده و مهمترین ره علاج آن نیز از طریق تقویت اراده صورت میپذیرد. احساس، تامل و تفکر، افتخار و عشق محرکهایی برای تقویت اراده هستند. مطالعۀ این کتاب برای کسانی که از خجالتی و کمرو بودن رنج میبرند ضروری میباشد.
این مجموعه شامل دو کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و حاجی بابا در لندن، به قلم جیمز موریه است که دیپلمات و نویسنده بریتانیایی سده نوزدهم و مأمور سیاسی مقارن با سلطنت فتحعلیشاه قاجار در ایران بود.
از مدتها پيش ناشر در نظر داشت چاپ پاكيزه، دقيق و بىغلطى از كتاب مستطاب مثنوى معنوى مولانا جلالالدين رومى مطابق نسخه تصحيح شده استاد فقيد رينولد نيكلسن مستشرق نامدار انگليسى كه صحيحترين و اقدم نسخ مثنوى معنوى شناخته شده است، به اهل ادب و علاقهمندان عرضه كند و اينك خوشوقتيم كه اين آرزو جامه عمل پوشيده است. انگيزه ما در چاپ و نشر تازه اين اثر اولا استقبال كمنظير مردم و ثانيآ وجود نسخههاى غالبآ ناقص و پر از اغلاط چاپى اين كتاب عظيم بود كه به راستى يكى از گنجينههاى اصيل عرفان و ادب فارسى بلكه تمامى زبانهاى دنياست و اهل ادب بارها چاپ پاكيزهاى از آن را به ما تكليف مىنمودند. به عنوان مثال يكى از نسخههايى كه اتفاقآ توسط يكى از ناشران معتبر حروفچينى و بارها تجديد چاپ گرديده داراى اغلاط چاپى بىشمارى است كه فهرست كردن آنها مستلزم جزوه جداگانه است. اغلاط چاپى، فاصلهگذارى نابهجا، فقدان اعرابگذارى صحيح، غالبآ معانى را مخدوش ساخته است.
به همان اندازه که تفکر اساطیری درصدد دفع بلای تغییر تاریخی است، مصرف تعمیم یافته تصاویر نیز در پی دفع بلای تاریخ در نشانههای تغییر است. این جامعه که وضع موجودی ابدی را در حالت سکون مصرف میکند، بستر خشونتی میشود که دیگر منحصراً تاریخی، مقدس، آیینی و ایدئولوژیک نیست، بل به طریقی پراکنده در بطن آسایش مصرفی ما فوران میکند و به چشم همه بخشی از کارکرد نمادین از دست رفته را عهدهدار میشود، پیش از آنکه خودش در موضوع مصرف تحلیل برود. پس از نمایش آخرین مرحلهٔ بتوارگی کالایی زنگ وانمودگی به عنوان آخرین مرحلهٔ نمایش به صدا درمی آید.