بوسه

لنگستون هیوز – شکسپیر در هارلم

سرودۀ لنگستون هیوز
ترجمۀ حسن علیشیری

 

من یه کاکاسیام:

سیاه مثل شب که سیاهه،

سیاه مثل اعماق آفریقای خودم.

 

یه برده بودم:

سِزار بهم گفت پله‌های جلو درو تمیز کنم.

چکمه‌های واشنگتن رو من واکس زدم.

 

یه کارگر بودم:

زیر دستای من اهرام قد کشیدن.

من شِفته واسه وول‌ورث‌بیلدینگ درست کردم.

 

یه خواننده بودم:

تموم راه از آفریقا تا جُرجیا

رانه‌های غمگینم رو به دوش کشیدم.

من موزیک رگتایم رو دُرست کردم.

 

یه قربانی بودم:

بلژیکی‌ها دستامو تو کنگو بریدن.

هنوزم تو می‌سی‌سی‌پی منو لینچ می‌کنن.

 

من یه کاکاسیام:

سیاه مثل شب که سیاهه،

سیاه مثل اعماق آفریقای خودم.

ادامه خواندن ←

این هزار و یک شب لعنتی

درباب اینکه چرا؟ و چگونه؟ هزار و یک شب را بخوانیم

مسعود میری

«هزارو یک شب» یک دنیا معنا و ژرفا دارد. کتابی که در وجه قصه‌پردازی اثری شگفت و در وجه تاریخی اثری با تاریخی پیچیده و نکاویده است که می‌توان پژوهشهای بسیاری پیرامون آن انجام داد. بسیاری از قصه‌های عامیانۀ فارسی تحت تأثیر این کتاب عظیم روایت یا نگاشته شده‌‌اند و خودِ قصه‌گوی اثر یعنی شهرزاد موضوع پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است. آقای مسعود میری سالهاست که با نگارش مدرن به کندوکاو در هزارو یک شب پرداخته و آثار بسیاری در این مورد فراهم کرده که نگاهی نو به متن این اثر ماندگار است. این کتاب نیز یکی از پژوهشهای خواندنی وی است که برای ما ایرانیان اثر شناسنامه‌ای دارد.

ادامه خواندن ←

جَهی، شاعر و باقی قضایا

جَهی، شاعر و باقی قضایا

محمدعلی سجادی

«جَهی، شاعر و باقی قضایا » یک فانتزی حیرت‌بار است. در این رمان عجیب، قهرمان قضیه درگیر دنیای شگفت‌انگیز ساحران و جن‌ها می‌شود و در فراز و فرود طولانی از آنها متاثر می‌‌گردد، به‌گونه‌ای که بدل به عنصری خرابکار و خطرناک می‌شود. نویسنده با تخیلی شگفت به دنیای ناشناخته جن‌ها نقب‌زده و مارا به هزارتوهای عجیبی می‌برد که در آن از راز و رمز این موجودات نادیدنی پرده برانداخته است.

ادامه خواندن ←

مومیایی

جواد مجابی

« اسم من بردیا است.که شما مرده اش می پنداشتید ! » مومیایی ، فریاد زنان حضورش را اعلام کرد ، با این ادراک شوم ، که از نظر همگان غایب شده است و در تابوت به گور خود می رود . حضور او در تابوت بود یا در وسوسه ی « جانشین » یا در ذهن آنانی که پی موکب عزا بودند ؟ حافظه ای زنده ، برای هستی خود می طلبید . فریاد زد « من اینجا هستم ، ببینید ! » موکب می گذشت و مردمان از پی او می گذشتند ؛ کسی را پروای آن فریاد خاموش ، آن حضور غایب ، آن وجود از هزاره ها بر گذشته و اینک بر باد شده ، نبود …فکر می کنم ، یکی از این نظامی های بی حوصله ی قدرت طلب بوده که با چند نفر مسلسل بدست رفته بالای سر رئیس ، مردک گفته ، تو به اعتبار سر نیزه ی من حکومت می کنی ، حالا چرا خودم حکومت نکنم . » جوان کوتاه قامتی که تا اکنون ساکت بود ، دستهایش را از جیب درآورد ، در هوا تکان داد و گفت « همه ی شان سر و ته یک کرباسند . برای ما چه فرقی می کند ؟ هر کس می آید ، می خواهد دنیا ، جامعه ، مردم را به قالب افکار و سلیقه خود بریزد . این می رود ، یکی دیگر می آید ، همه هم خود را برترین و بهترین می خوانند . این مردم اند که در مسلخ استبداد های گوناگون قربانی می شوند ، قربانی سلیقه های جور واجور خودکامگان …

