جرج نواک
ترجمه پرویز بابایی
كه مردم آمريكا در اكثر مناطق پذيراى هر نوآورى هستند به لحاظ ديدگاههاى سياسىشان بسيار محافظهكاراند. ساختار حكومتى ايالات متحده از هر ملت صنعتى شدهى عمده كهنتر است. با اين همه آمريكايىها ترغيب مىشوند كه بنيادهاى قانونى جمهورى در اواخر سدهى هژدهم را با برخى حقوق انباشته شده و بازنگرىهاى گاهبهگاه در آن، يك معيار عام حكومت قابل قبول معرفى كنند.
آنان در اين انديشه اشتباه مىكنند كه نظامشان در اوج دستاورد سياسى قرار دارد و آينده نمىتواند بهتر از آن بياورد. دموكراسى چيز خوبى است؛ دموكراسىِ بيشتر باز هم بهتر است. با اين همه از رسيدن دموكراسى به كاملترين آن در ايالات متحده و هر جاى ديگر بسيار فاصله است. در واقع اين شكل حكومت مقدر است كه دستخوش عميقترين دگرگونى در عصر حاضر يعنى گذار از سرمايهدارى به سوسياليسم باشد. آمريكائيان بهمنزلهى مشاركتكنندهى در اين فرايند ناگزيرند با اين چشمانداز، همچون ساير ملل، خود را سازگار نمايند.
ادامه خواندن ←
بزرگ علوی
ورقپارههاى زندان اسم بىمسمايى براى اين يادداشتهايى كه اغلب آن در زندان تهيه شده، نيست. در واقع اغلب آنها روى ورقپاره، روى كاغذ قند، كاغذ سيگار اشنو و يا پاكتهايى كه در آن براى ما ميوه و شيرينى مىآوردند، نوشته شده است، و اين كار بدون مخاطره نبوده است. در زندان اگر مداد و پاره كاغذى، مأمورين زندان، در دست ما مىديدند جنايت بزرگى بهشمار مىرفت. اما از آن وقت كه اولياى زندان پى مىبردند كه كسى يادداشتهايى براى تشريح اوضاع ايران در آن دوره تهيه مىكند.
خانباباخان اسعد در زندان به سختترين و وقيحترين وجهى مرد، فقط براى آنكه يادداشتهاى او به دست مأمورين افتاد، راجع به اين خانباباخان اسعد رئيس زندان به يكى از دوستان من گفته بود: «تصور كنيد كه يك نفر زندانى، آن هم سياسى وقايع روزانه زندان را يادداشت كند؛ تصورش را بكنيد چه چيزى بالاخره از آب درمىآيد.»
ادامه خواندن ←
به كوشش ناصر حريرى
احمد شاملو ( زاده ۲۱ آذر، ۱۳۰۴ در تهران ) شاعر، نویسنده، فرهنگنویس، ادیب و مترجم ایرانی است. آرامگاه او در امامزاده طاهر کرج واقع است. تخلص او در شعر الف. بامداد و الف. صبح بود.
شهرت اصلی شاملو به خاطر شعرهای اوست که شامل اشعار نو و برخی قالبهای کهن نظیر قصیده و نیز ترانههای عامیانه است. شاملو تحت تأثیر نیما یوشیج، به شعر نو (که بعدها شعر نیمایی هم نامیده شد) روی آورد، اما برای اولین بار درشعر « تا شکوفهٔ سرخ یک پیراهن » که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و بصورت پیشرو سبک جدیدی را در شعر معاصر فارسی گسترش داد. از این سبک به شعر سپید یا شعر منثور یا شعر شاملویی یاد کردهاند. بعضی از منتقدان ادبی او را تنها شاعر موفق در زمینه شعر منثور میدانند.
شاملو علاوه بر شعر، کارهای تحقیق و ترجمه شناختهشدهای دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامیانه مردم ایران میباشد. آثار وی به زبانهای: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، زاگربی، رومانیایی، فنلاندی و ترکی ترجمه شده است.
احمد شاملو پس از تحمل سالها رنج و بیماری، در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شدهاست. عشق، آزادی و انسانگرایی، از ویژگیهای آشکار سرودههای شاملو هستند.
بخشی از پیش گفتار: گفت و شنود با آقا ی شاملو بدین ترتیب به عمل آمد که پرسش های مطرح شده به ایشان داده شد و ایشان پاسخ هایی را که در نشریات مختلف به پرسش های مشابه داده بودند در اختیار ما گذاشته و به سوالاتی که از آن پاسخ ها ناشی می شد جداگانه جواب گفتند.
