میرزا

دیوان صائب تبریزی

محمدعلی صائب تبریزی

میرزا محمّدعلی صائب تبریزی حدود سال ۱۰۰۰ هجری یا یکی دو سال بعد از آن در تبریز زاده شد‏.‏ پدر او تاجری معتبر بود و خانوادهٔ صائب جزو هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریز کوچ کرده و در محله عباس آباد اصفهان ساکن شدند؛ این مردم را تبارزه ‏(‏تبریزی های‏)‏ اصفهان می نامیدند‏.‏ صائب در اصفهان به آموختن علوم عصر پرداخت‏.‏ در جوانی به حج رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد‏.‏ صائب در سال ۱۰۳۴ هـ ‏.‏ ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت‏.‏ حکمران کابل، خواجه احسن الله مشهور به ظفرخان، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت‏.‏ ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دکن شد و صائب را نیز با خود همراه برد‏.‏ در سال ۱۰۴۲ ه‍‏.‏ق صائب به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید‏.‏ شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملک الشعرایی داد‏.‏ صائب هشتاد سال زندگی کرد و هم در اصفهان دیده از جهان فروبست‏.‏ درگذشت او در سال ۱۰۸۶ یا ۱۰۸۷ ه‏.‏ق بوده است‏.‏ آرامگاه او در اصفهان، در محلهٔ لَنبان، در محلی است که در زمان حیات او معروف به تکیه میرزا صائب بود‏.‏ مقبرهٔ صائب در باغچه ای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شده است قرار دارد‏.‏ صائب تبریزی شاعری کثیرالشعر بود، تعداد اشعار صائب را از شصت هزار تا صد و بیست هزار بیت گفته‏اند‏.‏ آثار صائب جز سه چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام قندهارنامه و دو سه قطعه، همگی غزل است‏.‏ دیوان حاضر شامل کلیات غزل های صائب تبریزی است‏.‏

ادامه خواندن ←

مجموعه اشعار گل‌رخسار

گل رخسار

در حرفِ تو یک نواله‌ قند است

هر حرفِ تو یک نواله قند است

در روی تو باغِ گُل شکفته

باغی که پَرِ گُلش پرند است

خورشیدِ دمیده از نگاهت

مانند پتونی گُل‌پسند است

از نام تو نی‌شکر شکرخواه

در خنده‌ی تو گل سپند است

شیرینک ناز نازنینم!

در نام تو یک نواله قند است.

 

