« اسم من بردیا است.که شما مرده اش می پنداشتید ! » مومیایی ، فریاد زنان حضورش را اعلام کرد ، با این ادراک شوم ، که از نظر همگان غایب شده است و در تابوت به گور خود می رود . حضور او در تابوت بود یا در وسوسه ی « جانشین » یا در ذهن آنانی که پی موکب عزا بودند ؟ حافظه ای زنده ، برای هستی خود می طلبید . فریاد زد « من اینجا هستم ، ببینید ! » موکب می گذشت و مردمان از پی او می گذشتند ؛ کسی را پروای آن فریاد خاموش ، آن حضور غایب ، آن وجود از هزاره ها بر گذشته و اینک بر باد شده ، نبود …فکر می کنم ، یکی از این نظامی های بی حوصله ی قدرت طلب بوده که با چند نفر مسلسل بدست رفته بالای سر رئیس ، مردک گفته ، تو به اعتبار سر نیزه ی من حکومت می کنی ، حالا چرا خودم حکومت نکنم . » جوان کوتاه قامتی که تا اکنون ساکت بود ، دستهایش را از جیب درآورد ، در هوا تکان داد و گفت « همه ی شان سر و ته یک کرباسند . برای ما چه فرقی می کند ؟ هر کس می آید ، می خواهد دنیا ، جامعه ، مردم را به قالب افکار و سلیقه خود بریزد . این می رود ، یکی دیگر می آید ، همه هم خود را برترین و بهترین می خوانند . این مردم اند که در مسلخ استبداد های گوناگون قربانی می شوند ، قربانی سلیقه های جور واجور خودکامگان …
شرح سودى بر ديوان حافظ، يكى از بهترين شروح و تفاسيرى است كه بر سرودههاى لسانالغيب حافظ، شاعر بزرگ ايرانى نگاشته شده است و اين قول بسيارى از حافظشناسان و حافظپژوهان است. محمد سودى بوسنوى كه اصل او از سرزمين بوسنى در اروپا و حوزه بالكان و امروز كشور مستقلّى است در روزگار خويش به سه زبان تركى و عربى و پارسى تسلط داشته و از روى ارادت و شيفتگى نسبت به كلام خواجه درصدد تأليف شرحى كامل بر ديوان وى برآمده است.
سودى بهجز شرح ديوان حافظ، شروحى هم بر مثنوى حضرت مولانا و گلستان و بوستان شيخ اجل سعدى شيرازى نگاشته و از آنجا كه استاد فقيد سعيد نفيسى با اين آثار آشنايى داشتهاند و بهويژه ترجمه شرح سودى بر حافظ را از تركى به فارسى مفيد فايده مىدانستهاند، بههنگام گذراندن دوره دكترى ادبيات فارسى از سوى بانوى فاضله عصمت ستارزاده و آگاهى از احاطه ايشان به هر دو زبان مبدأ و مقصد، پيشنهاد ترجمه اين اثر را مىدهند و خانم ستارزاده نيز با تبحر كامل دست به ترجمه يازيده و اثرى در 4 جلد پديد مىآورند كه فارسىزبانان هرگز از آن بوى ترجمه احساس نكرده و مىپندارند كه گويا نثر فارسى آن، اثر طبع شارح است.
🔵 « موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ی ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد.
امید آنکه این خدمت و تلاش فرهنگی موسسه ی انتشارات نگاه ، بر لوح دل فرهنگدوستان این سرزمین اهورایی نقش بندد…
عمر پروين، بسيار كوتاه بود. در مورد مرگش با آنكه گفته شده بر اثر بيمارى، زندگى را بدرود گفته است اما بسيارى برآنند و يا مىخواهند بر آن باشند كه او توسط مزدوران رضا شاهى به قتل رسيده است. اگر واقعيت امر، حتى چنين باشد، نشان دهندهى آن است كه مردم، نمىتوانند مرگ يك هنرمند شايسته و مردم دوست را در يك جامعهى زير سلطهى وحشت و رُعب، به طور طبيعى باور كنند، آنهم درست در 35 سالگى. در چنين شرايطى، هميشه عناصرى از بدگمانى، روبهرشد مىگذارد و شرايط را براى گسترش شايعهها، آماده مىسازد.