ادامه خواندن ←
پابلو نرودا
ترجمه سیروس شاملو
اين را هم گفته باشم كه نرودا هميشه شاعر نيست. هيچكس هميشه شاعر نيست، گاهى گوشت گاو را چنان به نيش مىكشد كه هيولايى بهنظر مىآيد و گاه چنان لطيف به مرغانِ ماهيخوار دانه مىدهد كه فرشتهى بىپَرِ ماكيان است. او هميشه زيبا نمىنويسد. گاهى از كمبود تصوير و واژه رنج مىبرد. هزاران بار واژهى، عسل، پروانه، زنبور، ابر و باران را تكرار مىكند. در جزيرهى ايزلا نگرا چنان بىكار در ساحل قدم مىزند كه بهطور اغراقآميزى از واژههاى دم دستِ سنگ و صخره و موج و كشتى و باد استفاده مىكند. نرودا حرفهاى زيادى براى گفتن دارد اگر سفر كند اما قريحهاش پارهسنگ برمىدارد اگر دورِ جزيره بچرخد و احساس بطالت كند :
به آرامى آغاز به مردن مىكنى
اگر سفر نكنى،
اگر كتابى نخوانى،
اگر به اصوات زندگى گوش ندهى،
اگر از خودت قدردانى نكنى.
به آرامى آغاز به مردن مىكنى
زمانى كه خودباورى را در خودت بكشى،
وقتى نگذارى ديگران به تو كمك كنند.
به آرامى آغاز به مردن مىكنى
اگر بردهى عادات خود شوى،
اگر هميشه از يك راه تكرارى بروى …
اگر روزمرّهگى را تغيير ندهى
اگر رنگهاى متفاوت به تن نكنى.[1]
[1] . نرودا، ترجمهى احمد شاملو
ادامه خواندن ←
رومن رولان
ترجمه علىاصغر خبرهزاده
ژان کریستف حقیقتاً یک رمان موزیکال است. رمانى که گام ها و اصوات موسیقى را لابه لاى سطورش پنهان ساخته و هنگامى که سطر هاى آن خوانده مى شود گویى همه چیز در فضایى مه آلود فرو مى رود و تنها موسیقى به گوش مى رسد. رولان در این کتاب با زبان موسیقى سخن مى گوید و گاه که کلامش از سخن گفتن باز مى ایستد تنها مى نوازد و نت ها و اصوات موسیقى را در قالب کلمه ها و واژگان درمى آورد. موسیقى اى که گاه آدمى را به شور و هیجان وامى دارد و گاه متاثر مى سازد.
ژان کریستف موسیقیدان آلمانى است که پس از درگیرى با پلیس مجبور به ترک کشور شده و به فرانسه مهاجرت مى کند. ژان که طى دوران بلوغ فکرى اش دست خوش تحولاتى فراوان بوده و تا حدودى داراى روحى چند شخصیتى است، شخصیت اصلى و با دوامش به آرامى شکل مى گیرد و به یک ثبات معقول و منطقى مى رسد. زندگى ژان کریستف کرافت تا حد زیادى به زندگى و اندیشه هاى بتهوون، موتسارت و واگنر شبیه است اما از آنچه معلوم است ژان بیشتر به خالق خود مانند است تا به فردى دیگر. موسیقى در ژان نیاز شدیدى به دوست داشتن برمى انگیزد و کسى که خوب دوست مى دارد، دیگر کم و بیش نمى شناسد. خود را به تمامى در راه همه کسانى که دوست مى دارد ایثار مى کند. این عشق افلاطونى نصیب کسى نمى شود جز روح الیویه فرانسوى که روانش چون پناهگاهى است نرم و اطمینان بخش تا ژان سراسر هستى خود را به او بسپرد. ژان در دوستى با الیویه جهان را از منظرگاه دوست مى نگرد و هستى را با حواس دوست در آغوش مى کشد غافل از آن که طبیعت بى رحم در جدا کردن دو قلب که به یکدیگر عشق ورزیده اند هرگز عشق را در یک زمان از هر دو قلب برنمى کند بلکه چنان مى کند که یکى از آن دو زودتر از دوست داشتن باز ایستد تا همیشه آن یک که بیشتر دوست دارد فدا شود و این ژان است که هرگز نمى تواند در دوست داشتن لحظه اى به خود مجال سستى و اهمال راه دهد.
