یوکیو می شیما
ترجمه غلامحسین سالمی
چشم و چراغ 42
هانری بشو در نوشتههایش هم روانکاو است و هم نویسنده و در داستانهایی که نقل میکند این دو مقوله را درهم آمیخته است. چنانچه خودش میگوید: «در زندگی من روانکاوی بهشدت به نوشتههایم گره خورده است.» نوشتن و آنالیز کردن او را رها نمیکنند، «هریک از آنها راه را بر دیگری گشود و هردو در ادامه به تحول و تکامل رسیدند.» آثار این نویسندۀ مشهور القا شده از روانکاوی و اسطورهشناسی یونانی است. چیزی که برای او بیشتر اهمیت دارد زندگی درونی و کلماتی است که بین افراد رد و بدل میشود و یا نمیشود. بخش عظیمی از ساختاردرونی آثار او را گفتوگوی بین زندهها و مردهها و بازی قیافه و ظاهر تشکیل میدهد.
«جاده کمربندی» متشکل از چند روایت است. هر روایت جز راوی، شخصیت محوری دیگری هم دارد. روایت اول: استفان، روایت دوم: شادو و روایت سوم: پول. در هر سه روایت، شخصیتهای روبهرو میمیرند و راوی زنده میماند. هر سه نفر جوانمرگ میشوند و به قول راوی، همیشه جوان در خاطرهها میمانند. اولین چیزی که بعد از خواندن رمان از خود می پرسیم، ارتباط این سه روایت است. جوانی، زیبایی، عشق و مرگ به نظر میرسد نقاط مشترک این سه روایت باشند. ما مرگ را در مردن دیگران حس میکنیم. تلاشمان در از یاد بردن مرگ با مرگ دیگران است که شکست میخورد. جز این راوی عاشق این سه نفر هم هست؛ عاشقیای نامتعارف. به استفان همچون کسی که حامی اوست، به شادو برای سیطرهجویی و تسلطش بر آدمها و به پول برای زیباییاش عشق میورزد. بوشو توانسته با روایتگری فکرشده و منظمش، ما را با خود همراه کند. حتی فلسفهورزیهای گاه و بیگاه راوی هم، ساختار داستانی رمان را بر هم نزده است. هر سه روایت با هم آغاز و با هم پایان مییابند. اگرچه میزان پرداختن به آنها یکی نیست. در مجموع، با رمانی روبهرو هستیم که سعی کرده به همۀ زوایای روح انسان سرکشی کند. عشق و نفرت، مرگ و زندگی، توانایی و ناتوانی، ظلم و عدالت. رمان سرشار از این تقابلهاست. تقابلهایی که زندگی انسان بدون آنها دوام نمیآورد.
مویان برنده نوبل ادبی در سال 2012 نویسندهای برآمه از کشور چین است این کتاب نخستین اثری است که از این نویسنده جهانی توسط اصغر نوری به فارسی ترجمه شده است.
مویان شخصیتهای داستانی خود را از میان مردم عادی برمی گزیند و دغدغه ها و درگیریهای روزمره آنها را با مشکلات اجتماعی، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و نظم حاکم با طنزی گیرا و گزنده بیان میکند.
این کتاب در بردارنده دو داستان بلند از این نویسنده است.
اگرچه منتقدان و کارشناسان ادبی آثار مو یان را با رمانهای دیکنز، فاکنر و مارکز مقایسه میکنند، اما میتوان او را یک لا فونتن چینی هم به حساب آورد. چیزی که مو یان از تشبیه، استعاره و اخلاقِ دنیای حیوانات برمیگیرد، نوشتارش را به رئالیسمی قوی و سرشار از ابتکار مجهز میکند؛ حکایتهای مربوط به حیوانات، فانتزی، ابسورد، مضحکه، هجو و کمدی به سبک نوشتاری او غنا میبخشند و از بعضی جنبهها منحصر به فردش میکنند. این استعداد تغییر شکل دادن امر حقیقی بدون ترک آن، به مو یان اجازه میدهد در کتابهایش به مضمونهای تابو در چین نزدیک شود، از قبیل سیاست، تکفرزندی، بیعدالتی، انحرافهای قدرت حاکم و مسائل جنسی.
مجموعه داستانهايى كه در دست داريد از نوع داستانهاى بسيار كوتاه هستند كه در سالهاى اخير در ايالات متحده آمريكا خود ژانر ادبى مستقلى را تشكيل داده و فوقالعاده طرف توجه خوانندگان و بهخصوص طرفداران داستانهاى كوتاه قرار گرفتهاند بهطورى كه پرفروشترينهاى چاپ و نشر سالهاى اخير آمريكا عمدتآ از همين ژانر بودهاند چون بهسرعت به نياز خواننده عجول، شتابزده، خسته و بىحوصله ــ آمريكايى متوسطالحال ــ كه تقريبآ تمامى ساعات روزش در كار و رفت وآمد از منزل به محل كار مىگذرد پاسخ مىدهد.
