کنار پرچین بهشت
مهدی عزتی
«موج کوتاه»، «آنکه گفت آری»، «کنار پرچین بهشت»، «متولد برج یازده» و «کنسرو عروس دریایی» نام ۵ داستان این کتاب است.
مهدی عزتی در تشریح ویژگیهای داستانهای این مجموعه گفته است: با توجه به اینکه تحصیلاتم در رشته تئاتر است و کار فیلم میکنم، داستانهایی که مینویسم بیشتر تصویری هستند و مخاطب با خواندنش، تصاویر داستان را در ذهنش تصور میکند که این به ذهن تصویری من برمیگردد و شاید داستانها متعلق به فیلمهایی است که موفق به ساخت آن نشدهام.
همه ی داستان های این مجموعه به شیوه اول شخص روایت می شوند و سعی می کنند مخاطب را با خودآگاه و ناخودآگاه قهرمانان داستان همراه کنند. از دیگر نکات بارز این مجموعه این است که داستان ها در فضاهایی بکر و کارنشده اتفاق می افتند.
مهدی عزتی در سال ۱۳۶۰ در تهران متولد شده است. کتابهای «اسفند»، «مستندنمایی»، «طوطی و بقال»، «دوستان با محبت» و «کفشها کهنه نمیشوند» از دیگر آثار اوست.
نان و شراب
اینیاتسیو سیلونه
رضا ستوده
نان و شراب یکی از شاخصترین رمانهای قرن بیستم است؛ رمانی گرم و گیرا دربارۀ به قدرت رسیدن فاشیسم در ایتالیا و ظهور رژیمی که با قلدری و زورِ برهنه پا بر آزادی و زندگی مردم میگذارد.
داستان در دوران حکومت موسولینی اتفاق میافتد. دورانی که فقرا، مستمندان، دهقانان و روستائیان با بدبختی و مصیبت روزگار میگذرانند. از سویی کلیسا که به دولت فاشیستی موسیلینی یاری میرساند، با ترویج باورهای خرافی مردم را ساکت نگه داشته است، اما قهرمان رمان اینیاتسیو سیلونه تلاش میکند مردم را بیدار کند. روحیه مقاومت شخصیتهای این رمان در برابر ظلم و بلایای فاشیسم نشان میدهد که چگونه روحِ ناسور و ستمکشیده ملت ایتالیا در دوران حکمرانی فاشیستها آنچه را نشدنی به نظر میآید شدنی میکند، آن هم با دستانی خالی.
اینیاتسیو سیلونه یکم مه ۱۹۰۰ در ایتالیا به دنیا آمد. دوران کودکیاش در فقر سپری شد و در زلزلۀ سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر، مادر و پنج برادرش را از دست داد. او سال ۱۹۲۱ مبارزه علیه دولت موسولینی را آغاز کرد. رمان نان و شراب نخستین بار در سال 1936 زمانی که سیلونه در سوئیس دوران تبعیدش را میگذراند منتشر شد.
بر باد رفته
مارگارت میچل
ترجمه حسن شهباز
بربادرفته به قلم مارگارت میچل (۱۹۰۰-۱۹۴۹) نخستین بار در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسید. در همان سال برنده جایزه کتاب ملی و در سال ۱۹۳۷ برنده جایزه ادبی پولیتزرشد. وقایع این رمان در آمریکا و در نیمه دوم قرن نوزدهم رخ میدهد. اسکارلت اهارا دختری جوان، مغرور و مزرعه داری ثروتمند اهل جنوب است که خیالات عاشقانه در سر دارد. او پس از مرگ همسر اولش، چارلز، به آتلانتا میرود تا در کنار خواهر او، ملانی، زندگی کند. پس از جنگ و زیر و رو شدن زندگی مردم جنوب آمریکا، اسکارلت تجارت را آغاز میکند و میکوشد تا خود را از فقر و فلاکت نجات دهد. در نهایت پس از سالها خیالبافیهای عاشقانه،اسکارلت عشق حقیقی را درکنار خود مییابد.