ادامه خواندن ←

رژه بر خاک پوک

شمس لنگرودی

« رژه بر خاک پوک » داستان تخیلی سرزمینی بدوی و خرافی است که جز حاکمان اندک شمارش، همه در نکبت وهمی ترسبار غوطه‌ورند. این سرزمین به مرور وارد عرصه مدرنیته می‌شود، اما ورودی که سبب سلطه‌ی خرافه‌ها، به رژه رفتن بر خاک پوک شباهت دارد. انواع تناقض‌ها جامعه را مشوش و متلاطم می‌کند تا جایی که شیرازه‌ی امور از هم می‌پاشد …

 

ادامه خواندن ←

فریدون توللی ( شعر زمان ما 18 )

فریدون توللی

فیض شریفی

… بى‌هيچ ترديدى مجموعه‌ى بى‌نظير و پنج جلدى «شعر زمان ما» كه تفسير و تحليل گزيده شعرهاى پنج شاعر بزرگ معاصر: نيما، اخوان، شاملو، سپهرى و فروغ را شامل مى‌شود و طى ساليانى طولانى از سوى زنده‌ياد «محمد حقوقى» شاعر و محقّق فروتن فراهم آمده بود، گنجينه‌اى گرانبهاست از شعر روزگار ما كه انتشار آن با تلاش انتشارات نگاه ميسّر شد و جامعه‌ى ادبى اعم از روشنفكران و دانشجويان و ديگر اهالى فرهنگ از آن استقبال شايانى كردند و تجديد طبع چندباره‌ى هركدام از مجلّدات آن، گواه بارز اين ادعاست. دريغا در هشتم تيرماه 1388 محمد حقوقى، ملك اين جهانى وانهاد و به مصداق «اى بسا آرزو كه خاك شده»، كار تدوين مجلّدات بعدى شعر زمان ما، نافرجام ماند.آنچه اينك برابر خواننده است دوره‌اى جديد از اين مجموعه است كه به‌واقع حاصل تلاش و تتبّع محقق و اديب معاصر «فيض شريفى» است كه به روايت ايشان زنده‌نام «حقوقى» شش ماه پيش از فرونهادن قلم، دوام و پيگيرى و تأليف ساير مجلدات را بدو سپرده بود. در دوره‌ى جديد، فراهم‌آورنده سروده‌هاى «سيمين بهبهانى»، «نادر نادرپور»، «سياوش كسرايى»، «نصرت رحمانى»، «منوچهر آتشى»، «سيد على صالح »«يدالله رويايى»، «فريدون مشيرى»، «شمس لنگرودى»، «حميد مصدق» و «حسين منزوى» را مطمح نظر قرار داده و بى‌آنكه صرفآ قصد تقليد از شيوه‌ى كار زنده‌ياد حقوقى را داشته باشد با روش و ديدى علمى و مدرن، با واكاوى و جستجوى برگ‌هاى ادبيات معاصر، ضمن تحليل و نقد اشعار هر شاعر، به‌گزينى از سروده‌هاى اثرگذار شاعران مورد بحث را نيز عرضه كرده است…

انتشارات نگاه» مفتخر است در آغاز دهه‌ى پنجم فعاليت‌هاى فرهنگى‌اش، در كنار چاپ آثار بزرگان ادب معاصر ايران، بار فرونهاده‌ى زنده‌ياد محمد حقوقى را دگربار بر دوش گرفته و با چاپ ديگر مجلدات آن كه به سعى «فيض شريفى» فراهم آمده، اين بار را به سرمنزل مقصود برساند. به‌يقين اين مجموعه همراه با تجديد طبع مجلدات پيشين، چنانكه گفته آمد مجموعه‌ى «شعر زمان ما» را به گنجينه‌اى بى‌بديل بدل خواهد كرد كه هيچ آشنا به شعرى از آن بى‌نياز نخواهد بود…

در انتهاى كلام، يادى ديگر از «محمد حقوقى» اين استاد فرهيخته و شعرشناس شاخص داشته باشيم كه به‌قول سهراب سپهرى در شعر «دوست

«بزرگ بود

و از اهالى امروز بود

و با تمام افق‌هاى باز نسبت داشت…»

عليرضا رئيس‌دانايى

 

ادامه خواندن ←

تهران خصوصی ما

حسن علیشیری

بگو کجای گریه پیدات کنم ؟!

کجای تهران خصوصی ما ؟!

کنج کدوم خاطره ی مشترک ؟!

تو صف گیشه ی کدوم سینما ؟!

توی کدوم سکانس فوق العاده

از اون همه فیلمی که با هم دیدیم ؟!

یا تو کدوم ترانه نابی که

با هم دیگه از ی هدفون شنیدیم؟!

ادامه خواندن ←