ادامه خواندن ←

سبز و بنفش و نارنجی: گفت‌وگو با سیمین بهبهانی

مهدی مظفری ساوجی

مصاحبه شونده سیمین بهبهانی

«سبز و بنفش و نارنجی» گفت‌وگویی است با سیمین بهبهانی که از طرف انتشارات نگاه چاپ شده است. این گفت‌وگو را مهدی مظفری‌ساوجی بین سال‌های ١٣٨٥ تا ١٣٩٠ انجام داده است. سیمین بهبهانی، خود در بخشی از یادداشتی کوتاه درباره این گفت‌وگو که پس از مقدمه مهدی مظفری‌ساوجی در کتاب درج شده، می‌نویسد: «زمینه گفت‌و‌گو برداشت کلی من است از شگرد شعری خودم و نیز نظرگاهم درباره سروده‌های دو تن از بزرگ‌ترین شاعران هم‌دیار و هم‌روزگارم، زنده‌یادان احمد شاملو و مهدی اخوان‌ثالث.» کتاب، در هشت بخش تنظیم شده است. بخش اول شامل مقدمه گفت‌وگوکننده، یادداشت سیمین بهبهانی، شعری از مهدی مظفری‌ساوجی برای سیمین بهبهانی و کتابشناسی شاعر است. آنگاه گفت‌وگو آغاز می‌شود. در اولین بخش گفت‌وگو با عنوان «شعر»، سیمین بهبهانی از مسایلی نظیر سیر تاریخی غزل، تحولات این قالب در دوره‌های مختلف و در شعر شاعران کلاسیک غزلسرا، غزل معاصر، شعر سیاسی و اجتماعی و رابطه فرم و محتوا سخن گفته است. بخش بعدی کتاب، به «زبان و فرهنگ عامه» اختصاص دارد و از جمله به کارکرد زبان و فرهنگ عامه در شعر سیمین بهبهانی. بهبهانی در این بخش به ضرورت توجه به زبان و فرهنگ عامه و همچنین کاربرد آن در شعر شاعران معاصر نظیر نیما و اخوان و فروغ فرخزاد و احمد شاملو پرداخته است و همچنین به نقش نویسندگانی چون دهخدا، جمالزاده، هدایت و آل‌احمد در ثبت و گردآوری فرهنگ عامه. بخش بعدی گفت‌وگو با عنوان «زن» با بحث درباره «زن در ادبیات قدیم فارسی» آغاز می‌شود و با بررسی نحوه نگاه به زن در دوره‌های مختلف تاریخی و آثار مهم ادبی ادامه می‌یابد. «مسایل روشنفکری و دموکراسی»، عنوان بخش بعدی کتاب است. در این بخش به مباحثی چون نقش روشنفکران، دموکراسی و آزادی بیان، موانع دموکراسی در ایران، رابطه هنر و سیاست و… پرداخته شده است. بخش بعدی کتاب درباره «کودتای ٢٨مرداد» است. در این بخش، صحبت‌های بهبهانی را درباره مصدق، حزب توده، و حال‌وهوای روز کودتا و روز بعد از آن را می‌خوانیم. بخش بعدی، درباره احمد شاملو است. در این بخش بهبهانی درباره زبان در شعرهای شاملو می‌گوید: «زبان شاملو تلفیقی از شیوه نثر پرداخته قدمایی با واژه‌های زنده و کارای این روزگار است. چیره‌دستی او در این تلفیق، زبان خاص شعر او را به‌وجود آورده است که مقلدان بی‌شمارش هرگز توفیق او را نیافتند و اصلا هنر اصیل به همان اندازه که تقلیدی نیست، تقلیدپذیر هم نیست.» عاشقانه‌های شاملو، جایگاه زن در شعر او، شاملو و مساله روشنفکری و نگاه شاملو به انسان از دیگرمباحثی است که در این بخش مطرح شده. و آخرین بخش کتاب درباره مهدی اخوان‌ثالث است. اخوان و کودتای ٢٨مرداد، تخیل در شعر اخوان، وزن از منظر اخوان، شباهت‌ها و تفاوت‌های اخوان و نیما و اخوان و مساله روشنفکری از جمله مباحث این بخش از کتاب است.

ادامه خواندن ←

اقیانوس نهایی: کتاب دوم: آناتومی پرندگان

دانیال حقیقی

از زبان نویسنده، من متولد سال شصت و هفت هستم و عشق اولم طراحی شهریِ و عشق دومم در زندگی نوشتن به طور کلی. منظورم اینِ‌که من فقط جستار می‌نویسم و بعدا یه سری اسامی به این‌ها الصاق می‌شن مثل داستان، داستان کوتاه، داستان کوتاه کوتاه، شعر، پژوهش و رمان. این الصاقات هم به خاطر ساز و کار بازارِ ادبیات و نشرِ وگرنه من به شخصه هیچ قداست یا خاصیت ویژه‌ای برای این‌ها قائل نیستم.
اولین کارگاهی که رفتم سال هشتاد پنج بود یا هشتاد شش، کارگاه سرکار خانم مهسا محب علی، و بعد از یک سال و نیم حضور فعال، دوستان هم کارگاهی کیفیت این “فعال” رو به خاطر دارند، یک نصفه کارگاه رمان نویسی خدمت آقای شهسواری بودم.
حجم انبوهی نوشتم، که فقط یک داستان کوتاه به اسم “داستان صلاح الدین فشارکی” یک رمان به اسم “اعلام وضعیت گیاهی” و یک جستار شهرنشینی به نام ” کازموپول کمدی” از این انبوه، منتشر شده.
الان هم مشغول نوشتن یک مجموعه داستان کوتاهم در ژانر نوآر و یک رمان در ژانر علمی تخیلی.
دلیلش هم اول اینِ‌که این ژانر ها به نظرم در ایران می‌توانند بازار خوبی پیدا کنند. و دلیل دوم اینِ که در واقع باید بگم که عشق سوم من دست و پنجه نرم کردن با بازار آزاد هستش.

