برای نشستن کنار تو

فیض شریفی

با این وصف، در این کتاب شاعرانی داریم که مربوط به دوره‌ی بازگشت‌اند، چون صفای اصفهانی و حبیب خراسانی و شاعرانی که مربوط به دوره‌ی مشروطه‌اند، چون ایرج، بهار، عارف، عشقی و شاعران نوقدمایی و بینابین چون شهریار، رهی معیری، عماد خراسانی، معینی کرمانشاهی، فریدون مشیری، هوشنگ ابتهاج، شفیعی کدکنی و شاعرانی نیمایی که هم در شعر نیمایی پیرو نیما بوده‌اند و هم در زبان و زمان به نوعی معاصر نیما بوده‌اند، چون سیاوش کسرایی، مفتون امینی، سیمین بهبهانی، نصرت رحمانی، مهدی اخوان ثالث، نادر نادرپور، منوچهر آتشی، م آزاد، فروغ فرخزاد، احمد شاملو، منوچهر نیستانی، اسماعیل خویی، حسین منزوی، عمران صلاحی، خائفی، اوجی، اولاد و شیعتی و … در نهایت شاعرانی که غزلیات متفاوت را دنبال می‌کنند.

7,500 تومان

ناموجود

شناسه محصول: 94078 دسته: , برچسب: , , , ,

جزئیات کتاب

وزن 250 گرم
ابعاد 18.5 × 14.5 سانتیمتر
پدیدآورندگان

فیض شریفی

نوع جلد

شومیز

SKU

94077

نوبت چاپ

یکم

شابک

978-964-351-660-4

قطع

رقعی

تعداد صفحه

320

سال چاپ

1390

موضوع

شعر معاصر فارسی

تعداد مجلد

یک

وزن

250

گزیده از کتاب برای نشستن کنار تو

این کتاب بررسی شعر دادادی زیادی از شاعران است.

در آغاز کتاب برای نشستن کنار تو می خوانیم:

 

پیش‌سخن

 

 غزلیّاتی که در این مجموعه گرد آمده است، نمایشگر غم‌ها و آرزوهای انسان معاصر است. غزل‌هایی است که ظرافت‌ها و توازن و استحکام بوطیقای حافظ را تقریباً در خود می‌گوارند. غزل‌هایی است که آینه‌دار شادی‌ها و غم‌های انسانِ عصر ماست. غزل‌هایی است که صدای زمانه‌ی خود بوده‌اند. غزل‌هایی که بعضاً در بوستان و گلستان سعدی و حافظ و مولانا شاخ‌ها و برگ‌های خود را بالا کشیده‌اند و پیازشان در شهر خودشان گل داده‌اند، هجرت کرده‌اند و در باغ و گلدان دیگران بالیده‌اند. هر چند شاعرانی چون ادیب پیشاوری و ادیب نیشابوری و رشید یاسمی و جلال‌الدین همایی و پژمان بختیاری و حبیب یغمایی و مسعود فرزاد و رعدی آذرخشی و پرویز ناتل خانلری و ابوالحسن ‌ورزی و … شاعران توانمندی در اتاق غزل بوده‌اند، اما چون اینان مستعمره‌ی چند کشور دیگر در قالب غزل بوده‌اند و شعرشان نتوانسته است درمیان شاعرانِ دیگر صدای زمانه‌ی خود باشد و آن چیزی را گفته‌اند که قدما همه گفته‌اند و زبانشان حتا از زبانِ اسلاف خود هم دچار رکود عظیم‌تر و عجیب‌تری شده اسـت و از صـور خیـالِ مستعمـل و دستمالـی شده‌ی

شاعران پیش از خود بهره‌برداری کرده‌اند از صحنه کتاب حذف شده‌اند. اگر شاعرانی چون حبیب خراسانی و صفای اصفهانی و … در این کتاب حضور دارند، به خاطر آن است که شبه استقلالی در غزل داشته‌اند و ویژگی‌ چون زیبایی و سلاست و خوش‌آهنگی و جوهرنشانی در کلام داشته‌اند. یا یکی دو غزل داشته‌اند که هنوز هم می‌تواند در این عرصه دوام بیاورد. در این میانه غزلیاتی به‌گزین شده‌اند که پیراستگی تام و تمام در زبان دارند و سلامت زبان دارند و اعتدال و هنجار داشته‌اند. اگر غزلیاتی از نیما و شاملو و فروغ و م. آزاد و … در این دفتر به چشم می‌آید، گذشته از طراوت و تازگی زبانی و مضامین بعضاً ناب این غزل‌ها، نشان دادن وسوسه‌ی این شاعران در زبان‌آوری در این قفس تنگ ]غزل[ است تا هنرِ خود را به نوعی در آینه بنشانند.

