دیوان

دیوان امیر خسرو دهلوی

دیوان امیر خسرو دهلوی

مقدمه و تصحیح محمد روشن

مطابق نسخه یمین الدین ابوالحسن خسرو

امیرخسرو دهلوی شاعر پارسی‌گوی هندوستان بود. او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسی‌گوی هند را تحت‌الشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنه‌دار در میان شعرای ایران و هند داشتند. آن دو امیرخسرو، و حسن دهلوی بودند. امیرخسرو به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی و سانسکریت چیرگی داشت و به سعدی هند معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی» و سپس به «طوطی» تخلص می‌کرد

ادامه خواندن ←

دیوان مسعود سعد

مسعود سعد سلمان

با مقدمه‌ی رشید یاسمی

به اهتمام پرویز بابایی

مسعود بن سعد بن سلمان شاعر نامی نیمهٔ دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری قمری است. اصل او از همدان بوده و بین سالهای ۴۳۸ تا ۴۴۰ در لاهور زاده شده است. منصوب بودن در مشاغل دیوانی موجب دو بار و مجموعاً ۱۸سال زندانی شدن وی شد. بعد از رهایی از دومین دورهٔ اسارت به سمت کتابداری سلطان مسعود و بعد از او عضدالدوله شیرزاد بن مسعود و ملک ارسلان بن مسعود و بهرامشاه بن مسعود مشغول شد و تا زمان وفاتش در سال ۵۱۵ هجری قمری نزد ایشان تقرب داشت. دیوان وی مکرر به طبع رسیده و حدود ۱۶۰۰۰ بیت دارد. به غیر از دیوان فارسی، دو دیوان تازی و هندی نیز به او نسبت داده‌اند. حبسیه‌های وی معروف است.

ادامه خواندن ←

دیوان صائب تبریزی

محمدعلی صائب تبریزی

میرزا محمّدعلی صائب تبریزی حدود سال ۱۰۰۰ هجری یا یکی دو سال بعد از آن در تبریز زاده شد‏.‏ پدر او تاجری معتبر بود و خانوادهٔ صائب جزو هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریز کوچ کرده و در محله عباس آباد اصفهان ساکن شدند؛ این مردم را تبارزه ‏(‏تبریزی های‏)‏ اصفهان می نامیدند‏.‏ صائب در اصفهان به آموختن علوم عصر پرداخت‏.‏ در جوانی به حج رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد‏.‏ صائب در سال ۱۰۳۴ هـ ‏.‏ ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت‏.‏ حکمران کابل، خواجه احسن الله مشهور به ظفرخان، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت‏.‏ ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دکن شد و صائب را نیز با خود همراه برد‏.‏ در سال ۱۰۴۲ ه‍‏.‏ق صائب به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید‏.‏ شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملک الشعرایی داد‏.‏ صائب هشتاد سال زندگی کرد و هم در اصفهان دیده از جهان فروبست‏.‏ درگذشت او در سال ۱۰۸۶ یا ۱۰۸۷ ه‏.‏ق بوده است‏.‏ آرامگاه او در اصفهان، در محلهٔ لَنبان، در محلی است که در زمان حیات او معروف به تکیه میرزا صائب بود‏.‏ مقبرهٔ صائب در باغچه ای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شده است قرار دارد‏.‏ صائب تبریزی شاعری کثیرالشعر بود، تعداد اشعار صائب را از شصت هزار تا صد و بیست هزار بیت گفته‏اند‏.‏ آثار صائب جز سه چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام قندهارنامه و دو سه قطعه، همگی غزل است‏.‏ دیوان حاضر شامل کلیات غزل های صائب تبریزی است‏.‏

ادامه خواندن ←

دیوان وحشی بافقی

وحشی بافقی

از وحشی بافقی اقسام مختلف شعر از قصیده و غزل و قطعه و رباعی و ترکیب بند و ترجیع بند و مثنوی باقی مانده و اشعار وی از شاهکارهای سرایندگان سده دهم هجری به شمار می رود‏.‏ از وی سه مثنوی باقی مانده‏:‏ خلد برین بر وزن مخزن الاسرار نظامی، ناظر و منظور بر وزن خسرو و شیرین وی و سوم فرهاد و شیرین که ناتمام مانده و نخست وصال شیرازی و سپس صابر شیرازی آن را به پایان رسانیده اند‏.‏ انتشارات نگاه سرافراز است که این دفتر ارجمند از سری شاهکارهای ادب فارسی را نیز تقدیم خوانندگان علاقه مند سازد، به این امید که با یاری ادب دوستان به انتشار آثار شاعران بزرگ دیگر توفیق یابد‏.‏