ادامه خواندن ←

از قلعه تا سرحد

جواد مجابی

بهتر است بگوییم جواد مجابی یکی از شناخته شده‌ ترین روشنفکران و هنرمندان معاصر که نامش همیشه در میان بزرگان آمده است جواد مجابی که او را به عنوان شاعر و طنز پرداز معاصر می شناسند در سال ۱۳۱۸ در قزوین به دنیا آمد . مجابی شاعر ، نقاش ، محقق ادبی – هنری ، روزنامه نگار ، طنزپرداز ، نمایشنامه نویس ، فیلمنامه‌ نویس و داستان نویس است از مجابی تا به حال ده‌ ها کتاب در زمینه داستان منتشر شده است  .جواد مجابی در شهری به دنیا آمده است که طنزاندیشان بسیاری از آن برخاسته اند و همواره در تاریخ طنز نام همشهریانش آمده است ؛ عبید زاکانی ، میرزا علی اکبرخان دهخدا ، سید اشرف الدین گیلانی ،عارف قزوینی ، بهاءالدین خرمشاهی و بسیاری دیگر از قزوینیان نشان داده اند که در خرده فرهنگ این دیار نشانه هایی بزرگ از طنزاندیشی و ظریف و لطیف گویی وجود داشته است . مجابی از خانواده ای قدیمی و ریشه دار از قزوین است .جواد مجابی اوایل دهه ۴۰ لیسانس حقوق و دکترای اقتصاد را از دانشگاه تهران گرفت . جواد مجابی در رشته های حقوق و اقتصاد و مجسمه سازی تحصیل کرده است و از دانشگاه تهران دکترای اقتصاد گرفته است ، اگر چه در زندگی اش هر کاری کرده است جز اقتصاد و گفته است که از اعداد همواره می هراسد :

« بی عدد بود ، با عدد آشنا شد ، به عدد سواری داد ، بی عدد در خاک شد »جواد مجابی  ۱۹ سال کارمند دادگستری و بعد کارشناس فرهنگی وزارت فرهنگ و هنر بود . هم زمان ، روزنامه نگاری حرفه‌ ای را در بین سال‌ های  ۱۳۴۷ – ۱۳۵۸ در روزنامه اطلاعات با عنوان دبیر فرهنگی روزنامه ادامه داد . بعدها با مجلات ادبی ایران از جمله فردوسی ، جهان نو ، خوشه ، آدینه و دنیای سخن همکاری داشت . جواد مجابی در اواخر سال ۵۷ به اتفاق جمعی از همکاران مطبوعاتی اش در کیهان و آیندگان همچون عمید نائینی ، مهدی سحابی ، فیروز گوران ، سیروس علی ‌نژاد و محمد قائد تصمیم به بنیاد کانون مستقل روزنامه‌ نگاران گرفتند اما با حوادث سال ۵۸ این پروژه منتفی شد .از جواد مجابی بیش از ۵۰ اثر چاپ شده است که عمدتاً شامل ۸ مجموعه شعر ، ۴ مجموعه داستان کوتاه ، ۹ رمان ، چندین نمایشنامه و فیلمنامه و داستان کودکان و آثار طنز و طرح‌های هجایی و چند مجموعه مقالات و چند شناخت‌نامه ادبی درباره نویسندگان و شاعران ایران است . علاوه بر انتشار شعرها و رمان‌ها و داستان‌ها ، کار عمده مجابی ، تحقیق درباره نوپردازان هنرهای تجسمی ایران است که بالغ بر ۶ جلد می‌شود ، و این کتاب تاریخ تحلیلی زندگی و آثار نقاشان و مجسمه سازان ۵۰ سال اخیر است . جواد مجابی همسر آسیه جوادی است و دو فرزند دارد و به عنوان طنز پرداز مدرن شهرت دارد و طنز را در شکل‌ های مختلف کلامی و تصویری تجربه کرده است . نقاشی مدرن را به تفنن تجربه و چند نمایشگاه از کارهای خود عرضه کرده است . جواد مجابی در حال حاضر پژوهش مفصلی در زمینه تاریخ طنز در متون ادبی ایران را ادامه می ‌دهد که سیر شوخی ‌های ادبی را در کتاب ‌های نظم و نثر ایران طی هزار و اندی سال بر پایه تحولات اجتماعی ترسیم می ‌کند . جواد مجابی همچنین نقاشی مدرن را به تفنن تجربه کرده و چند نمایشگاه از کارهای خود عرضه کرده ‌است. از جواد مجابی تا به حال ده ‌ها کتاب تأثیر گذار و پرطرفدار در زمینه ی داستان منتشر شده ‌است و عموماً کتاب‌های جواد مجابی با اقبال خوبی از سمت خوانندگان ، علی ‌الخصوص خوانندگان حرفه ‌ای ، مواجه می ‌شود . مجابی بارها از سوی مجامع اروپایی و آمریکایی برای سخنرانی درباره ی هنر و ادبیات ایران دعوت شده ‌است و یکی از نمایندگان شاخص ادبیات معاصر ایران محسوب می‌ شود .جواد مجابی یک همه کاره فرهنگی است.  روزنامه نگاری که نوشتن برای روز را در دورانی از عمرش جدی گرفت . طنزنویسی خلاق و اندیشمند که در دوران جوانی اش بیشتر طنزنوشت ، اما همیشه طنز را جدی گرفت . شاعری که شاید دوست دارد بیش از هر چیزی به این نام خوانده شود . داستان نویس و رمان نویسی که از موقعیت تلخ انسانی داستان ساخته است . پژوهشگری در حوزه ادبیات که آثاری ماندگار در شناخت دیگران نوشته است . منتقد و محقق حوزه هنرهای تجسمی که بخش مهمی از زندگی اش را در حوزه زیبایی های تصویری گذرانده است . داستان نویس کودکان که چند سالی از عمرش را در خلق اثر برای کودکان گذرانده است .