با این اوصاف غزلیات برگزیده، غزل معاصر و غزلیات منسوب به ادبیاتِ معاصرند… غزل‌هایی در زبان معاصر هستند که تقریباً نتوانسته‌اند شاخصه‌ها و ویژگی‌های معاصر بودن را از آنِ خود کنند و قصد ندارند از موقعیّتی که در آن هستند پا فراتر بگذارند. غزل معاصر غزلی است که حضور فعال عواطف و اندیشه را درک کرده باشد.

قالب غزل در طول اعصار ایجاد شده و فرایند ضرورت‌های تاریخی و هنری عصر فئودالیسم بوده است، اما شاعرانی بوده‌اند که از ابزار و عناصر جهان معاصر سود جسته‌اند. هر چند این شاعران کوشیده‌اند تحوّلی در این قالب اعتیادآور و محدود ایجاد کنند، قطعاً نباید فرماسیون‌های اجتماعی را نادیده بگیرند. اما چون عینیّت‌گرایی این شاعران با نوعی شگردهای زبانی و مضمونی در غزل خودنمایی کرده است مرا هم بر آن داشته است که آن‌ها را در برابر دیدِ معاصران بگذارم تا خود را در آینه غزل بنگرند و درباره‌ی آن داوری کنند.

غزل، میدان تنگی است که مفاهیم و معضلاتِ هول‌آور جهان معاصر در آن نمی‌گنجد. معاصر بودن و همراه با زمان و زبان بودن باید همراه با اشراف، گستاخی، هوش، بینش به قوالب و قالب‌شکنی باشد، شاعران غزل‌سرا کمتر از این ویژگی‌ها سود می‌برند.

به‌هر معنی شاعری چون شهریار با نگره و پردازش به مسائل ملموس زندگی و بهره‌گیری از تعبیرات معمول و زبان ساده و عامه‌پسند، ویژگی دیگرگونه‌ای به غزل بخشیده. همان‌گونه که پیش از ایشان ایرج میرزا در زبان غزل و این ویژگی‌های بالایی دستکاری‌های مؤثری انجام داده بود.

امیری فیروزکوهی و محمد قهرمان  هم با بهره‌برداری از باریکاندیشی و آمیزش عاطفه و مضمون، اعتدالی در سبک عراقی و هندی در غزل ایجاد کرده‌اند و …

رهی معیری، مهدی حمیدی شیرازی، فریدون توللی و عماد خراسانی با تعبیرات استاتیکی و قافیه‌ها و ردیف‌های خوش‌آهنگ و حُزن رمانتیک و صورخیال زنده و شورانگیز، تلنگرهایی بر پیکره‌ی غزل وارد کرده‌اند.

با این وصف، در این کتاب شاعرانی داریم که مربوط به دوره‌ی بازگشت‌اند، چون صفای اصفهانی و حبیب خراسانی و شاعرانی که مربوط به دوره‌ی مشروطه‌اند، چون ایرج، بهار، عارف، عشقی و شاعران نوقدمایی و بینابین چون شهریار، رهی معیری، عماد خراسانی، معینی کرمانشاهی، فریدون مشیری، هوشنگ ابتهاج، شفیعی کدکنی و شاعرانی نیمایی که هم در شعر نیمایی پیرو نیما بوده‌اند و هم در زبان و زمان به نوعی معاصر نیما بوده‌اند، چون سیاوش کسرایی، مفتون امینی، سیمین بهبهانی، نصرت رحمانی، مهدی اخوان ثالث، نادر نادرپور، منوچهر آتشی، م آزاد، فروغ فرخزاد، احمد شاملو، منوچهر نیستانی، اسماعیل خویی، حسین منزوی، عمران صلاحی، خائفی، اوجی، اولاد و شیعتی و … در نهایت شاعرانی که غزلیات متفاوت را دنبال می‌کنند.

جوهره و شاکله‌ای در غزل موج می‌زند که همه‌ی شاعران در هر زمان، مکان و دیدگاه را به خود مجذوب می‌کند. همین جوهره و شاکله باعث شده است که در وضعّیت‌های مختلف اجتماعی و تاریخی این قالب خودی نشان دهد و دوباره از زیر خاکستر قرون سربلند کند. این قالب برای بزرگ‌ترین شاعران محدودیت ایجاد می‌کند. نویسنده‌ی این واژگان با بسیاری از شاعرانِ توانمند معاصر معانقه و مصافحه داشته‌ام، اکثر آنان به این سخن مُقَر شده‌اند که این قالب بیش از پنجاه درصد از عواطف و اندیشه‌های آنان را خورده است. حالا چه رمز و رازی و چه جاذبه‌ای در این قالب وجود دارد که این شاعران نتوانسته‌اند دامنِ خود را از این قالب‌ رها کنند، معمایی است که من نتوانسته‌ام آن را کشف کنم.

