نیما

بازخوانی منطق هگل در منطق جدید

کسری فارسیان

با مرجعیت یافتن منطق جدید در فضای آکادمیک فلسفی (فلسفه تحلیلی) از اوایل قرن بیستم و انتشار مقالهٔ کارل پوپر در مجله ذهن که حمله‌ای به هگل و دیالکتیک او بود فضایی ضدهگلی در جامعۀ فلسفه تحلیلی به وجود آمد. ریشه‌های این ضدیت با نظام فکری هگل به فلسفۀ اتمیسم منطقی راسل و پرینکیپیا اتیکای مور باز می‌گردد اما نقدهای بعدی که هگل را متهم به تناقض باوری می‌کردند تیر خلاصی بر پیکره هگلیان بود. مضمون همۀ آن نقدها این بود که «کسی که تناقض را باور داشته باشد جز مهملات نمی‌تواند چیز دیگری بگوید». در حوزۀ منطق جدید، آثار گراهام پریست و شکل‌گیری منطق‌های فراسازگار تناقض باور رهیافتی نو برای دیدن منطق هگل به آکادمی هدیه داد. این کتاب بازخوانی منطقی هگل در منطق جدید است و به این پرسش پاسخ می‌دهد که آیا از منطق هگل می‌توان قرائتی فراسازگار داشت یا خیر.

 

ادامه خواندن ←

شیوۀ شیوایی

یدالله عباسی

بهاءالدین خرمشاهی در شیوۀ شیوایی با نگارش ۲۴ گفتار به نقدوبررسی اشعاری از این شاعران پرداخته است: مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، م. آزاد، سهراب سپهری، سیمین بهبهانی، مفتون امینی، بیژن جلالی، فریدون مشیری، عبدالله کوثری، علی موسوی گرمارودی، حسین علیزاده، نسرین بهجتی، شکوه سپه زاد، پونه ندایی، هیوا مسیح، مهدی مظفری ساوجی

ادامه خواندن ←

شعر زمان ما 19: هوشنگ چالنگی

فیض شریفی

آیا آن‌جا که می‌ایستی
حکایت جان‌هایی‌ست
که در انتظار نوبت خویش‌اند
تا گُر بگیرند؟

آیا آن‌جا که می‌گذری
انبوهی رودهاست
که گلوی مردگان را
می‌جویند و بازپس نمی‌دهند؟

کمان‌داران و آبزیان
غرق می‌شوند دست در آغوش
و بر هر ریگ که فرود می‌آیند
صدای مرا می‌شنوند
که نمی‌خواستم بمیرم.

ادامه خواندن ←

راه و رسمِ ترانه: راهنمای کاربردی ترانه‌سرایی

آرش افشار

«راه و رسم ترانه» چنان که از عنوان فرعی آن پیداست با این هدف نوشته شده است که علاوه بر ارائه‌ی دانستنی‌های لازم برای ترانه‌نویسی، راه و روشی عملی و کاربردی نیز در اختیار ترانه سرایان بگذارد تا با دنبال کردن این مسیر به خلق آثاری حرفه‌ای و اثرگذار نزديك‌تر شوند و به همین علت در دو سرفصل کلی «چیزهایی که باید بدانیم» و «کارهایی که باید بکنیم» تدوین شده است.
در بخش اول تلاش شده آنچه به عنوان آموزش آکادمیک ترانه در جهان امروز جریان دارد با ویژگی‌های ترانه‌ی فارسی انطباق یابد و در این مسیر با تکیه بر ساختار
ترانه (به عنوان مهم‌ترین وجه متمایز کننده‌ی آن از شعر) مباحثی طرح شده که در کتاب‌های آموزش ترانه به زبان فارسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در ادامه استفاده از این اطلاعات در فرایند ترانه‌سرایی آموزش داده شده و الگوها و شیوه‌های ساخت و پرداخت ترانه از نقطه‌ی شکل گیری تا لحظه‌ی انتشار، به صورت راهنمای گام به گام در اختیار علاقه‌مندان به ترانه‌سرایی و کارورزان ترانه قرار گرفته است.

ادامه خواندن ←

موازنه: جستارهایی در شکل‌‌شناسی و آسیب‌‌‌‌شناسی شعر نوین فارسی

سعید محمدحسنی

سعید محمدحسنی در کتاب موازنه به آسیب‌شناسی شکل‌ها و بافت‌های بزرگ شعر نوین فارسی پرداخته است. آسیب شناسی شکاف‌های بزرگ در بدنه شعر نوین فارسی و ریشه‌یابی اختلالات ساختاری آن، فارغ از انواع مسائل محتوایی، با تمرکز بر شکل‌ها، بافت‌ها و ریخت‌شناسی شاکله‌های مهم شعر نوین فارسی در سودای دست یافتن یا دست کم رفتن به سوی کلیتی هماهنگ و همگرا به نام «نظريه ادبی شعر نوین فارسی» است.

