بهره گیری عزیز نسین از عنصر فضای شهری و ترسیم مدار فرهنگی پیرامون آن، «میز یک کارمند» را به شاخصی برای مشاهده نابسامانی های موجود در ترکیه در حال گذار به مدرنیته تبدیل می کند. تصاویر و شخصیت پردازی واقع گرایانه خواننده را از انتزاع مسموم و حاکم بر ادبیات دور می سازد. و چه چیزی در ادبیات مترقی تر از آن که نویسنده، زبان نقاد جامعه باشد و ادبیات را در خدمت تعالی فرهنگ در بیاورد . « طنز تلخ» سلاح همیشگی عزیز نسین است. در این کتاب نیز از ابتدا تا انتهای داستان با آن روبرو هستیم.
مکبث یکی از چهار تراژدی بزرگ شکسپیر است. روایتی است از جنایت و مکافات که بر چهار ستون جادوگری، جنایت، ظهور ارواج خبیث و شکوه ادبی قرار دارد. شکسپیر در اوج استادی خود آنها را به گونه ای تاثیرگذار، مهیج و به یادماندنی در هم آمیخته است.
افلاتون از پیرمردی که گفت بر سر سلسله درسهای فضیلت حاضر میشود، پرسید: «کی میخواهی بر اساسِ فضیلت زندگی کنی؟ تا به ابد نمیتوان تأمل کرد، روزی هم باید به فکر عمل به آن بود. » اما امروز ما میپنداریم آنان که چنان زندگی میکنند که میآموزانند، در رؤیا به سر میبرند.
«هزارو یک شب» یک دنیا معنا و ژرفا دارد. کتابی که در وجه قصهپردازی اثری شگفت و در وجه تاریخی اثری با تاریخی پیچیده و نکاویده است که میتوان پژوهشهای بسیاری پیرامون آن انجام داد. بسیاری از قصههای عامیانۀ فارسی تحت تأثیر این کتاب عظیم روایت یا نگاشته شدهاند و خودِ قصهگوی اثر یعنی شهرزاد موضوع پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است. آقای مسعود میری سالهاست که با نگارش مدرن به کندوکاو در هزارو یک شب پرداخته و آثار بسیاری در این مورد فراهم کرده که نگاهی نو به متن این اثر ماندگار است. این کتاب نیز یکی از پژوهشهای خواندنی وی است که برای ما ایرانیان اثر شناسنامهای دارد.
«دختر برفی» داستانی عاشقانه است. داستان پیدایی دختری از یک آدم برفی و بدل شدن به فرزند زوجی پیر و بالندگی او. داستان دختری که زیبایی فوقالعادهای دارد و بالاخره روایت عشقی که میان او و پسری ایجاد میشود، روایتی لطیف و استثنایی که سرانجامی تراژیک پیدا میکند. این کتاب اثر ادبی فوقالعادهای است که در دنیا با استقبال بینظیری روبرو شده. اثری روان، زیبا و شاعرانه که خواننده راعمیقاً درگیر خود میکند.
آثار داستایوسکی، داستان مردمیست روانپریش و عصیانزده که همچون شخصیت خود نویسنده از تضاد و درگیری با محیط اجتماعی رنج میبرند و آن را در قالب تزویر، بزهکاری و در نهایت خشونت از خود بروز میدهند. «همزاد» به عنوان دومین رمان کوتاه داستایوسکی نیز از این قاعده پیروی میکند. گولیاد کین کارمندیست متوسط که تحت تأثیر عوامل محیطی و تعارضات کاری، دچار سوءظن شدیدی نسبت به اطرافیان خود میشود. بیماری روحی او تا آنجا پیش میرود که تصویری از شخصیت خودش را به عنوان همزاد در ذهن خود به وجود میآورد، موجودی که نقطۀ مقابل گولیاد کین است. قهرمان داستان اخلاقگراست ولی همزاد او مزور، حیلهگر و برای پیشبرد موقعیت و مقام خود قائل به هیچگونه پرنسیب اخلاقی نیست و با سرعت هم ترقی میکند. «همزاد» داستانیست روانشناسانه از دورانی که داستایوسکی در آن میزیسته و به طرز شگفتآوری نقد جامهایست که در آن تملق و شرارت، تنها مسیر برای رسیدن به موفقیت قلمداد میشود.