گارد جوان
الکساندر فادایف
مهدی سحابی
گاردجوان، بهترین اثر فادایف، که نوشتن آن در سال ۱۹۴۳ آغاز شده و گویا تاسال ۱۹۵۱ ادامه داشته است، داستان مبارزات گروهی از جوانان یک شهر کوچک معدنی اوکراین با نیروهای اشغالگر فاشیسم آلمان است؛ مبارزانی که به اعتبار خود کتاب، مردمان ساده و ناشناس این شهر کوچک را بهصورت قهرمانانی بزرگ و معروف در سراسر جهان درآورد.
مبارزات گروه جوانان “گاردجوان”، با آنکه در نظر اول بهصورت فعالیتهایی آزاد و تا اندازهای فیالبداهه جلوه میکند، در واقع از نزديک با شبکۀ بسیار سازمان یافتۀ هستههای زیرزمینی حزبی و عملیات سرتاسری پارتیزانی در ارتباط است. از سوی دیگر، این مبارزات همچنین بهگونهای طبیعی با مبارزات گسترده و ژرف تودههای روسی، که به هر وسیلهای با نیروهای اشغالگر درستیزند، پیوند دارد. ازاینرو، “گاردجوان” درعینحالکه جوشش و بالندگی گروهی از جوانان را در مبارزاتی “خودخواسته” علیه نیروهای متجاوز به میهن تصویر میکند، بر اهمیت اساسی سازماندهی همگانی و گستردۀ نیروهای رزمنده از یکسو و بر لزوم پیوند هر حرکت رهاییبخش با تودههای مردم، از سوی دیگر، تأکید دارد و از این دیدگاه “گارد جوان” علیرغم جزئیات محتوا و ویژگیهای نویسندۀ آن، از حدّ يک رمان ساده فراتر میرود و بهصورت يک سند پرارزش و آموزندۀ تاریخی درمیآید. فادایف در این کتاب بارها و بارها یادآوری میکند که حتی در يک جنگ میهنی، در برابر دشمن خونخواری که نفرت همگانی از او ظاهراً جای هیچ شکی نمیگذارد، پشتیبانی تودههای مردم از نیروهای مبارزْ آنچنان خودبهخود و از پیش کسب شده نیست بلکه آگاهی و تلاش این نیروها در حفظ پیوند خود با تودهها و پیروی از آرمان آنها، ضامن این پشتیبانی است. به گفتۀ فادایف «همچنانکه رودها و جویبارها حاصل حرکت ژرف و نامحسوس آبهای زیرزمینی است، مبارزات گروه جوانان شهر کوچک کراسنودن نیز بخشی از مبارزات پیگیر میلیونها نفر از مردمی است که برای بازگرداندن شرایط طبیعی زندگی خود به وضعیت پیش از ورود نیروهای اشغالگر، مبارزه میکنند.»
قاچاق نبی
جلال برگشاد
ودود مردی
«در دنیا چنان دلاوری را به من نشان دهید که بیستوپنج سال از ایل و اوبهاش آواره شده و با همسرش در غارهای تاریک، جنگلهای انبوه و کوههای پربرف مسکن کرده باشد.
در دنیا چنان رزمندهای را به من نشان دهید که بر گردهی اسب پا به سن گذاشته، بر گردهی اسب جنگیده، بر گردهی اسب پیر شده و بر گردهی اسب مرده باشد.
