گابریل خوزه گارسیا مارکِز (به اسپانیایی: Gabriel José García Márquez) (زادهٔ ۶ مارس ۱۹۲۷ در در دهکدهٔ آرکاتاکا* درمنطقهٔ سانتامارا* در کلمبیا) رماننویس، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برایحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکند.
سییروا ماریا” دختری است که با بی توجهی والدینش مواجه شده و در کنار خدمتکاران با آداب رسوم آفریقایی بزرگ می شود تا جایی که زبان آنها را هم یاد می گیرد. روزی به همراه یکی از خدمتکاران در بازار بود که سگ هاری او را گاز می گیرد. این خبر به گوش اسقف منطقه می رسد و او مدعی می شود که روح این دختر در تسخیر شیطان قرار گرفته است. بنابراین از پدرش می خواهد که دختر را به صومعه تحویل دهد تا از او جن گیری کنند… در این بین پدر روحانی کایتانو دلاورا عاشق ماریا شده است و در فکر نجات جان اوست.
مارکز واقع گرایی است که در نوشته هایش نه با خود ونه دیگری تعارف ندارد. عریان و بی پیرایه می نویسد.توصیفات بی نظیر و تصویر پردازی بی نقصش به عمق داستان میکشاندت و با شخصیت های داستان عجین می کندت به گونه ای که تا پسین انتها درگیر می مانی. مارکز کلمبییایی هوشمند است و توانمندانه مجذوب نگاهت می دارد.”از عشق تا شیاطین دیگر” او ارزش خواندن چند باره را دارد.واین دیگر ویژگی آثار اوست. معدود نویسندگانی هستند که مردم سرزمینشان چنان شیفته باشند که مصرانه خواهان کاندیداتوری شان برای ریاست جمهوری باشند.و مارکز از جمله این نویسندگان است.
همچنان مثل گلوله ای سرگردان در خیابانها جولان میدهم. و بیروت به هنگام غروب، یک کولی است که با آواز پر هیاهوی افسارگسیخته ای به جنگ ملال میرود، و من چشمۀ کوچکی در این دریای هیاهو هستم که حس میکنم با عابران هم آواز میشوم، با موج گذرایشان می آمیزم، در صدای بوق ماشینهایی که به سرعت عبور میکنند منفجر میشوم، با فریادی که گلویم را پاره کرده و سکوت را میدرد…
«هزارو یک شب» یک دنیا معنا و ژرفا دارد. کتابی که در وجه قصهپردازی اثری شگفت و در وجه تاریخی اثری با تاریخی پیچیده و نکاویده است که میتوان پژوهشهای بسیاری پیرامون آن انجام داد. بسیاری از قصههای عامیانۀ فارسی تحت تأثیر این کتاب عظیم روایت یا نگاشته شدهاند و خودِ قصهگوی اثر یعنی شهرزاد موضوع پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است. آقای مسعود میری سالهاست که با نگارش مدرن به کندوکاو در هزارو یک شب پرداخته و آثار بسیاری در این مورد فراهم کرده که نگاهی نو به متن این اثر ماندگار است. این کتاب نیز یکی از پژوهشهای خواندنی وی است که برای ما ایرانیان اثر شناسنامهای دارد.
«اینم شد زندگی» مجموعهای داستانی از عزیز نسین است. تصویری که او در آثارش ارائه میدهد تصویری به غایت خندهآور اما تکان دهنده است. طنز تلخ سیاسی که او به استادی به کار میگیرید تا معایب اجتماعی را برملا کرده و با نقدآنها راهکار گذر از این معایب را نشان دهد. او نقاد بیرحم اما شیرین سخن اجتماع ترکیه است. البته او همه تقصیرات را به گردن سیستم و حکومت نمیاندازد و با نقد خرافات، گژبینی و کماندیشی میکوشد توازن ایجاد کند تا راه برون رفت از مشکلات را بیشتر عرضه نماید.
«اسپتال تروفي موويچ ورخوونسكي» در روسيه خود را قهرمان ملي ميدانست. او دوست داشت كه خود را همچون يك «مرد خطرناك سياسي» و تبعيدي تصور كند. اين دو صفت او را چنان مجذوب خود كرد كه مردم اندكاندك مرتبه، مقام و كرامتاش را بالا بردند و به مقامي رفيع و جاذبهانگيز ارتقا دادند. بر حسب اتفاق، در مسكو منظومهاي از «اسپتان تروفي موويچ» دريافت كردند و بدون اطلاع در يك كشور بيگانه و مجلة انقلابي چاپ كردند. اين منظومه كه خطرناك تشخيص داده شد، استپان را به وحشت انداخت. او تغيير شغل داد و پيشنهادي از «واروارا پتروونا استاوروگين» زوجة يك سرهنگ براي تعليم و تربيت تنها فرزندش دريافت كرد و اين شغل را پذيرفت. از لطف و عنايت علاقة پرشور و دوستي ارزشمند و پرهيبتي كه وارواراپتروونا به او ابراز ميداشت، همهچيز سروسامان يافت و سرنوشت امور تا بيست سال بعد مشخص شد.
