در زبان فارسی این جزیره خارک نامیده می شود، اما عرب ها آن را «خريج» می نامند. جزیره کوچک تر نزدیک به آن «خارگو» نام دارد که عرب ها آن را «خوایریج» می نامند. این در حالی است که اروپایی ها آن را «کور گو» یا «کورگو» می نامیدند. این جزیره سنگی ۳۱ کیلومتر مربع مساحت دارد و در ۵۵ کیلومتری شهر بوشهر و ۳۲ کیلومتری بندر ریگ واقع شده است. جزیره خارک از شمال به جنوب ۶۰۶ کیلومتر طول و ۴۸ کیلومتر عرض دارد. عرض متوسط آن حدود ۱۰۶ کیلومتر و تقریبا به شکل مثلث است. در سال ۱۸۳۰.م بومیان منطقه می گفتند که تمام جزیره را می توان در عرض پنج ساعت با پای پیاده طی کرد. بیشتر جزیره شامل تپه های بی آب و علف با بیش از ۷۶ متر ارتفاع است که در مرکز و جنوب خارک قرار دارند. در بخش های شمالی از اختلاف سطح آنها کاسته و به پرتگاه هایی به ارتفاع ۶ تا ۹ متر منتهی می شود. کوههای سنگی و سنگ آهک، چشم اندازی متروک را با زمینی که شکسته و ناهموار است، عرضه می دارند. تپه ها پوشیده از یک برش آهکی لایه نازک است که زیر آن لایه ای ضخیم تر از بسترهای نرم تر قرار دارد و به آرامی توسط باد و باران فرسایش می یابد. تنها زمین پست، دشتی در حدود ۲ . ۶ کیلومتر مربع است که در قسمت شرقی جزیره قرار دارد و تا دهه ۱۹۵۰ در لبه آن یک روستا و مکان یک دژ قدیمی هلندی قرار داشت. قسمت پایین یک خاک شنی دارد. جزیره توسط یک صخره به عرض ۰ . ۸ کیلومتر احاطه شده است.
یکهوغیبش زده بود. شاید هم مدتها بود این اتفاق افتاده بود، و این من بودم که یکهو دلم برایش تنگ شده بود. درست از همان روزی که باران می آمد. به هر کسی توی پاریس می شناختم زنگ زدم وسراغ جاوید را گرفتم . اما همه شان می گفتند نمی دانند جاوید کجاست . مثل اینکه برفی باشد که با آمدن بهار آب شده است. یعنی حالا کجاست ! میان زباله ها ؟ توی تونل های نمور مترو، کنار خیابان !
باید دنبال عکسش بگردم .کاش از راه دور می توانستم عکسش را بدهم روزنامه ها چاپ کنند و بالایش بنویسند
آکی شیمازاکی نویسنده و مترجم کانادایی-ژاپنی، پنجگانهی وزن رازها را بین سالهای 2000 تا 2005 به رشتهی تحریر درآورد. قلم شیمازاکی ساده و به دور از هر تکلفی روایتش را حکایت میکند و با همین عبارات ساده به رازهای شخصیتهایش وزن میبخشد. پنجگانهی شیمازاکی، پنج چهره، پنج تفکر و پنج داستان را با تفاوتهایی خلاقانه به ما عرضه میکند. تصویری هولناک در باب بمباران اتمی ناگازاکی و بیگانه هراسی ژاپنیها در مورد مهاجران کرهای که در عین خشونت سرشار از توصیفات ساده و روشن است. توصیفات نویسنده، خواننده را به قلب کشور سنت و مدرنیزه در دوران جنگ جهانی دوم میبرد و سفر ماجرایی را برایش فراهم میسازد… شخصیتها دلچسبند و دسیسهها رفته رفته در هم میآمیزند تا خواننده را به دنبال خود بکشند. این داستان از جنبههای مختلف بررسی میشود و هر شخصیت، قصهاش، آرزوهایش، ضعفهایش و رازهای خود را به تصویر میکشد.
🔵 « موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد.
موسسه ی انتشارات نگاه قصد آن دارد که برای دسترسی آسان دوستداران شعر معاصر ایران به ویژه جوانان ، این آثار جاودانه را به آسانترین روش ، از طریق سایت موسسه عرضه بدارد و
تقدیم نسل مستعد و علاقمندان ادبیات معاصر نماید.
