گفت‌ آمدهايى در ادبيات ايران | زمينه‌هاى اجتماعى و سياسى

فريبرز رئيس‌دانا

هنر و شعر در نظام سلطه، هم از سوی بازار، هم از سوی حاکمان و هم از سوی ناموزونی های فرهنگی و اجتماعی نه تنها تحقیر می شود بلکه به نظر نویسنده ی کتاب حاضر به قتل هم می رسد. تحقیرکنندگان و قاتل ها اغلب ناشناخته مانده اند یا شناخته شده اند اما اعتراف نمی کنند. گویی بخشی از ادبیات ما در تراژدی انتقام گرفتار آمده است. نام فریبزر رئیس دانا گرچه بیشتر یادآور اقتصاد به ویژه اقتصاد دانی رادیکال در برابر نظام سلطه سرمایه داری است اما او در کتاب حاضر نشان داده است که در نقد ادبی با زمینه های اجتماعی و سیاسی نیز نگاهی جستجوگر و تفسیری انسان گرا دارد. او در کتاب حاضر هم ویژگی عناصر و ابزار های نقد ادبی را بر می رسد و هم با این ابزار به نقد شعرهای شاملو، مختاری، صالحی، فرخ زاد و سیمین بهبهانی می پردازد. آشنایی و دوستی دیرپای رییس دانا با این شاعران و استناد به لحظه های پربار با هم بودنشان نه تنها به جذابیت نقدها افزوده بلکه ژرفای بیشتری به داده ها و روایت های او بخشیده است.

85,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 300 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
وزن

300

پدیدآورندگان

فریبرز رئیس‌دانا

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

دوم

شابک

964-7188-76-5

قطع

رقعی

تعداد صفحه

180

سال چاپ

1401

موضوع

شعر فارسی

تعداد مجلد

یک

گزیده ای از کتاب گفت‌آمدهايى در ادبيات ايران | زمينه‌هاى اجتماعى و سياسى

در آغاز کتاب گفت‌آمدهايى در ادبيات ايران | زمينه‌هاى اجتماعى و سياسى، می خوانیم

فهرست

شعرى به جاى ديباچه          5

يك. داستان به مثابه شكل ادبى يا نهاد اجتماعى             7

دو. حقيقت‌جويى و ادبيات داستانى ايران         41

سه. انگاره‌ى روشن‌فكرى دينى         61

چهار. رياستيزى عاشقانه‌ى حافظ      69

پنج. دو يادآورى در باب خواندن       87

1ـ پرسش تكرارى تازه: علم بهتر است يا پول             87

2ـ و اين كتاب‌نخوان           95

شش. فرايند شكل‌گيرى شكل: متن و معمارى   115

هفت. گوهر ادبيات انتقادى              147

شعرى به جاى ديباچه :

 اين جستجوىِ هنوز

قصه از فريب گذشت

و آوند سردِ خامه در كفم يخ بست.

چه باك؟

تو در زمزمه ماهتاب نشسته‌اى بر بام اين كومه، چو زورقى در نسيم.

چه مويه بود، چه راز، چون پروا

كه سر مى‌دادى صبحدم بر فراز كومه پرستويى

تا به خاستگاه خزان ببرد نامت.

در اختفاى زمانه‌اى كه بى‌تاب دميدى نئى در آن و گذشت

شبى نهفته است بى‌انجام

تو با نهيب كدام خرمن بان، خوشه چين گندم خام، خاموش مى‌مانى؟

كجاست آن‌كه تورا به كبكه واژگان ژاله‌ها نشاند و بى‌پَر كرد.

من از ستايش يك باد، هزار سلسله افسون به گيسوان كمندت بر بستم

كه حاصل همه عمرم كژيست، وليك

در اين جستجوى هنوز

هنوز رند كيشِ بالا بلند مى‌جويم.

          مهر 1369 ـ تهران

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “گفت‌ آمدهايى در ادبيات ايران | زمينه‌هاى اجتماعى و سياسى”