 

ادامه خواندن ←

دیوان رودکی سمرقندی

رودکی سمرقندی

از معاصران نخستین پژوهنده ای که درباره رودکی، پدر شعر فارسی، تلاش مهمی از خود نشان داد، و برخی لحظات زندگی این شاعر بزرگ و زبان آور را از زیر غبار روزگار بیرون کشید، علامه محمد قزوینی بود‏.‏ پس از او استاد سعید نفیسی در اواخر نخستین دهه قرن شمسی حاضر، کتاب دیوان اشعار پراکنده رودکی را با پاره ای توضیحات منتشر ساخت‏.‏ استاد نفیسی بر اساس اطلاعات قزوینی و توضیحات تذکره نویسان مطالعه و تحقیق دامنه داری را آغاز کرد و دیوانی را از رودکی با شرح زندگانی شاعر منتشر ساخت که کتاب حاضر از روی آن و نیز دیوان رودکی که ی‏.‏براگینسکی ‏(‏ اداره انتشارات دانش، مسکو 1964‏)‏ منتشر شده تدوین و تنظیم شده است‏.‏

ادامه خواندن ←

دیوان شهریار قابدار

محمد حسین شهریار

دیوان شهریار
سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ – درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است. وی در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. شهريار، شاعر پرآوازه پارسى گوى آذرى زبان وطنمان در قلمرو ادب و فرهنگ ايران، از چنان اعتبار و خلاقيت شگفت انگيز هنرى و مرتبه والاى سخنسرايى برخوردار است، كه ناشران مجلّدات حاضر نيازى به معرفى آثار وى نمى بينند.
امروزه در پهن دشت سرزمين ايران كمتر جايى را مى توان يافت كه نام و نشانى از سروده هاى شهريار در آن نباشد، و شمار اندكى از مردم باسواد را مىتوان ديد كه بيتى، قطعه اى و غزلى از شهريار را بر لوح خاطر نسپرده باشند، و اين نشانه اى است از نفوذ معنوى كلام شاعر بر سراچه دل آشنا و بيگانه.
۲۷ شهریور را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند.
نمونه ای از غزل:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟
در خزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟
شهریارا بی‌حبیب خود نمی‌کردی سفر این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا؟

ادامه خواندن ←

دیوان سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

به تصحیح محمد قهرمان

دیوان سلیم تهرانی

این کتاب، دیوان اشعار محمدقلی سلیم تهرانی با مقدمه و تصحیح محمد قهرمان است. محمد قهرمان درباره ی این کتاب چنین نوشته است:
سالها بود كه قصد داشتم تصحيح تازهاى از ديوان سليم تهرانى به عمل آورم، ولى در دست نبودن نسخه هاى متعدّد ديوان او، كار را دشوار مى كرد.
سه چهار سال پيش آگاه شدم كه طبيب فرزانه و ادب دوست شهر ما، شادروان دكتر على شاملو كه از دودمان حسن خان و عبّاسقلى خان شاملو ــ فرمانروايان بزرگ خراسان در عهد صفويّه ــ هستند، نسخهاى خطّى از ديوان سليم در اختيار دارند. چون از تصميم من خبردار شدند، با بزرگوارى اجازه دادند تا عكسى از آن براى خود تهيّه كنم. اين نسخه با وجود آنكه در بخش غزلها بسيار ناقص است، ولى تقريبآ همه قصايد و قطعات و بخش اعظم مثنوى هاى شاعر را شامل است.
سليم تهرانى، پس از صائب و كليم، يكى از بهترين گويندگان طرز نو، مشهور به سبك هندى است. نام او محمّدقلى، از طايفه شاملو و از قريه طرشت تهران بوده است.
غزلی از سلیم تهرانی :
در گلستان جهان ، هر مرغ نالان خود است
هر گلی درماندۀ حال پریشان خود است
آسمان را خوش نمی آید ، غم ما را مخور
هر که با ما دوست گردد ، دشمن جان خود است
نیست از روی طرب چون موج می خندیدنم
خنده ام چون غنچه بر چاک گریبان خود است
پادشاهان را اگر باشد غروری ، دور نیست
هر که را موری برد فرمان ، سلیمان خود است