کتاب چراغ های بی فروغ شرود اندرسن را عامل گذر از سبک داستان نویسی قرن نوزدهم و از عوامل اصلی شکلیابی داستان کوتاه مدرن می نامند. از همین روست که تربیت و پیدایش نویسندگانی چون جان اشتاینبک، ارنست همینگوی و سرانجام ویلیام فاکنر را به آثار شروود آندرسن و تاثیر او بر نویسندگان نسل جدید منتسب میکنند، با این تفاوت که توقف آندرسن در آثار معدودش موجب شد تا شاگردانی که پا گرفتند با استمرار در راه خود از استاد پیشی گیرند و در تاریخ ادبیات جایگاهی بس والا بیابند. به همین خاطر است که شاید نام آندرسن برای بسیاری از علاقه مندان ادبیات کمتر شناخته شده باشد و به ویژه در کشور ما برخی از آثار او را فقط بتوان در مجموعههای داستانهای کوتاه ملاحظه کرد.
اُغوز آتای یکی از نویسندگان مطرح و معاصر ترکیه است که در واقع از بنیان گذاران ادبیات مدرن در ترکیه بوده و به نوعی استاد پاموک محسوب می شود.
رمان های آتای به ویژه «بازی های خطرناک» او که به شیوه ی جریان سیال ذهن نوشته شده، بی تردید یکی از پیچیده ترین و شگفت انگیزترین رمان هایی است که در دنیا نوشته شده اند.
«بازی های خطرناک» دومین رمان آتای است که نسخه اصلی آن در سال 1973 منتشر شده و اولین رمانی است که از این نویسنده به فارسی ترجمه شده است.
داستان این کتاب با روایت جریان سیال ذهن نوشته شده و یکی از نخستین و مهمترین رمانهای پست مدرن ترکیه محسوب میشود.
انتشارات نگاه در راستای معرفی نویسندگان نامداری که در ایران کمتر شناخته شده اند، اقدام به انتشار آثاری نموده که «بازی های خطرناک» نوشته ی اُغوز آتای با ترجمه ی عین له غریب یکی از آن هاست، تا خوانندگان با یکی از شگفت انگیزترین نویسندگان ترکیه آشنا شوند.
هاروکی موراکامی در «بعد از زلزله» که در سال دو هزار منتشر شد از زلزله بزرگ سال 1995 در ژاپن تاثیر گرفت. این مجموعه داستان، شامل داستان های «بشقاب پرنده در کوشیرو»، «منظرهای با اتوی چدنی»، «تایلند»، «قورباغه عظیم توکیو را نجات میدهد» و «شیرینی عسلی» است.
موراکامی در این مجموعه داستان به تشریح خشونت پنهان در لایههای زیرین جامعهٔ مدرن ژاپن میپردازد. «وضعیت اقتصادی در اوج شکوفایی بود و مردم آنقدر پول داشتند که نمیدانستند با آنچه کار کنند. در همین حال بود که زلزله اتفاق افتاد. برای شخصیتهای «بعد از زلزله»، زلزلهٔ کوبه بازتاب گذشتهٔ فراموششدهای است که پیشتر از اینها به خاکش سپرده بودند. ساتسوکی سی سال از عمر خود را با نفرت از یک مرد سپری کرده است: عاشقی که شانس او را برای بچه داشتن از بین برده. آیا حس انتقامجویی او باعث وقوع زلزله شده بود؟ پدر و مادر عجیب و غریب جانپِی، در کوبه زندگی میکنند. آیا او میتواند خود را به آنها برساند؟ میاکه خانوادهٔ خود را در کوبه ترک کرده است تا در جایی فرسنگها دورتر، نیمهشبها در کنار ساحل، آتشبازی راه بیندازد. سالایِ چهار ساله هر شب در کابوسهای خود مردِ زلزله را میبیند که میخواهد او را در جعبهای کوچک محبوس کند. کاتاگیری وقتی به خانه برمیگردد، در آپارتمان خود با ابَر قورباغهای روبرو میشود که مأموریت دارد توکیو را از شرّ کِرم بزرگی که زمین را سوراخسوراخ میکند، نجات دهد. ابَرقورباغه میگوید: «وقتی آن کِرم عصبانی میشود، زلزلهای اتفاق میافتد؛ و الآن او خیلیخیلی عصبانی است.» یکی از ویژگیهای اصلی این مجموعه داستان این است که یک سری نکات و رمز، این داستانها را به هم پیوند میدهد. در واقع برخی منتقدان آمریکایی براین باورند که بعد زلزله مجموعه داستان نیست، بلکه یک رمان است.
