دیوان ظهیر فاریابی
دیوان طاهر بن محمد ظهیر فاریابی به تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند، اشعار فارسی قرن 6ق است.
ظهير فاريابى از شاعران بزرگ خراسان و گويندگان بهنام قرن ششم هجرى ايران است. شعر ظهير شعرى است لطيف و دقيق، سرشار از مضمون و زيبايى و لبريز از احساسات مردانه و صلابت فكر. به گُلى مىماند كه در دامن تپههاى دوردست روييده و طعم بوسهى نسيمهاى عنان گسيخته صحرا را چشيده باشد. شاعر در جوانى ترك يار و ديار گفته و براى جستن ممدوح صاحب مقام قسمتى از ايران را زير پاى گذاشته است، شعر او محصول اين سفرها و سرگردانىها و نمودارى از زندگى او است، مدح و ستايش، درخواست و تقاضا، درشتى و نرمى، بدبينى و يأس، اميد و آرزو، شوق و نشاط، خستگى و بيزارى در كلام او بسيار است.
دیوان طبیب اصفهانی
دیوان عبدالباقی بن محمد رحیم طبیب اصفهانی، به تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند اشعار فارسی قرن 12 قمری هستند.
طبیب اصفهانی (درگذشته ۱۱۶۸ یا ۱۱۷۱ هجری قمری) از شعرای سبک بازگشت ایران است.
طبیب اصفهانی از سادات موسوی اصفهان بود. نیاکان وی در روزگار شاه عباس اول صفوی از فارس به اصفهان کوچیدند و در آن شهر مسکن گزیدند. پدرش حکیمباشی شاه سلطان حسین صفوی بود و خود او نیز طبیب و ندیم نادرشاه افشار. بعد از نادرشاه، کلانتر اصفهان شد و پس از چندی این کار را به برادرش میرزا عبدالوهاب واگذاشت و خود با شاعران و ادیبان اصفهان، هاتف، عاشق، آذر، مشتاق و صهبا به معاشرت پرداخت.
تذكره نتايج الافكار تأليف مولانا محمد قدرت الله گوپاموى هندى (ص 424) مى نويسد: «صاحب كلام دلفريب ميرزا عبدالباقى متخلّص به طبيب كه از سادات موسوى است به حليه فضايل و كمالات آراسته بود و به فتون شاعرى پيراسته و به روش جدّ و پدر خود كه به فن طبابت به خدمت سلاطين صفويه عزّ امتياز داشتند مدتى به تقريب طبابت در سركار نادرشاه مأمور و سرفراز بوده آخرالامر از آن اعراض نموده و در سنه جاده آخرت پيموده از اوست».
فتاح امیری رماننویس پیشگام کُرد و نخستین نویسندۀ کردستان ایران است که پس از انقلاب، رمانهای خود را منتشر کرد. پیش از انتشار اولین رمان امیری، تنها یک رمان از نویسندگان کردستان ایران و آنهم در خارج از کشور منتشر شده بود. رمانی با عنوان پیشمرگه از رحیم قاضی، مبارز سیاسی دوران رژیم پهلوی. این رمان در سال 1328 نوشته شده و برای نخستینبار در سال 1340 در شهر ایروان ارمنستان به چاپ رسیده است.
فتاح امیری سال 1325 در روستای کوچکی به نام «منوچهر» از توابع شهرستان بوکان به دنیا آمده و دوران ابتدایی و دبیرستان را در شهر مهاباد تحصیل کرده و قبل از گرفتن مدرک دیپلم، در شرکت توزیع نیروی برق شهر بوکان استخدام شده است.
او بهعلت گرایشها و فعالیتهای سیاسی، در سال 1354 دستگیر میشود و تا سال 1357 در زندان میماند.
فتاح امیری، آنچنانکه خود میگوید، از اوان کودکی شیفتۀ داستان و قصه بوده و از دوران نوجوانی و حدود دهسالگی به مطالعۀ داستانها و رمانهای ایرانی و خارجی پرداخته است.
تسلط فتاح امیری بر واژهها و زیروبمهای زبان مادری ستودنی است و رمانهای او گنجینهای غنی از واژگان ناب و اصیل زبان کُردی است.
عبداللّه موصلی گفته است: «روزی حَجّاج ثقفی در عزای ازدسترفتن دوست عزیزی نشسته بود که گفت: کاشکی کسی با چند بیتی به تسلای دل ما برخیزد. فرستادۀ عبدالملک مروان _ از شام _ نزد حجّاج نشسته بود. گفت: حضرت امیر! اجازه میدهید برای تسلایتان چیزی بگویم؟ گفت: بگو! گفت: هر کس روزی عزیزش را از دست خواهد داد یا به مرگ یا به بیماری یا به افتادن از بام. شاید هم با ویران شدن سقف بر سر او یا با افتادن در چاه یا هر راه دیگری که ما نمیدانیم. حجّاج گفت: مرا با مصیبتی بزرگتر از مصیبت خودم تسلا دادی!»
«داستانهای کوتاه از نویسندگان آمریکا» دربرگیرنده چهارده داستان از نویسندگان آمریکایی است. اگر هریک از داستانها اثر برگزیدۀ نویسندۀ آن نباشد، آنها را در زندگینامۀ این نویسندگان در ردیف آثار اول شمردهاند.