شعر پروين تلخ و متين و زمينى است. تلخى پديدههاى زندگى اجتماعى انسان، دردها و ناكامىها، در آن بازتابى روشن دارد. در شعر او، خبر از توفانهاى بزرگ روحى او، و يا احساسات برانگيخته و گرم و خصوصى يك زن نيست. زنى كه سعى كرده تا آنجا كه ممكن است، خويشتنِ خويش را در پشت واژهها و آفريدههاى كلامى خود، پنهان سازد. شعر او مجموعهاى است از توصيفها، تشويقها، اندرزها و نشان دادنِ سمت و سوى ذهنى خود به نفع مردم محروم. شعر او در بيشترين عرصهها، چنان كلّى است كه مىتواند چند و چندين سده ميان يك مرجع دگرگون شده در زمان و توصيف شده در شعر او فاصله باشد و در عين حال، شمول خويش را همچنان حفظ كند. عناصر مطرح شده در شعر پروين، در قيد زمانهاى كوتاه و يا مرزهاى محدود جغرافيايى نيستند. اگرچه رنگ ملى و اين سرزمينى خويش را، كاملا حفظ كردهاند. او اگرچه تصاوير دردبارى از زندگى انسانهاى محروم بدست مىدهد، امّا واژهها آتشگون و خشماگين نيستند. حتى آنگاه كه خسم انسانى شاعر، عليه نظام غير عادلانهاى حاكم برانگيخته مىشود، از نظر مضمون، خشمى است خردمندانه. تولد او ـ 1285 هجرى خورشيدى ـ همزمان است با انقلاب مشروطيّت و دوران نوجوانيش مصادف مىشود با تغيير رژيم از قاجار به پهلوى و نيز حوادث ديگرى كه برآمد مستقيم تغيير حاكميّت سياسى در ايران بود.
هنر و شعر در نظام سلطه، هم از سوی بازار، هم از سوی حاکمان و هم از سوی ناموزونی های فرهنگی و اجتماعی نه تنها تحقیر می شود بلکه به نظر نویسنده کتاب حاضر به قتل هم می رسد. تحقیر کنندگان و قاتل ها اغلب ناشناخته مانده اند یا شناخته شده اند اما اعتراف نمی کنند. گویی بخشی از ادبیات ما در تراژدی انتقام گرفتار آمده است. نام فریبرز رئیس دانا گرچه بیشتر یاد آور اقتصاددانی رادیکال در برابر نظام سلطه سرمایه داری است، در کتاب حاضر نشان داده که در نقد ادبی با زمینه های اجتماعی و سیاسی نیز نگاهی کاوشگر و تفسیری انسان گرا دارد. او ویژگی عناصر و ابزارهای نقد ادبی را بر می رسد و با این ابزار به نقد شعرهای شاملو، مختاری، صالحی، فرخزاد و بهبهانی می پردازد. آشنایی و دوستی دیرپای رئیس دانا با این شاعران و استناد به لحظه های پربار باهم بودنشان نه تنها به جذابیت نقد ها افزوده بلکه ژرفای بیشتری به داده ها و روایت های او بخشیده است.
امروزه وقتی ما صاحب فرزندی می شویم بدون اینکه کوچکترین اطلاعی از کلیدهای تربیتی او داشته باشیم، به روش آزمون و خطا، تربیت کودک را شروع می کنیم و در اصل کلیدهای رفتاری آن را آنقدر دستکاری می کنیم تا به آن تسلط یابیم. غافل از اینکه تسلط، آن هم به هر شیوه ای، تمام ساختار روانی کودک را درهم شکسته و از او هر چیز خواهد ساخت جز انسانی با روان سالم
…
بخشی از مطالب این کارگاه ها، چکیدههایی است که از مطالعه حدود 2500 کتاب روانشناسی بدست آوردهام که در بخش منابع به مهمترین آنها اشاره شده است. در این متد سعی کردهام مهمترین اطلاعاتی که لازمه پدر و مادر است را به شیوهای ساده و با استفاده از تمثیل و استعاره با چیدمانی خاص بیان کنم و شاید یکی از علتهایی که این متد کارایی بیشتری نسبت به متدهای دیگر دارد و توسط والدین مورد توجه خاص قرار گرفته، بكارگيري تمثیلهایی است که باعث شده مطالب به سادگی قابل فهم شده و در حافظه والدین ماندگار شود. گر چه تک تک این تکنیکها و راهکارها از پایه تئوریک برخوردارند ولی تا حد ممکن تلاش کردم از پرداختن به تئوریها بکاهم و بیشتر نکات کاربردی و قابل اجرا را جایگزین نمایم. و دیگر مزیت این روش این است که قبل از اینکه تکنیکی آموزش داده شود فلسفه آن تکنیک آموزش داده ميشود و اینکه بكارگيري این تکنیک چه مزیتهایی دارد و در آینده کودک چه تاثیری خواهد داشت و بکار نگرفتن آن چه آسیبهایی به کودک میرساند.