ادامه خواندن ←

برای نشستن کنار تو

فیض شریفی

با این وصف، در این کتاب شاعرانی داریم که مربوط به دوره‌ی بازگشت‌اند، چون صفای اصفهانی و حبیب خراسانی و شاعرانی که مربوط به دوره‌ی مشروطه‌اند، چون ایرج، بهار، عارف، عشقی و شاعران نوقدمایی و بینابین چون شهریار، رهی معیری، عماد خراسانی، معینی کرمانشاهی، فریدون مشیری، هوشنگ ابتهاج، شفیعی کدکنی و شاعرانی نیمایی که هم در شعر نیمایی پیرو نیما بوده‌اند و هم در زبان و زمان به نوعی معاصر نیما بوده‌اند، چون سیاوش کسرایی، مفتون امینی، سیمین بهبهانی، نصرت رحمانی، مهدی اخوان ثالث، نادر نادرپور، منوچهر آتشی، م آزاد، فروغ فرخزاد، احمد شاملو، منوچهر نیستانی، اسماعیل خویی، حسین منزوی، عمران صلاحی، خائفی، اوجی، اولاد و شیعتی و … در نهایت شاعرانی که غزلیات متفاوت را دنبال می‌کنند.

ادامه خواندن ←

مجموعه اشعار نادر نادرپور

نادر نادرپور

نادر نادرپور فرزند «تقی میرزا» از نوادگان رضاقلی میرزا، فرزند ارشد نادرشاه افشار بود. نادرپور پس از به پایان رساندن دورهٔ متوسطه در دبیرستان ایرانشهر تهران، در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه به تهران بازگشت. وی از سال ۱۳۳۷ به مدت چند سال در وزارت فرهنگ و هنر در مسئولیت‌های مختلف به کار مشغول بود. نادرپور در سال ۱۳۴۶ در کنار تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور در تاسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت و به عنوان یکی از اعضای اولین دوره هیات دبیران کانون انتخاب گردید نادرپور به زبان فرانسه آشنایی کامل داشت و شعرها و مقاله‌هایی را به زبان فارسی ترجمه کرد. نادرپور پس از انقلاب ایران ۱۳۵۷، به آمریکا رفت و تا پایان عمر در این کشور به سر برد. وی سرانجام در روز جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ در لس‌آنجلس درگذشت.

ادامه خواندن ←

منشات قائم مقام فراهانى

ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام 

به کوشش بدرالدین یغمایی

يك اديب كامل در سياستمدارى، كمتر اتفاق مى افتد بتواند احكام خود را با كلمات زيبا و جمله هاى ادبى و سجع و قرينه و شواهد نثرى و نظمى زينت ندهد، خاصه در زمان هاى گذشته كه ساده نويسى را دليل بىفضلى مىگرفته اند و هر كس مشكلتر مى نوشت بافضل تر شمرده مى شد در حالی که منشآت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بی گمان یکی از شاهکارهای نثر فارسی است و با این قائم مقام پیش از همه مرد سیاست و عمل است و نویسندگی او نیز به ایجاب ضرورت کار بوده، نه از راه تفنن و هنر نمائی و او نوشته های خود را غالباً سرسری و با عجله انشاء می کرده و قلم می زده است با این همه، نوشته های ی از ذوق و حسن و سلیقه مایه وافر دارد و از دو نظر حائز کمال و اهمیت اعتبار است : الف- ارزش ادبی منشآت : قائم مقام به مقدار زیادی از عبارات متکلف و متصنع و مضامین پیچیده و تشبهات بارد و نابه جا کاسته و تا اندازه ای انشای خود را، به ویژه در مراسلات خصوصی به سادگی و گفتار طبیعی نزدیک ساخته است… ب- اهمیت تاریخی منشآت: درباره اهمیت تاریخی منشآت می توان گفت ائینه تمام نمائی است که حقایق اوضاع اوایل عهد قاجار را بی کم و کاست و عاری از حب و بغض و تزویر و ریا و خویشتن داری منعکس می نماید، …