رومن رولان (1944 – 1866) کارشناس موسیقی و نویسنده، او آثار بسیاری درباره موسیقی دارد. درباره هندل و بتهوون آثاری مستقل پرداخت و شاهکارش ژان کریستف که طی سال های 1904 تا 1912 نگارش آن به طول انجامید، درباره یک موسیقی دان است.وی در 1901 ریاست بخش موسیقی مدرسه عالی مطالعات اجتماعی پاریس را به عهده گرفت. او نخست در دانشسرای عالی و از 1903 در سوربون سخنرانی های آموزشی درباره موسیقی انجام داد.از 1913 از کار کناره گرفت و در سوئیس ساکن شد، در 1938 به فرانسه برگشت تا از جنگ دوری نکرده باشد، اما به اسارت درآمد و در یک اردوگاه آلمانی زندانی شد و تنها وقتی دچار بیماری مهلکی شد آزادش کردند اما پیش از خاتمه جنگ در 1944 درگذشت.
ادامه خواندن ←
ويليام كندى
ترجمه غلامحسين سالمى
چشم و چراغ 31
«گل آفتابگردان» تصويري از بيگانگي انسان با خود و سرنوشتش ارائه مي دهد. اين رمان زندگي يك انسان مسخ شده و رو به قهقرا را به تصوير كشيده و به موازات چهره يي كه از خانواده فيلان ترسيم مي كند، زوايايي از زندگي، مناسبات اجتماعي و روابط ميان افراد جامعه امريكا را در نيمه هاي قرن 20 به نمايش مي گذارد. در اين رمان با توصيف هاي عيني و جزييات نگاري فراواني از زندگي شهري و روابط انساني در امريكا روبه رو هستيد. ويليام كندي همچون يك فيلمنامه نويس (كما اينكه او يك فيلمنامه نويس نيز هست) نماهاي متعددي از گوشه و كنار شهر، خيابان ها، كافه ها و مغازه ها را در داستان هايش ثبت كرده است.
این رمان (برنده ی جایزه پولیتزر 1984), گویای بیگانگی انسان از خویشتن است؛ توصیف از زندگی که مسخ میشود و انسان را به ورطه هلاک میکشاند. ‘فرانسیس’ شخصیت اصلی داستان, شخصیتی است که خانوادهاش را از دست داده و مبتلا به سرطان شده است. او میخواهد با بیماریاش مبارزه کند. فرانسیس با افرادی نیز در ارتباط است که هر یک به نوعی مبتلا به یک بیماری هستند. فرانسیس عاشق زنی است به نام ‘هلن’ که شخصیتی خاص دارد. در هنگامهای که همه زنان و مردان به دنبال برآوردن کام دل هستند, هلن, خود را از آن دور میکند و از لذایذ آن چنانی میپرهیزد. همین ویژگی هلن سبب شده فرانسیس در اندیشه او باشد. این در حالی است که فرانسیس خود صاحب زن و فرزند است.
ادامه خواندن ←
ایتالو کالوینو
فرزام پروا
سبک روایت و محتوای این کتاب، با سایر کتابهای کالوینو تفاوت جدی دارد. در این کتاب وارد دنیایی می شویم که نویسنده برایمان ساخته است. شهرهایی که او خلق می کند و هرگز وجود نداشته اند. داستان در زمان کوبلای خان روی می دهد. او علاقه دارد جهانگردان به نقاط مختلف امپراطوری بزرگش سفر کنند و از نقطه های مختلف قلمرو بی پایانش حکایت ها تعریف کنند. کالوینو در این کتاب، در قامت مارکوپولو ظاهر می شود و برای کوبلای خان ، حاکم مغول، از شهرهایی که دیده است تعریف می کند. شهرهایی که هرگز وجود نداشته اند. اما مارکو با داستان هر یک از آنها، بخشی از جهان، زندگی قلمرو کوبلای خان را به شکلی حکمت آمیز پیش چشم او ترسیم می کند. شهرهای کالوینو شبیه هیچ یک از شهرهایی که ما می شناسیم نیستند. اما همه ی آنها را گه ما می شناسیم، در خود منعکس کرده اند.