به هرحال این باور را نمی‌توان از دیده فرو گذاشت که غزل مدرن و امروز وامدار نگاه و اندیشه‌ی نیماست. رمز و رازها و اشارات نیما باعث شد که شاعری مثل هوشنگ ابتهاج با شناسه‌ها و قراینی که از نیما کسب کرده بود. میان غزلِ دیروز و امروز پلی برقرار کند اما او از این پل رد نمی‌شود و راه را برای حسین منزوی باز می‌کند. قبل از حسین منزوی، منوچهر نیستانی از این پل می‌گذرد، اما آن کسی که از این پل به طور کامل عبور کرد و برای غزل امروز شناسنامه‌ای دست و پا کرد حسین منزوی بود. او بر قله‌ی رفیع غزل ایستاد و در رسیدن به این قله همه را جا گذاشت.

محمدعلی بهمنی همیشه در دامنه‌ی این قله ماند. اگر نام غزل نیمایی مسّمایی درست داشته باشد، روح و درونمایه‌های اندیشگانی نیما را در کالبد نحیف غزل جاری کرد؛ او به غزل، عاطفه، هارمونی و وحدت موضوعی و شکل داد؛ خودش می‌گوید:

          جسمم غزل است اما روحم همه «نیما»یی است

        در آیینه‌ی تلفیق، این چهره تماشایی است سیمین بهبهانی در پرداختن به مضامین اجتماعی و مضمون افزایی در قالب غزل و محدودیت‌زدایی از آن و گسترش دادنِ زوایای غزل از نظر فرم و محتوا و به تشخصّ رساندن غزل و طبع آزمایی‌اش در وزن‌های دشوار عروضی و خلاقیّت او در وزن و ابداعاتی که از ترکیب افاعیل سه وزن «مستفعلن» و «مفاعیلن» و «فاعلاتن» در غزل ایجاد کرد. از خود، شاعری شاخص ساخت. غزل «متفاوت» دارای خصیصه‌هایی است که نشانگر روحیه و وضعیت اجتماعی شاعرانِ این نوع غزل است. بعضی از این غزل‌ها دارای بازی‌های زبانی و لفاظی‌های غیررمانتیک است، بهره‌گیری از واژگانی چون بوتیک، اینترنت، سونوگرافی و … و تکرار «و»های ربط و عطف و … در اول، وسط، مقطع غزل، قافیه‌های شوک‌آور، خیال، اندیشه‌های زیبا، شگردهای زبانی، استفاده از اسباب و ابزار جهان مدرن، صنعتی و عقل‌گریزی، علم‌ستیزی، پرداختن به خُرده روایت‌ها، اندیشه‌های نیچه، اگزیستانسیالیستی و رمانتیستی از شاخصه‌های اصلی این نوع غزل است. این نمونه‌ غزل‌ها زاویه‌ی دید مشخص ندارند. دارای «من‌»های متفاوت است. چند فضایی، چند زمانی است و تصاویر این نوع غزلیات برآیندِ کارکردهای زبانی آنهاست. معنی‌زدایی، پارادوکس‌های لفظی و معنایی و بعضاً زبان لطیف و ارتباط میان نظم و بی‌نظمی از کارکردهای غزل متفاوت است.

غزل متفاوت تخلص‌گریز هم هست و به‌جنبه‌های استشهادی بیش‌تر توجه دارد.

این ویژگی‌ها، یکنواخت نویسی‌ها، موضوعات تکراری، سادگی‌های بیانی و ورود به معانی و مفاهیم نو، فرصت درونی شدن را از شاعر می‌گیرد و باعث می‌شود این مفاهیم به حالتی معلّق در سطح شعر درجا بزنند، گاهی نیز شعر را به سوی زبانی گزارش‌گونه هدایت می‌کند و جایی برای بروز عواطف ناب در غزل باقی نمی‌گذارد.

درست است که نمی‌توان شیوع اندیشه‌های نو را از شاعران متفاوت‌نویس که متأثّر از تحولات جهان پست مدرنیسم هستند، از آنان سلب کرد و آن اندیشه‌ها و عواطف را تعطیل کرد و به تأخیر انداخت. اما نباید این شعرها برآیند و فرآیند جنبه‌های مُدگرایانه در ادبیات امروز باشد. این نوع اشعار باید از شاخه‌هایِ درختِ تنومند ادبیات کلاسیک ایران جوانه بزنند و با تنه‌ی فرهنگِ بومی این سرزمین سازگار باشد تا تضمینی برای بقا برای خود دست و پا کنند.

یادآوری:

این کتاب خطی‌ـ‌زمانی بر اساسِ سالِ عمر شاعران تنظیم شده است. چون سال تولد و احیاناً وفات بعضی از این سرایندگان در دسترس نبوده است و امکانِ تماس‌گیری میسور نبود، بنابراین مقابل نام آنان علامت سؤال (؟) قرار داده‌ایم.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “برای نشستن کنار تو”