ادامه خواندن ←

دیوان نظیری نیشابوری

محمدحسین نظیری

به تصحیح محمدرضا طاهری

دیوان نظیری نیشابوری

این کتاب دیوان اشعار محمد حسین نظیری نیشابوری است که با تصحیح و تعیقات محمدرضا طاهری (حسرت) به چاپ رسیده است.
محمّدحسين نظيرى نيشابورى يكى از شاعران قادرِ سالهاى آغازين قرن يازدهم هجرى و يكى از پيشگامانِ «طرز» يا «طرز نو» مى باشد كه به غلط به «سبك هندى» مشهور شده است .
همه شاعرانى كه نظيرى را ديده يا از طريق اشعارش با وى آشنا شده اند او را به استادى پذيرفته و دقّت خيال، وسعت انديشه، و قدرت مضمون يابى وى را ستوده اند.

یادت به خیر باد که در گریه های گرم
شوقی که از خودم برهانی نهاده ای
ارزان مکن کرشمه ی خوبی که در دلم
ذوقی که بیش از آن نتوانی نهاده ای

ادامه خواندن ←

دیوان ناصرخسرو

ناصر خسرو

جهانگیر منصور

دیوان ناصر خسرو
دیوان حکیم ناصربن خسروبن حارث القبادیانی البلخی المرزی با تنظیم و نمونه خوانی و نظارت، جهانگیر منصور، کتابی است که در مقدمه ی آن چنین می خوانیم:
حكيم ناصر خود را در سفرنامه خود قباديانى مروزى مى خواند. بودن او از قباديان از اشعار او نيز معلوم است و چنان كه گفته شد قباديان از نواحى بلخ بوده و بدين جهت وى در اشعار خود همه جا از بلخ به عنوان وطن و شهر و خانه و مسكن خويش سخن مى راند و بلخ را به صفت «چون بهشت» توصيف مى نمايد و به هجرت يا هزيمت يا اخراج شدن خود از بلخ اشاره مى كند…

نکوهش مکن چرخ نیلوفری‌را

برون کن ز سر باد و خیره‌سری را

بری دان از افعال چرخ برین را

نشاید ز دانا نکوهش بری را

چو تو خودکنی اختر خویش را بد

مدار از فلک چشم نیک‌اختری را

به چهره شدن چون پری کی توانی

به افعال ماننده شو مر پری را

درخت ترنج از بر و برگ رنگی

ن حکایت کند کله قیصری را

ادامه خواندن ←

دیوان محتشم کاشانی

محتشم کاشانی،

با تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند

دیوان محتشم کاشانی

دیوان علی بن احمد محتشم کاشانی به تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند به چاپ رسیده است.
محتشم شاعرى بزرگوار و سخن سنجى كامل عيارست در سرودن انواع شعر ماهر، و به ويژه در فن قصيده و غزل و تاريخ يگانه عصر خوده بوده است و اين مدعا را قصايد غرّا و قطعات شيواى تمام تاريخ و غزليات دلنشين تواريخ مختلف او مدلّل مىسازد، عصر زندگانى او در بحبوحهى روحانيت و رواج آفرين حدّ تعصبات مذهبى ايران بوده است از اين جهت دوازده بند مرثيهى او ديگر آثار گرانبهايش را تحتالشعاع قرار داده و او را صرفآ شاعرى مرثيهسرا شناسانده است و به حقيقت بايد گفت مقتضيات آن عصر زحمات ادبى يك عمر طولانى او را خنثى كرده است و با كمال شگفتى مىبينيم هرجا اسمى از محتشم برده مىشود مىپرسند مگر محتشم غير از مرثيه اشعار ديگرى نيز داشته است؟!
بند آغازین از ترکیب‌بند ویژه و پرهوادار محتشم:
باز این چه شورش است؟ که در خلق عالم است باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا؟ کزو کار جهان وخلق جهان جمله درهم است

ادامه خواندن ←