تاجر ونیزی از خطه ی عشق گذر کرد و در خطه ی نفرت توقفی.
در خطه نفرت آدم ها پوست گرگ به تن می کنند و دندان نشان می دهند، به دلیل اختلاف عقایدشان رگبار دشنام بر یکدیگر می بارند و برای مشتی سکه طلا که به وام می دهند، تکه ای از گوشت یکدیگر را می برند. اما در خطه ی عشق شکوه آسمان به زمین می آید، عاشقان پاکدل به وصال یکدیگر می رسند و اختلاف کیش و عقیده بلا مانعی برای عاشقان راستین نیست.
چه قلبها نشسته به خون سرد
یخ ماسیده به مویرگ
ماسیده به یخ
در تباش میتابد
آدم
تیر رهای خلقت
چله نشین دلاش
تابیده در شباش
پیر تر از حکم ابد
گردن گرفته گناه زمین
به جاذبه
چشم به نگاه گرامی میکند که :
هلاک باد قلب
که پیاپی است
در پارههای خودش!…..
فرهنگ حاضر ویژگیهایی دارد که شاید در آثاری مشابه کمتر یافت شود. در این فرهنگ افزون بر تبیین اصطلاحات، نهادها و مکتبهای سیاسی، تلاش بر این بوده که آگاهیهای لازمی نیز دربارهی فیلسوفان و نظریهپردازان علوم سیاسی و سیاستمداران ارائه گردد. الگوی فراهمآورنده در گزینش عناوین و مدخلها، عمدتاً «فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد»بوده که در حال حاضر یکی از مراجع اهل فن است، با تأکید بر این نکته که در شیوهی کار ما تنها گزینش عناوین به پیروی از فرهنگ آکسفورد بوده و در توضیح و شرح مربوط به هر مدخل با تألیف و نیز ترجمه از مراجع و منابع دیگر، سعی کردهایم بهروزترین اطلاعات و آگاهیها تا زمان انتشار این فرهنگ به دست داده شود.
وَنسان وَن گوگ یا فینسِنت ویلم فان خوخ یک نقاش نامدار هلندی بود. هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی به سر میبرد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو فروخت،اما اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نقاشان پسادریافتگر شناخته میشود.
ون گوگ جوانی خود را به عنوان دلال آثار هنری و معلم گذراند. مدتی نیز در انگلستان و همچنین در میان کارگران معادن زغال سنگ بلژیک به عنوان مبلغ مسیحی فعالیت کرد. وی فعالیتهای جدی خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷ سالگی شروع کرد. او از آنجاکه در سن ۳۷ سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال آخر عمر خویش آفرید که شامل بیش از ۹۰۰ نقاشی، بیش از ۱۱۰۰ طراحی و ۱۰ چاپ میباشد.
ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقه کارگر مانند تابلوی سیبزمینیخورها، کافههای شبانه مانند تراس کافه در شب، مناظر طبیعی فرانسه، گلهای آفتابگردان، شبهای پرستاره و خودنگاره بود. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی و فشار روحی رنج میبرد و به اعتقاد اکثریت همین موضوع به خودکشی او منجر شد.
با آنکه ونسان ونگوگ در سراسر عمر کوتاه و به ویژه در ده ساله واپسین زندگی خود سرنوشتی اندوهبار و تراژیک داشت و از هنر چون ابزرا نجات شخصی بهره گرفت اما هرگز این حال و هوای تراژیک (جز در یکی دو مورد) در آثار او تاثیر نگذاشت و نقاشی های ونسان همچنان شاد، پر شور و شرر، سرزنده و ستایشگر زندگی، انسان و طبیعت ماند.
تنها پس از بحران نخستین حمله های جنون، قطع رابطه با گوگن و سرانجام انتقال به بیمارستان روانی سن رمی است که تاثرات روحی ونسان خود را به تمامی در چند تابلو نشان می دهد و رنگ و خط و طرح صورتی چرخان، پیچ در پیچ و طوفان زا به خود می گیرد؛ شب پر ستاره اوج این عذاب و درد روحی است…