ترانهها و نغمههای سروده شده برای چنین قهرمان خلق و همسر همرزمش زمانی با لالایی مادرم آمیخته و به گهوارهی من روان شده بود. اینک میخواهم این سرودها را از زبان خودم بخوانم. نمیدانم تا سرانجام بردبار خواهید ماند؟
نویسنده
یاسمینا خضراء
مسعود سنجرانی
در سال 1964، نوجوانی الجزایری وارد مدرسۀ نظام مِشوار در وهران میشود. پدرش که خود افسر ارتش است رؤیاهایی جاهطلبانه برای پسرش در سر دارد. بااینهمه، این عضو ارتش و سرباز نمونۀ آینده، در طی دوران خدمتش، استعدادهایی شگرف در خود مییابد. اما سربازی شیفتۀ تئاتر و ادبیات سوءظن فرماندهانش را بر میانگیزد. در دوران جنگ داخلی الجزایر به او اخطار میدهند که باید نوشتههایش را به سانسور نظامی بسپارد. پذیرش این کار برای «محمد مولسهول» ناممکن است و در عین حال نمیتواند از وسوسۀ نوشتن بگذرد. پیشنهاد همسرش را میپذیرد و برای خود نامی مستعار انتخاب میکند، برگرفته از دو اسم کوچک همسرش: یاسمینا خضراء. او با این نام مستعار، رمانهای پلیسی زیادی مینویسد که در عمق تراژدی الجزایر استعمارزده، گواهی است بر وحشتِ دوران. چه کسی هزاران بیگناه را قتلعام کرد؟ چرا نمیخواهیم حقیقت را بشنویم؟ از این پس، نویسنده باید هویت حقیقی خود را آشکار کند. ارتش را ترک میکند و آشکارا به حرفۀ نویسندگی میپردازد، اما همچنان نام مستعاری که او را به شهرت رساند حفظ میکند. نویسنده زندگینامۀ خودنوشت این سرنوشت شگفتانگیز است و یادمان دلخراش تاریخ معاصر الجزایر.
جاده سن جووانی
ایتالو کالوینو
فرزام پروا
ایتالو کالوینو، با آن زبان طناز، پرتنوع و گوناگونش، این بار در کتاب جاده سن جووانی با قلمی سحر انگیز به مرور خاطراتش می پردازد: از روانکاوی روابطش با پدر و مادر در کودکی، از وسواس مادام العمرش در مورد سینما، از خاطره نبردهای پارتیزانی، تا خاطره خالی کردن سطل زباله در میان سالگی! این اثر که برای نخستین بار به زبان فارسی در می آید به قول نشریه آبزرور: «کتابی است مالامال از نثر زیبا و هنرمندانه کالوینو، مشحون از طنز زیرپوستی و پرسش گری مدام او از نویسندگی و خاطرات خودش.»
اگر خورشید بمیرد
اوریانا فالاچی
عاطفه نریمان
اگر خورشید بمیرد دفترچه خاطرات یک سال زندگی در جهان و زمانی دیگر است: زمان بیماران تکنولوژی، زمان پیشرفت، امید و مرزهای جدید جهان و زمانی که ما حتی قادر به تصورش نیز نیستیم، ما که مبتلا به ترس و شکست و سکون هستیم. این کتاب، همزمان نوعی عدم تفاهم و در عین حال عشق نویسنده و پدرش است؛ یکی با اعتماد به آینده مینگرد و می خواهد به سوی ستاره ها پرواز کند و دیگری ترجیح میدهد ریشه اش را در سنتها و طبیعتی که میشناسد، نگه دارد و آلوده کارهای خطرناک و بیهوده نشود. کودک به ستاره ها و سیاره ها باور دارد و پدر اعتقادی راسخ به زمین دارد و هر انکار قاطع او، دردی جانکاه است.
دختر گمشده
جنی کوینتانا
سپیده فخارزاده
به رغم تلاش های بسیاری آنا موفق نشد خواهرش را بیابد و درمانده از تحمل این رنج جانکاه، خانواده را ترک می گوید و جایی دورتر از خانه ی پدری زندگی تازهای برای خود آغاز می کند. حالا پس از گذشت سی سال از آن رخداد تلخ، آنا مجبور می شود به خاطر مرگ مادرش برای سامان دادن به دارایی های او، به زادگاهش بازگردد. در این میان با شکاف ژرف و عظیمی رویاروی می شود که گم شدن خواهر در زندگی آنها پدید آورده است. ندانستن، بدتر از خود حقیقت است. این طور نیست؟
«مجله ایندپندنت»
– داستانی منسجم و پر رمز و راز
فيونا کا میئر (نویسنده)
– داستانی فراموش ناشدنی و فریبنده
اپنی هنکاک (نویسنده)