مجموعه داستان «تب جنوب» اثر آبیک آواکیان که با عنوان «اندوه بی پایان مردم غم زده» توسط آندرانیک خچومیان مترجم پرکار به فارسی ترجمه شده و اخیرا توسط انتشارات «نگاه» در سری کتب «مجموعه چشم و چراغ» منتشر شده است. مجموعه ای که کاش سال ها پیش در اختیار خوانندگان فارسی و هم چنین در معرض قضاوت نویسندگان و منتقدان ادبی ایرانی قرار می گرفت.
داستان اندوه بیپایان مردم غمزده جنوب، روایتی تلخ و واقعگرا و بسیار تکان دهنده از مردم روستایی و گرفتار جنوب کشور در عهد رضاخان است. که توسط 1 مامور مسیحی که همراه با هیئتی نظامی به ایران آمده بیان میشود. داستانها ضمن دلگزا بودن، تصویری از مردم دلیر، سادهل و مصیبتزده را بیان میکند. ماجراهای فروپاشی و اضمحلال در عصری که از آن، به عنوان مدرنیزاسیون رضاخانی یاد میشود. این اثر به تمامی تصویری از فقر و عقب ماندگی را عیان میکند.
همیشه شوهر ٬ داستانی ست (به طور غیر مستقیم) پیرو ِ مردی که ؛همیشه شوهر؛است! و به نظر نمی آید شخصیت اصلی ِ داستان باشد . به جای او ٬شخص ِ اصلی مردی ست به نام ولچانینف ٬مجرد ٬ ثروتمند کمی عیاش و البته مبادی ِ ادب در بیشتر مواقع ٬ که این روزهای کتابی٬ اوضاعش ـــ همچون خود ِ داستایوسکی وقتی که این کتاب را می نوشته ـــ بسیار آشفته و درهم است! وقتی همه چیز از درون و بیرون بهم گره خورده و گیجی بسیاری به بار آورده و شخص را دچار مرض مالیخولیا کرده! او این روزها به طرز غریبی خاطراتی از گذشته به یاد می آورد که به طور شگفت موجب شرمش میشود و از خود بیزاری. در همین اثنی یکی از رفقایش پس از نُه سال با وضعی آشفته به دیدنش می آید و ماجراهای تازه ای آغاز میشود. .
سبک داستایوسکی، نه سلیس است نه روان و نه زیبا. اما قوی است و محکم و رسا و کاماً مختص به خود اوست. قیودی که در زبان روسی زیاد استعمال می شود در این اثر مخصوصاً زیادتر هستند. این عیوب مخصوصاً در اولین فصل خودنمایی می کنند. مانند چند اثر از کارهای اولیه اش، ابتدای آن دشوار و ست است. هر شخصیت، و مخصوصاً پاول پاولوویچ تروسوتسکی با طرز سخن مخصوص به خودش حرف می زند، تعبیرات مخصوص به کار می برد. لحن کلام و سیاق جمله ها مختص بین سال های 1860-1880 می باشد. لحنی که مخصوصاً در برخی محافل نیمه اشرافی، کارمندان عالی ادارات و ملاکان ولایتی آن زمان به کار می رفته است.
شمارهی صفرم، هفتمین و آخرین رمان اومبرتو اکو، نویسندهی ایتالیاییست. این رمان بهمرور، با قدم زدن در شهر میلان سال 1992، ما را با موقعیت کنونی این کشور آشنا میکند. رمان دربارهی روزنامهایست که هرگز قرار نیست چاپ شود و در شمارهی صفرم باقی میماند؛ اما خبر چاپ آن به گوش متهمانی میرسد که برای جلوگیری از انتشار آن، بایستی سر کیسه را شل کنند و مدیر کل روزنامه را در قبال سکوت و چشمپوشی از چاپ، درجات دهند. این اثر به روشنی سیستم مافیایی، فراماسونری، کاموررا، کوزانوسترا و ساختار بستهی کلیسا و اعمال نفوذ واتیکان را نشان میدهد و مشکلات سیستم بخشودهگی پس از جنگ که در تار و پود نظام دموکراتیک لانه کرده، برملا میسازد. از آن گذشته به نویسندهگان جوان میآموزد چگونه برای نوشتن یک رمان باید اطلاعات گوناگون را پیش از نشستن و نوشتن رمان فراهم و پوشهبندی کرد.