امید آنکه این خدمت و تلاش فرهنگی موسسه ی انتشارات نگاه ، بر لوح دل فرهنگدوستان این سرزمین اهورایی نقش بندد…
بايد زنده بمانيم. هنوز هم باران هست. راه، رؤيا، روشنايى هست. شب فقط استعاره است، شب هرگز دشمنِ كسى نبوده است. ما در ستايشِ زنده ماندن به شادمانى رسيدهايم. امتحان كن، شعر… خوب است، اميد است، رضايت است، آزادى است.
من برايت از شعر مىنويسم، شعر مىنويسم، از شفا مىنويسم، شفا مىنويسم. تكليفِ ما رعايتِ رؤياهاست. زندگى در شفا ادامه دارد، عشق ادامه دارد، اميد ادامه دارد. من هم يكى از ميانِ شما، يكى از شما، از همين بسيارانِ بىدريغام. بسيارانى در من زيسته و من در بسيارانى زندگى كردهام. ما زنده مىمانيم، ما بايد زنده بمانيم. شعر… خوب است، باران خوب است، بوسه خوب است؛ بوسيدنِ بىپايانِ در تو شدن، با تو شدن، از تو شدن.
كشفِ حلول، كلمه، خوشى، خوبى، آرامش، آغوشِ آدمى. خورشيدهاى بىشمارى در چشمهاى ما مخفى ماندهاند، ما طلوع خواهيم كرد. صبح نزدِ من است. من نزدِ توام، تو نزدِ زندگى. ما نبايد بميريم، رؤياها بىمادر مىشوند.
عشق… خوب است. من آن روز آمدم شما را به ادامهى روشنِ راه دعوت كردم، گفتم عشق خوب است. و شعر اجازه نمىدهد اندوهِ ديگران را تحمل كنيم، شعر اجازه نمىدهد بىتفاوت از كنار تاريكىها بگذريم. من به فهمِ فانوس ايمان دارم. قرار بود من همراهِ بودا زاده شوم، اما مادرانِ مُقَرَب يادشان رفت اسم سادهى مرا در دفترِ رسولان بنويسند، قرار بود باران باشم، درخت انار، آب، بوتهى گُل سرخ…، اما شاعرانِ كُهن به سرزمينِ هيلانيا اشاره كردند. هنوز نوبتِ ميلادِ من نرسيده بود. من گفتم اميد خوب است، و اعتماد، و علاقهى بىسؤال، و دانايىِ بىدليل، سرشار شدن از شادمانى، رفتن به خوابِ رؤيا، و رسيدن به رضايتِ روشنايى، تا طلوعِ كاملِ پرنده.
انسان… مبارك است، انسان خيلى مبارك است. او مىداند بُريدن تمرينِ خاستن است. او كه به زانو در نمىآيد، خردمند خواهد زيست. انسان خوب است، من خوبىها را مىبوسم، لمسِ انسان را بو مىكنم. عزيز است عطرِ آدمى. ما نبايد بميريم، رؤياها بىمادر مىشوند.
ما بايد زنده بمانيم. ما هرگز از عيشِ آب و عادت فانوس فراموش نمىشويم. ما حتى به وقتِ وداع، با شادمانى از اين كالبدِ كُهن جدا خواهيم شد. ما ادامهى روشنِ راهيم. شعر خوب است، بوسه خوب است، باران خوب است، لذت خوب است. شعر…. خواهرِ من است. من نخستين كاشفِ بوسهام. من باران را ديدهام، من لذتِ تنفسِ گياه را شنيدهام.
انسانِ من، انسانِ شفا، فرستاده، نور، ارديبهشت، كلمه، كلمهى من. منِ كلمه مىگويد: از پيدا شدن در خوابِ جانور پرهيز كن تا شنيده شوى. شعر…. خوب است. شعر… آدمى را از درد به دوا دعوت مىكند، از درد به نجات، از درد به آرامش، به آهستگى، به انگيزه. ما راهى نداريم جز به ياد آوردنِ رنگها، عطرها، علاقهها، آوازها، رؤياها. زندگى… خوب است، و بلوغ، و بخشيدن. زنهار اى عزيز، نوشتنِ دنيا، دستِ آدمى را مىگيرد، وحشت را از واژهها مىگيرد.
و انسان به خانهى خود بازخواهد گشت. او سفير صبحهاى بارانى است. او فرستادهى شفانويسِ ارديبهشت است. او شاعر است. او مىگويد شعر بخوانيد، شفا خواهيد يافت. شعر بخوانيد، درها گشوده خواهد شد، او مىگويد ما نبايد بميريم، رؤياها بىمادر مىشوند.