ادامه خواندن ←
جواد مجابی
بهتر است بگوییم جواد مجابی یکی از شناخته شده ترین روشنفکران و هنرمندان معاصر که نامش همیشه در میان بزرگان آمده است جواد مجابی که او را به عنوان شاعر و طنز پرداز معاصر می شناسند در سال ۱۳۱۸ در قزوین به دنیا آمد . مجابی شاعر ، نقاش ، محقق ادبی – هنری ، روزنامه نگار ، طنزپرداز ، نمایشنامه نویس ، فیلمنامه نویس و داستان نویس است. از مجابی تا به حال ده ها کتاب در زمینه داستان منتشر شده است .جواد مجابی در شهری به دنیا آمده است که طنزاندیشان بسیاری از آن برخاسته اند و همواره در تاریخ طنز نام همشهریانش آمده است ؛ عبید زاکانی ، میرزا علی اکبرخان دهخدا ، سید اشرف الدین گیلانی ،عارف قزوینی ، بهاءالدین خرمشاهی و بسیاری دیگر از قزوینیان نشان داده اند که در خرده فرهنگ این دیار نشانه هایی بزرگ از طنزاندیشی و ظریف و لطیف گویی وجود داشته است . مجابی از خانواده ای قدیمی و ریشه دار از قزوین است .جواد مجابی اوایل دهه ۴۰ لیسانس حقوق و دکترای اقتصاد را از دانشگاه تهران گرفت . جواد مجابی در رشته های حقوق و اقتصاد و مجسمه سازی تحصیل کرده است و از دانشگاه تهران دکترای اقتصاد گرفته است ، اگر چه در زندگی اش هر کاری کرده است جز اقتصاد و گفته است که از اعداد همواره می هراسد :
« بی عدد بود ، با عدد آشنا شد ، به عدد سواری داد ، بی عدد در خاک شد … »جواد مجابی ۱۹ سال کارمند دادگستری و بعد کارشناس فرهنگی وزارت فرهنگ و هنر بود . هم زمان ، روزنامه نگاری حرفه ای را در بین سال های ۱۳۴۷ – ۱۳۵۸ در روزنامه اطلاعات با عنوان دبیر فرهنگی روزنامه ادامه داد . بعدها با مجلات ادبی ایران از جمله فردوسی ، جهان نو ، خوشه ، آدینه و دنیای سخن همکاری داشت . جواد مجابی در اواخر سال ۵۷ به اتفاق جمعی از همکاران مطبوعاتی اش در کیهان و آیندگان همچون عمید نائینی ، مهدی سحابی ، فیروز گوران ، سیروس علی نژاد و محمد قائد تصمیم به بنیاد کانون مستقل روزنامه نگاران گرفتند اما با حوادث سال ۵۸ این پروژه منتفی شد .از جواد مجابی بیش از ۵۰ اثر چاپ شده است که عمدتاً شامل ۸ مجموعه شعر ، ۴ مجموعه داستان کوتاه ، ۹ رمان ، چندین نمایشنامه و فیلمنامه و داستان کودکان و آثار طنز و طرحهای هجایی و چند مجموعه مقالات و چند شناختنامه ادبی درباره نویسندگان و شاعران ایران است . علاوه بر انتشار شعرها و رمانها و داستانها ، کار عمده مجابی ، تحقیق درباره نوپردازان هنرهای تجسمی ایران است که بالغ بر ۶ جلد میشود ، و این کتاب تاریخ تحلیلی زندگی و آثار نقاشان و مجسمه سازان ۵۰ سال اخیر است . جواد مجابی همسر آسیه جوادی است و دو فرزند دارد و به عنوان طنز پرداز مدرن شهرت دارد و طنز را در شکل های مختلف کلامی و تصویری تجربه کرده است . نقاشی مدرن را به تفنن تجربه و چند نمایشگاه از کارهای خود عرضه کرده است . جواد مجابی در حال حاضر پژوهش مفصلی در زمینه تاریخ طنز در متون ادبی ایران را ادامه می دهد که سیر شوخی های ادبی را در کتاب های نظم و نثر ایران طی هزار و اندی سال بر پایه تحولات اجتماعی ترسیم می کند . جواد مجابی همچنین نقاشی مدرن را به تفنن تجربه کرده و چند نمایشگاه از کارهای خود عرضه کرده است. . از جواد مجابی تا به حال ده ها کتاب تأثیر گذار و پرطرفدار در زمینه ی داستان منتشر شده است و عموماً کتابهای جواد مجابی با اقبال خوبی از سمت خوانندگان ، علی الخصوص خوانندگان حرفه ای ، مواجه می شود . مجابی بارها از سوی مجامع اروپایی و آمریکایی برای سخنرانی درباره ی هنر و ادبیات ایران دعوت شده است و یکی از نمایندگان شاخص ادبیات معاصر ایران محسوب می شود .جواد مجابی یک همه کاره فرهنگی است. روزنامه نگاری که نوشتن برای روز را در دورانی از عمرش جدی گرفت . طنزنویسی خلاق و اندیشمند که در دوران جوانی اش بیشتر طنزنوشت ، اما همیشه طنز را جدی گرفت . شاعری که شاید دوست دارد بیش از هر چیزی به این نام خوانده شود . داستان نویس و رمان نویسی که از موقعیت تلخ انسانی داستان ساخته است . پژوهشگری در حوزه ادبیات که آثاری ماندگار در شناخت دیگران نوشته است . منتقد و محقق حوزه هنرهای تجسمی که بخش مهمی از زندگی اش را در حوزه زیبایی های تصویری گذرانده است . داستان نویس کودکان که چند سالی از عمرش را در خلق اثر برای کودکان گذرانده است .
ادامه خواندن ←