موضوع اصلی داستان: یک توطئه سیاسی در یکی از شهرهای ایالات و معرفی قهرمانان با تعصبی زایدالوصف همچون موجوداتی پست و بی خیال که از همه خصایص بشری بی بهره اند. مسایلی که در این کتاب مطرح می شود به فرد بستگی ندارد بلکه منظورش تمام ملت است. قهرمانان کتاب واقعاً جن زده و تسخیر شده اند، زیرا زندانی یک قدرت مرموزند که آن ها را به ارتکاب اعمالی وادار می کند که لیاقت و سزاواری انجام آن را ندارند. شیاطینی نامشخص اند که قهرمان واقعی می باشند و انسان ها به منزله عروسک های خیمه شب بازی اند که به فرمان آن ها به جنب و جوش در می آیند. هیچ یک از کتاب های داستایوفسکی پیچیده تر از این کتاب نیست، زیرا ابهام و آشفتگی، همه قهرمانان را در هم می فشرد و وقایع با تعقید بیان می شود. این داستان با یک رشته حوادث مرموز که در ظاهر با وقایع دیگر ارتباط ندارد پایان می یابد.
تسخیرشدگان (جن زدگان) عنوان یکی از شاخص ترین آثار داستایفسکی نویسنده بزرگ روسیه است. انتشارات نگاه چاپ شانزدهم این کتاب را با ترجمه ای از علیاصغر خبرهزاده منتشر کرده است. برای خرید این کتاب اینجا کلیک کنید. درباره کتاب : «اسپتال تروفي موويچ ورخوونسكي» در روسيه خود را قهرمان ملي ميدانست. او دوست داشت كه خود را همچون يك «مرد خطرناك سياسي» و تبعيدي تصور كند. اين دو صفت او را چنان مجذوب خود كرد كه مردم اندكاندك مرتبه، مقام و كرامتاش را بالا بردند و به مقامي رفيع و جاذبهانگيز ارتقا دادند. بر حسب اتفاق، در مسكو منظومهاي...
نگاه: «ازعشق و شیاطین دیگر» اثر گابریل گارسیا مارکز با ترجمه جاهد جهانشاهی در انتشارات نگاه به چاپ چهارم رسید. استاد بنا با خونسردی کامل و بدون کمترین تألم تعریف کرد که موی انسان حتی پس از مرگ، ماهانه یک سانتیمتر رشد میکند وبیست و دو متر مو پس از گذشت دویست سال به نظرش رشد خوبی محسوب میشد. برعکس، از نظر من این موضوع چندان عادی نبود، چون درکودکی مادربزرگم از افسانهی دخترک دوازده سالهی اشراف زادهای حکایت کرده بود که کمند گیسوانش را هم چون تور عروس به دنبال میکشید، دخترک که از هاری جان باخته بود و...
نگاه: مجموعه داستان پرفروش «بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز» به انتخاب و ترجمهی «احمد گلشیری» برای هفتمینبار به تجدید چاپ رسید و میهمان ویترین کتابفروشیها شد. «احمد گلشیری» مترجم با سابقه در این مجموعه بیش از 27 داستان از بهترینهای گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی را ترجمه کرده است، داستانهای کوتاهی که هر کدام در شناخت دنیای این نویسنده نقش بهسزایی داشتهاند. احمد گلشیری در مقدمهی مفصلی که برای این مجموعه نوشته است فضایی را ترسیم میکند که دنیای داستانی مارکز را برای خواننده موشکافی و تحلیل کرده است، او در این مقدمه مینویسد:« مارکز در آثار خود واقعیت و...
نگاه: «ساعت شوم» نوشته گابریل گارسیا مارکز با ترجمه احمد گلشیری به چاپ هفتم رسید. گابریل گارسیا مارکز از بزرگترین چهرههای ادبیات اسپانیولیزبان و آمریکای لاتین محسوب میشد که در سال 1982 به جایزهی نوبل ادبیات دست یافت. وی به عنوان پیشتاز سبک رئالیسم جادویی شهرت داشت که بهار گذشته در اثر ابتلا به سرطان غدد لنفاوی در بیمارستان شهر مکزیکوسیتی در 87 سالگی درگذشت. علاوه بر رمان معروف «صد سال تنهایی»، آثاری مانند «گزارش یک قتل از پیش اعلامشده»، «گزارش یک مرگ»، «تدفین مادربزرگ»، «عشق سالهای وبا»، «پاییز پدرسالار»، «کسی به سرهنگ نامه نمینویسد»، «زندهام که روایت کنم»، «از...