هدف از نوشتن این کتاب، آشنا ساختن جوانان با شعر و زندگی سهراب سپهری و شیوه بیان و زبان اوست. در این تحقیق تا جایی که امکان دارد کوشش شده مطالب، به صورتی کوتاه و ساده، گفته شود و هر چه بیشتر از ابیات سهراب نقل گردد و ناگزیر به سبب عهد بر محدود بودن شماره صفحات این دفتر، جای نقد و نظر گسترده و موشکافانه نیست و در هر بحثی به اشاره ای کوتاه بسنده شده است.
نوشتار حاضر در دو فصل، شامل بررسی زندگی و شعر “سهراب سپهری” است و در هشت فصل دیگر، “هشت كتاب” سهراب به بحث گذاشته شده و تنها “صدای پای آب” به اختصار گزارش شده است.
«سبز و بنفش و نارنجی» گفتوگویی است با سیمین بهبهانی که از طرف انتشارات نگاه چاپ شده است. این گفتوگو را مهدی مظفریساوجی بین سالهای ١٣٨٥ تا ١٣٩٠ انجام داده است. سیمین بهبهانی، خود در بخشی از یادداشتی کوتاه درباره این گفتوگو که پس از مقدمه مهدی مظفریساوجی در کتاب درج شده، مینویسد: «زمینه گفتوگو برداشت کلی من است از شگرد شعری خودم و نیز نظرگاهم درباره سرودههای دو تن از بزرگترین شاعران همدیار و همروزگارم، زندهیادان احمد شاملو و مهدی اخوانثالث.» کتاب، در هشت بخش تنظیم شده است. بخش اول شامل مقدمه گفتوگوکننده، یادداشت سیمین بهبهانی، شعری از مهدی مظفریساوجی برای سیمین بهبهانی و کتابشناسی شاعر است. آنگاه گفتوگو آغاز میشود. در اولین بخش گفتوگو با عنوان «شعر»، سیمین بهبهانی از مسایلی نظیر سیر تاریخی غزل، تحولات این قالب در دورههای مختلف و در شعر شاعران کلاسیک غزلسرا، غزل معاصر، شعر سیاسی و اجتماعی و رابطه فرم و محتوا سخن گفته است. بخش بعدی کتاب، به «زبان و فرهنگ عامه» اختصاص دارد و از جمله به کارکرد زبان و فرهنگ عامه در شعر سیمین بهبهانی. بهبهانی در این بخش به ضرورت توجه به زبان و فرهنگ عامه و همچنین کاربرد آن در شعر شاعران معاصر نظیر نیما و اخوان و فروغ فرخزاد و احمد شاملو پرداخته است و همچنین به نقش نویسندگانی چون دهخدا، جمالزاده، هدایت و آلاحمد در ثبت و گردآوری فرهنگ عامه. بخش بعدی گفتوگو با عنوان «زن» با بحث درباره «زن در ادبیات قدیم فارسی» آغاز میشود و با بررسی نحوه نگاه به زن در دورههای مختلف تاریخی و آثار مهم ادبی ادامه مییابد. «مسایل روشنفکری و دموکراسی»، عنوان بخش بعدی کتاب است. در این بخش به مباحثی چون نقش روشنفکران، دموکراسی و آزادی بیان، موانع دموکراسی در ایران، رابطه هنر و سیاست و… پرداخته شده است. بخش بعدی کتاب درباره «کودتای ٢٨مرداد» است. در این بخش، صحبتهای بهبهانی را درباره مصدق، حزب توده، و حالوهوای روز کودتا و روز بعد از آن را میخوانیم. بخش بعدی، درباره احمد شاملو است. در این بخش بهبهانی درباره زبان در شعرهای شاملو میگوید: «زبان شاملو تلفیقی از شیوه نثر پرداخته قدمایی با واژههای زنده و کارای این روزگار است. چیرهدستی او در این تلفیق، زبان خاص شعر او را بهوجود آورده است که مقلدان بیشمارش هرگز توفیق او را نیافتند و اصلا هنر اصیل به همان اندازه که تقلیدی نیست، تقلیدپذیر هم نیست.» عاشقانههای شاملو، جایگاه زن در شعر او، شاملو و مساله روشنفکری و نگاه شاملو به انسان از دیگرمباحثی است که در این بخش مطرح شده. و آخرین بخش کتاب درباره مهدی اخوانثالث است. اخوان و کودتای ٢٨مرداد، تخیل در شعر اخوان، وزن از منظر اخوان، شباهتها و تفاوتهای اخوان و نیما و اخوان و مساله روشنفکری از جمله مباحث این بخش از کتاب است.
