چگونه مردم به استبداد تن میدهند
نوشتۀ ماتیاس دسمت
ترجمۀ مهدی اسفندیاری
درک پدیدۀ توتالیتاریسم اغلب به تحلیل ساختارهای قدرت و سرکوب دولتی محدود میشود. اما اغلب ریشههای این پدیدۀ هولناک نه در تحمیل از بالا، بلکه در بستری روانی و اجتماعی نهفته است که جامعه را مستعد پذیرش آن میکند. ماتیاس دسمت در روانشناسی توتالیتاریسم نگاهی نو و ساختارشکنانه به این پدیده میاندازد. او مفهوم «تودهسازی» را معرفی میکند؛ وضعیتی که در پی انزوای گسترده، فقدان معنا، اضطراب بیشکل و ناکامیهای مهارنشدنی در جامعه پدیدار میشود. در چنین فضایی، روایتی واحد که رسانهها و نهادهای رسمی قدرتمند تقویت میکنند، این آشفتگیهای درونی را به سمت هدفی واحد یا دشمنی مشترک هدایت میکند. حاصل نوعی هیپنوتیزم جمعی است که در آن، افراد با کمال میل، تفکر انتقادی و حتی منافع شخصی خود را فدا میکنند تا به حس تعلق و امنیتی کاذب دست یابند. دسمت استدلال میکند که توتالیتاریسم مدرن، بیش از آنکه بر ترس عریان استوار باشد، بر این سازوکار پیچیدۀ روانی تکیه دارد؛ پدیدهای که زیر پوست جامعۀ مدرن ما نیز در حال رشد است.
شاعرهی معاصر شادروان بتول ادیبسلطانی متخلص به صبور در سیام آذرماه 1275 دیده به جهان گشود و در 22 اردیبهشت 1372 چشم از جهان فرو بست.
وی در آن زمان که تحصیل برای بانوان ذنب لایغفر بود، به تشویق و اصرار برادر بزرگش به مدرسهی امالمدارس یکی از 4 مدرسهی نوبنیاد و تازه تاسیس آن زمان رفت و به تحصیل پرداخت اما پس از چند سال به دلیل عقاید ارتجاعی آن زمان و فشار مذهبی برخی از آشنایان مجبور به ترک مدرسه شد. با اینهمه هرگز تحصیل را رها نکرد و نزد پدر و برادرش آن را ادامه داد. او زبان عربی را به خوبی از پدرش آموخت و با ادبیات جهان نیز توسط برادرش آشنا شد.
صبور قدرت سرودن اشعار و سخن منظوم در قالبهای مختلف شعر نظیر غزل، قصیده، مسمط، مثنوی، رباعی، بحرطویل و … را داشت.
از شادروان صبور در سالهای دور سه مجموعه به نام اشعار صبور1330، یک شب در دهکده 1345 و مجموعهی سوم 1353به چاپ رسیده است.
استاد سعید نفیسی در مقدمهای که بر کتاب ایشان نوشتهاند، بعضی از اشعار صبور را در شمار یکی از بهترین اشعار زنان کشور به شمار آوردهاند.
در این کتاب مانند مجلدات پیشینِ باستان شناسی ادبی، به طرح پرسشهایی دربارۀ «عطار» میپردازیم که تا به حال یا مطرح نشده، یا پاسخی درخور نیافته است: عطار، چگونه عطار شد و «شمس» درونی و سرمنشا شوریدگی خود را کجا یافت؟ چرا و چگونه عطار از ساغر «جنون» نوشید و از حالات روحی مجانین برای ترسیم مراحل سلوکاستفاده کرد؟ چطور عطار آماج بیشترین افسانهسازیها شد؟ عطار از چه شگردهایی استفاده کرد تا دیوارههای زبان را بین خود و خوانندگانش فرو بریزد؟ چطور سهگانۀ «جرس» به پرسشهای بنیادین عطار در آثارش (مسئلۀ هستی و آگاهی) پاسخی میدهد؟ و… عطار و عطر جنون تلاشی است برای نگاهی دوباره به شاعری که همواره پیش از آنکه خوانده شود، اسطوره شده است.
که به زیبای بزرگان پارسی از هجران و وصال، شعرهای بسیار سرودهاند از چشم و لب یار.