ادامه خواندن ←

ديوان طبيب اصفهانى

طبیب اصفهانی 

با تصحیح اکبر بهداروند

دیوان طبیب اصفهانی
دیوان عبدالباقی بن محمد رحیم طبیب اصفهانی، به تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند اشعار فارسی قرن 12 قمری هستند.
طبیب اصفهانی (درگذشته ۱۱۶۸ یا ۱۱۷۱ هجری قمری) از شعرای سبک بازگشت ایران است.
طبیب اصفهانی از سادات موسوی اصفهان بود. نیاکان وی در روزگار شاه عباس اول صفوی از فارس به اصفهان کوچیدند و در آن شهر مسکن گزیدند. پدرش حکیم‌باشی شاه سلطان حسین صفوی بود و خود او نیز طبیب و ندیم نادرشاه افشار. بعد از نادرشاه، کلانتر اصفهان شد و پس از چندی این کار را به برادرش میرزا عبدالوهاب واگذاشت و خود با شاعران و ادیبان اصفهان، هاتف، عاشق، آذر، مشتاق و صهبا به معاشرت پرداخت.
تذكره نتايج الافكار تأليف مولانا محمد قدرت الله گوپاموى هندى (ص 424) مى نويسد: «صاحب كلام دلفريب ميرزا عبدالباقى متخلّص به طبيب كه از سادات موسوى است به حليه فضايل و كمالات آراسته بود و به فتون شاعرى پيراسته و به روش جدّ و پدر خود كه به فن طبابت به خدمت سلاطين صفويه عزّ امتياز داشتند مدتى به تقريب طبابت در سركار نادرشاه مأمور و سرفراز بوده آخرالامر از آن اعراض نموده و در سنه جاده آخرت پيموده از اوست».

غمش در نهان‌خانه ی دل نشیند

به نازی که لیلی به محمل نشیند

به دنبال محمل چنان زار گریم

که از گریه‌ام ناقه در گل نشیند

خلد گر به پا خاری، آسان برآرم

چه سازم به خاری كه در دل نشيند؟

پی ناقه‌اش رفتم آهسته، ترسم

غباری به دامان محمل نشيند

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی

ز بامی که برخاست مشکل نشیند

عجب نيست خندد اگر گل به سروی

كه در اين چمن پای در گل نشيند

به‌نازم به بزم محبّت که آنجا

گدایی به شاهی مقابل نشیند

ادامه خواندن ←

دیوان بیدل دهلوی

عبدالقادر بیدل دهلوی 

به تصحیح اکبر بهداروند

 دیوان بیدل دهلوی
دیوان اشعار مولانا عبدالقادر بیدل دهلوی، به تصحیح اکبر بهداروند. این کتاب با مقدمه ای به قلم فاضل محترم، استاد خلیل الله خلیلی است. در قسمتی از مقدمه چنین می خوانیم:
بيدل مى خواهد در اين ظرف محدود چنانكه مختص اوست هنر شاعرى خود را در فاخرترين پيرايه آشكار كند، كلمات آن شسته، تركيبات آن خوشآهنگ باشد، محسنات معنوى و تناسبهاى لفظى را در آن بكار افگند ـ از محاورات و مثلهاى متداول و حتى مصطلحات محلى نيز استفاده نمايد.
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل فرزند میرزا عبدالخالق در سال ۱۰۵۴‍ه. ق. به دنیا آمد. او شاعر پارسی‌گوی است که از ترکان جغتائی ارلاس بدخشان بود؛ وی در پتنه در ایالت بهار هندوستان متولد شد و تربیت یافت و بیشتر عمر خود را در شاه جهان‌آباد دهلی به عزت و آزادی زندگی کرد و با اندیشه‌های ژرف آثار منظوم و منثور خود را ایجاد نمود.
دیده را باز به دیدار که حیران کردیم که خلل در صف جمعیت مژگان کردیم
غیر وحشت نشد از نشئه ی تحقیق بلند می به ساغر مگر از چشم غزالان کردیم
رهزنی داشت اگر وادی بی مطلب عشق عافیت بود که زندانی نسیان کردیم
موج ما یک شکن از خاک نجوشید بلند بحر عجزیم که در آبله طوفان کردیم
حاصل از هستی موهوم نفس دزدیدن اینقدر بود که بر آینه احسان کردیم

ادامه خواندن ←