بخشی از مقدمه مترجم : اگرچه کارهای استاد کریستنسن هر یک دری شاهوار و اثری شاهکار است، ولی این کتاب واسطۃ العقد سلسله تالیفات اوست و می توان سبک انها را سهل و ممتنع شمرد، زیرا با وجود غور و فرورفتن در اسناد قدیم و آثار گوناگون که لازمه این قبیل تحقیقات اساسی است، مولف محترم اندکی از حدود فصاحت و بلاغت و ایجاز و دقت خارج نشده است. در موارد بسیار، محض اختصار، روایات معروف را که در دسترس هر کسی هست کنار گذاشته، به ذکر نکاتی که تازگی دارد پرداخته است…
كيفيت سازمان ادارى شاهنشاهى بالطبع ضمن شرح تأسيس اين سلسله بيان گرديد و شرح تحولاتى كه در اين قسمت در طول عهد ساسانى رخ داده، به ترتيب در مكان تاريخى خود قرار گرفت، از طرف ديگر براى اينكه كتاب خود را زندهتر و روشنتر كنم، اطلاعات و مطالب مربوط به هريك از مباحث تمدنى و اجتماعى را در فصلى آوردهام، كه براى تفسير و توضيح وقايع سياسى با اوضاع عمومى موضوع آن فصل مفيد باشد. به اين ترتيب وصف تشكلات نظامى دوره اول عهد ساسانى در فصل پنجم قبل از بيان جنگهاى ايران و روم صورت گرفته است و اطلاعات مربوط به محاكم و حقوق جنايى در فصل ششم به هنگام شرح آزار عيسويان و تعقيب آنان. تحقيقاتى راجع به مسائل خانواده و مالكيت آغاز فصل هفتم را تشكيل مىدهد، كه موضوع عمدهاش «فتنه كمونيستى مزدك» است. وصف مختصرى از پايتخت ايران را در آن عهد در فصل هشتم، كه مخصوص شاهنشاهى خسرو اول است، قرار دادهام، چه در زمان سلطنت اين شاهنشاه، كه بانى انطاكيه جديد در جنب بود، پايتخت ايران به بسط و عظمت نهايى خود رسيد. در همين فصل اطلاعاتى راجع به تشريفات دربار ذكر كردهايم، زيرا بيشتر آنچه كه مورخان ايرانى و عرب درباره اين موضوع آوردهاند، مربوط به دوره اخير عهد ساسانى است، كه با جلوس خسرو اول پس از فرونشاندن نهضت مزدك آغاز مىشود. اما هرچه درباره شكوه و جلال دربار بوده، در فصلى آمده است، كه مخصوص خسرو دوم معروف به پرويز است، زيرا كه هيچيك از شهرياران ساسانى طرايف و ظرايف و جمال و جلال دربارى را به پايه اين پادشاه نرسانيدهاند.نسبت به سياست خارجى ايران راه اختصار را پيمودهام و شرح حوادث جنگى را به كمترين مقدار ضرورى تقليل دادهام. اما اگر قصه جنگ شاپور دوم را با روميان از اين قاعده مستثنى ساختهام، از آن سبب است كه ما در آثار آميانوس مارسلينوس روايت بىنظير مردى را در دست داريم، كه خود شاهد عينى وقايع بوده و با استادى و مهارت، شاه بزرگ و لشكرهاى او و صحنههاى پرجنب وجوش آن جنگها را از نو در برابر ديدگان ما زنده و مجسم مىكند