لیک هنگامهی رنج در صنوبر، غم هجرانش، جدایی از چشم و لب یار نیست بلکه جدایی مردمان از یکدیگرند و هر شهر تاریخی که پارهای از تن این مادر بزرگ ایران است به ناحق جدا شده جای زخمیست عمیق از تبر دژخیمان این سرزمین بر جان این درخت کهنسال.
و ما مردم در غم فراق از خویش به سوگ خویش نشستهایم و این درخت زرین برگ صنوبر، با شکوه دگربار در رنج است،
و در این هنگامهی رنج که سرشار از غمی با شکوهام این مجموعه را با افتخار تقدیم به تمام پارسیزبانان جدا افتاده از درخت با شکوه صنوبر ایران میکنم با امید به آنکه مرزها و دیوارها دگربار با نیروی جادویی عشق بشکند و قلبها به شادی مقیم یکدیگر شوند.
کتاب «با لبهای بسته چطور حرف بزنم؟» نوشتۀ تیتو راجارشی موکوپادیای، خاطرات عمیقی است که نگاهی نادر و روشنگر به ذهن یک فرد مبتلا به اوتیسم شدید ارائه میدهد، و به کاوش ادراکات و تعاملات تیتو با دنیایی می پردازد که تحت تاثیر حواس تقویت شده او قرار دارد. او توصیف می کند که چگونه می تواند صداها را بچشد و در عکسالعمل به صداها رنگها را ببیند، و تصویری واضح از تجربیات حواس آمیزی (سینستزی) خود برای خوانندگان ارائه می دهد. این غنای حسی، موضوعی مرکزی در سراسر خاطرات است که بر تنوع ذاتی تجربه انسانی تأکید می کند...
«مضحک» که در سال ۱۹۵۳ منتشر شده است، یک بررسی عمیق و احساسی از تنشهای خانوادگی، خیانت و تلاش برای درک عاطفی افراد در چارچوب انتظارات اجتماعی است. داستان در فضای یک شهر کوچک اطراف کالیفرنیا جریان دارد و به زندگی اِون نازارنوس که استاد دانشگاه استفورد است، همسرش سوان و دو فرزندشان رد و اوا میپردازد که قصد دارند تعطیلاتی شاد و خوشایند را در خانه عمو دِد، برادر اِون، بگذرانند. اما داستان با فاش شدن بارداری سوان از مرد دیگری، پیچ و تاب دراماتیکی پیدا میکند. این افشاگری دنیای اِون را ویران میکند و او را مجبور میکند...
«یادداشتهای زیرزمینی» از برجستهترین و فلسفیترین آثار فیودور داستایفسکی است که در سال ۱۸۶۴ منتشر شد. این کتاب یکی از اولین رمانهای اگزیستانسیالیستی جهان به شمار میرود و بیانگر نگاهی عمیق به دنیای درونی و تناقضات روحی انسان است. داستایفسکی در این اثر با پرداختی تند و تیز به وضعیت انسان مدرن، پیشدرآمدی بر مسائل فلسفی و روانشناختی مطرح در آثار بزرگتر ارائه میدهد. «یادداشتهای زیرزمینی» به دو بخش اصلی تقسیم میشود. بخش به صورت مونولوگ درونی راوی (که مردی بینام و تنها است) نوشته شده است. این شخصیت که به «مرد زیرزمینی» معروف است، در انزوای کامل زندگی میکند...
به انتخاب جومپا لاهیری
ترجمۀ وحید اکبری و نوید کمارج
داستانهای چکمهای؛ داستانهای کوتاه ایتالیایی به انتخاب جومپا لاهیری مجموعهای ارزشمند است که به دنبال «ارائۀ تصویری واقعی از ایتالیا» میگردد. مجموعهای روحنواز با درونمایهها، موضوعات، سبکها و رویدادهایی خاص که کیفیت الهامبخششان آنها را در کنار هم به گلچینی خواندنی و خواستنی تبدیل میکند؛ آثاری از نویسندگانی چون آلبرتو موراویا، اومبرتو سابا، لوییجی پیراندللو، الیو ویتورینی، کارلو کاسولا، آنا ماریا اورتسه، آلبرتو ساوینو، ناتالیا گینگزبرگ، بپه فنوگلیو، جورجیو مانگانلی، جیوانی آرپینو، السا مورانته، لئوناردو شاشا، آلدو پالازچی و انیو فلائیانو.