از تاريكى نترسيد، تاريكى… اشاره است، تاريكى ترس ندارد. تاريكى استعاره است. خوابهاى ما خُرّم از گندم است، دستهاى ما بوى نان مىدهند. به خود اعتماد كنيد، از نو زاده خواهيد شد. شعر…. فرصتِ تكثيرِ فهميدن است. نگاه كنيد، صداى روح مىآيد از واژه، واژه مىداند انسان امانتِ آرامش است. تماشا كنيد، ما به زندگى برمىگرديم. پايدارى در پردههاى شعر، ما را به شفا خواهد رساند. شعر بخوانيد، باران خواهد آمد، تشنگى تمام خواهد شد. شعر دعاىِ دانايىِ آدمىست. امتحان كنيد، در شعر زيستن، تخيلِ انسان را معطر مىكند. انسان پيروز است، انسانِ صلح، انسانِ اميد، انسانِ عشق.
به شادمانى رسيدن، به رضايت. به رؤياى مشترك رسيدن، ديدن، بوسيدن، بزرگ شدن. ديگر هيچ ديگرى در اين دايره نيست. ديگران… تكثير بىپايانِ تواند، تو… در آينههاى روشن بلوغ، در ترانههاى آرامِ تماشا. تو نه پيامبرِ ديگرانى، نه پيروِ ديگران. حضور… حضورِ شعر، حضورِ شفا…! شعر… شفاست، شعر فرصتِ شفاست. به يادآر: انسان پيروز است، انسان فرستاده است، فرستادهى شفانويسِ ارديبهشت است. پس ما نمىميريم. ما نبايد بميريم. راه، راه، راهِ روشنِ رؤياها…!
🔵 « موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد.
موسسه ی انتشارات نگاه قصد آن دارد که برای دسترسی آسان دوستداران شعر معاصر ایران به ویژه جوانان ، این آثار جاودانه را به آسانترین روش ، از طریق سایت موسسه عرضه بدارد و
تقدیم نسل مستعد و علاقمندان ادبیات معاصر نماید.
امید آنکه این خدمت و تلاش فرهنگی موسسه ی انتشارات نگاه ، بر لوح دل فرهنگدوستان این سرزمین اهورایی نقش بندد…
🔵 « موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد.
موسسه ی انتشارات نگاه قصد آن دارد که برای دسترسی آسان دوستداران شعر معاصر ایران به ویژه جوانان ، این آثار جاودانه را به آسانترین روش ، از طریق سایت موسسه عرضه بدارد و
تقدیم نسل مستعد و علاقمندان ادبیات معاصر نماید.
امید آنکه این خدمت و تلاش فرهنگی موسسه ی انتشارات نگاه ، بر لوح دل فرهنگدوستان این سرزمین اهورایی نقش بندد…
🔵 « موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد.
موسسه ی انتشارات نگاه قصد آن دارد که برای دسترسی آسان دوستداران شعر معاصر ایران به ویژه جوانان ، این آثار جاودانه را به آسانترین روش ، از طریق سایت موسسه عرضه بدارد و
تقدیم نسل مستعد و علاقمندان ادبیات معاصر نماید.
امید آنکه این خدمت و تلاش فرهنگی موسسه ی انتشارات نگاه ، بر لوح دل فرهنگدوستان این سرزمین اهورایی نقش بندد…
🔵 « موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد.
مید آنکه این خدمت و تلاش فرهنگی موسسه ی انتشارات نگاه ، بر لوح دل فرهنگدوستان این سرزمین اهورایی نقش بندد…
🔵 « موسسه ی انتشارات نگاه » ، در چهل و چهارمین سال تلاش هایش برای پدید آوردن هوایی تازه در عرصه ی ادبیات معاصر ایران ، در ابتکاری تازه همت به انتشار آثار مطرح ترین شاعران امروز ایران در مجموعه ای نفیس و خوش چاپ، در قطع زیبا و خوشدست پالتویی با عنوان « باران » نموده که در برگ برگ این آثار ماندگار تازگی و طراوت ادبیات معاصر را می توان احساس کرد.
موسسه ی انتشارات نگاه قصد آن دارد که برای دسترسی آسان دوستداران شعر معاصر ایران به ویژه جوانان ، این آثار جاودانه را به آسانترین روش ، از طریق سایت موسسه عرضه بدارد و برای یاری به اهالی شعر معاصر ، مجموعه ی کامل ۹ جلدی را با تخفیف ویژه ی ۳۰درصد و تک فروشی را با تخفیف ۲۵ درصد
تقدیم نسل مستعد و علاقمندان ادبیات معاصر نماید.
امید آنکه این خدمت و تلاش فرهنگی موسسه ی انتشارات نگاه ، بر لوح دل فرهنگدوستان این سرزمین اهورایی نقش بندد…