این داستانها معرف سبک نگارش و مکتب ادبی هریک از این نویسندگان است. جز ناتانیل هاثورن، استیفن کرین، سارا اورن جیوئت، آمبروز بییرس و ا. هنری، سایر داستانسرایان عموماً متعلق به دورۀ بعد از جنگ جهانی اول هستند که در گوشهوکنار جهان مشاغل مختلفی از قبیل خبرنگاری، سربازی، کشاورزی، صنعتگری و کارگری داشته و حتی مدتها آواره بودهاند و بعدها تصادفاً، بهاجبار یا از روی تفنن و بهمنظور نوشتن تأثرات درونی خویش به نویسندگی و داستانسرایی روی آوردهاند و بهتدریج مشهور شدهاند.
در اسب سرخ دربارۀ پسری روستایی به نام جودی تیفلین میخوانیم که شرایط دشوار زندگی در مزرعه را به خوبی آموخته است. ارتباط عاطفی جودی با اسبی سرکش به نام گابیلان، دنیایی بکر از تعامل انسان و طبیعت را بهوجود میآورد که زندگی یکنواخت و کسل کنندۀ او را مملو از شادی میسازد….
در مروارید دربارۀ صیادی فقیر میخوانیم که در جنوب مکزیک زندگیاش را از راه جست و جوی مروارید تأمین میکند. بیماری کویوتیتو، فرزند خانواده، پدر را برای سفری پر مخاطره به دریا میکشاند….
کتاب پیش رو شرح زندگی و مبارزات مشهدی بیگ عزیز بیگوف، یکی از رهبران حزب بلشویک در آذربایجان شوروی و دیگر مبارزان چپگرا در دورهٔ استیلای روسیه تزاری بر این سرزمین است. این وقایع در زمان حکومت مطلقه نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه و اوایل انقلاب اکتبر روی داده است. در این دوران مبارزات انقلابی پرولتاریای روسیه به اوج خود میرسد و به پیروزی بلشویکها میانجامد. در این مسیر بسیاری شجاعانه مبارزه میکنند و میمیرند. بایرام نماد مردمانی است که ظلم را برنمیتابند و به پا میخیزند.
در ذهن من مهمترین مشخصهی منفردزاده، تفاوتِ اندیشه و بینش و پیشرو بودنِ او در آفرینش است. کارهای شناختهشدهاش در زمانِ خود پیشرو و تازه بوده و در گذر زمان، شاخص هنر زمان خود شدهاند. اما همهی اینها محصول دوران شناختهشدگیِ او از «قیصر» به بعد است؛ پس از آن که توانست پیگیر سلیقهی خود باشد، مدام از خود بگذرد، تجربه کند و خودش را در انتخابهایش بازتاب دهد. در این کتاب میشد خیلی زود از دوران کودکی و نوجوانی گذشت و به کارنامهی شاخص و پرجلوهی او از «قیصر» به بعد رسید و اینچنین او را نابغه و پراستعداد جلوه داد. اما از خود او یاد گرفتهام که کسی دانا به دنیا نمیآید. تلاش و تجربهها و کیفیت زندگیِ انسانهاست که به آنها هویت میدهد. توانمندی در آفرینش هنرمندانه، جدا از آنچه که «استعداد فردی» مینامیم، نیازمندِ تجربهورزی و گذر از سیاهمشقها و در معنا، «پرورش» است. گفتههای او هم میرساند که بیدار و هوشیار زندگی کرده؛ برای تجربه، خطر کرده؛ آرزوهایش را پرورانده و برایشان به پیش رفته است… *متن از مقدمۀ حسین عصاران بر کتاب «شناسنامهی اسفندیار منفردزاده»
امام حسین و ایران کتابی تاریخی به قلم کورت فریشلر نویسندهٔ آلمانی است و ذبیحالله منصوری مترجم نام آشنای ایرانی آن را به فارسی برگردانده است. در این کتاب، نویسنده به شرح فداکاری ها، جنگ ها، جوانمردی ها و زندگی (امام حسین-ع) و یارانش می پردازد.
«سه تفنگدار» رمانی نوشته الکساندر دوما، رماننویس و نمایشنامهنویس مشهور فرانسوی است. داستان در قرن هفدهم اتفاق میافتد و ماجراهای مرد جوانی به نام دارتانیان را دنبال میکند که خانه را ترک میکند تا به پاریس سفر کند و به تفنگدارها بپیوندد. دارتانیان یکی از سه تفنگدار عنوان کتاب نیست. دوستان او آرتوس، پاراتوس و آرامیس دوستان جدایی ناپذیری هستند که با شعار “همه برای یکی، یکی برای همه” زندگی میکنند، شعاری که اولین بار توسط دارتانیان معرفی شد.
الکساندر دوما ماجراجویی، جاسوسی، توطئه، قتل، انتقام، عشق، رسوایی و تعلیق را در این کتاب ترکیب میکند و شخصیتهای کوچک تاریخی را به شخصیتهایی بزرگتر از زندگی تبدیل میکند.