 

ادامه خواندن ←

شناخت و نقد شعرِ پسامدرن آمریکا

مارجری پرلوف، آلبرت گلپی و . . .

حمید احمدی

انتشارات نگاه

درس بزرگ زبان‌شعر این بود که با وجود فرهنگ پاپ معاصر، امر شعری صرفاً مهارتی نیست برای جان‌های حساسی که آرزو دارند خودشان را بیان کنند، بلکه همچنین روشی روشن‌فکرانه است که به مهم‌ترین موضوعات فلسفی و فرهنگی روز می‌پردازد.
امروزه . . . شخص گاهی خودش را آرزومند یک شعر غناییِ طبیعیِ شفاف یا سانِتی عاشقانه ــــ  ترجیحاً دارای شمارِ زیادی قافیه، تکرار و برگردان بندِ ترجیع ــــ  می‌یابد. در واقع، پس از دهه‌ها «مدرنیست‌آزاری»، همۀ نشانه‌ها حاکی از آن‌اند که مدرن‌ها با تمام نیرو برگشته‌اند، یا به بیان دقیق‌تر هرگز ما را رها نکرده‌اند.

مارجری پرلوف

برچسب “زبانْ‌شاعران” تفاوت‌های مهم‌تر میان آنها را پنهان می‌کند، و هدفِ این خوانش‌های من از متن‌های نمونه جداکردنِ مغلق‌نویسان از شاعران است. تمایز در میزانِ خودارجاعیِ بلعنده‌ای است که شخص به زبان می‌دهد، خودارجاعی بلعنده‌ای که سوژه و ابژه، هر دو، را با ردِّ میانجیگری میانشان انکار می‌کند.

آلبرت گلبی

ادامه خواندن ←

فرهنگ مدارا

حافظ موسوی
مقالاتی در باب ادبیات و فرهنگ

 

اگر امروز ایرانیان در مقایسه با سایر ملت‌های مسلمان منطقه مداراجوترند، اگر تربیت‌یافتگان فرهنگ ایرانی را نمی‌توان به راحتی برای کشتن دگراندیشان به عملیات انتحاری واداشت، و اگر در طول قزن‌ها، مردمانی از اقوام مختلف، با تعلقات مذهبی گوناگون، در این سرزمین در صلح و آرامش نسبی در کنار یکدیگر زیسته‌اند. یکی از دلایلش وجود تساهل و مدارا در شعر اغلب شاعران نامدار ایران است و روزگاران دور تا کنون در روح و جان مردم رسوخ کرده است.

-از متن کتاب-

ادامه خواندن ←

تابستان خیس

محمد صابری

پردۀ آخر از نمایش یک دوستی بیست ساله که برای دیدن آن، کامران افخم را از تهران به رامسر می‌کشاند. دیدار با دوستی ازآن سال‌ها و گفت‌و‌گوهایشان زخم‌هایی را باز می‌کند که گذر زمان آن‌هارا التیام نبخشیده‌است. و تابستان با بیان آن رازها خیس‌ترین روزهای خود را تجربه می‌کرد…

«… تمام نگاه زیبای عاری از تظاهر و دروغت که برای من سمبل عشق و مهربانی بود را از اینجا و بر روی دفتر خاطرات ابام گذشته جرعه جرعه می‌نوشم. یادها و خاطره‌ها هیچ وقت در زندگی انسان گم نمی‌‌شوند. فقط بنا بر قوانین نانوشۀ روزگار گاه کمرنگ‌تر می‌شوند …»

ادامه خواندن ←

از غربت، با عشق

مجموعه نامه‌های هانیبال الخاص به محمود مشرف آزاد تهرانی(م.آزاد)

با مقدمه و کوشش محمد مفتاحی

انتشارات نگاه

 

آن چه می‏خوانید نامه‏‌های نقاش مشهور معاصر، هانیبال الخاص، به شاعر نام آشنا، م. آزاد (محمود مشرف آزاد تهرانی) است. از شواهد امر چنین بر می‌‏آید که نامه‏‌نگاری بین این دو چهره‌ی شناخته شده‏ی هنر و ادب معاصر، حدود یک دهه ادامه داشته است؛ اما با تأسف آن چه در اختیار ماست، بیش‏تر مربوط به سال‏های 1964 تا 1966 است. البته لازم به ذکر است که از سال 1967 نیز تک و توک نامه‏هایی وجود دارد.

درباره‌‏ی اهمیت این نامه‌‏ها و علت انتشار آن‏ها، باید به چند نکته اشاره کنیم: نخست این که در این نامه‌‏ها، عمق ارتباط بین این دو چهره‏‌ی مهم ادب و هنر سرزمین‏مان روشن می‏‌شود. رابطه‏‌ای که بی‏‌شباهت به رابطه شمس و مولانا نیست. در اغلب این نامه‏‌ها، شیفتگی هانیبال الخاص به م. آزاد به روشنی دیده می‏شود. حتی گاهی خود الخاص به رابطه‌ی شمس و مولانا اشاره می‏کند: «…من هر چه به گذشته بیش‌تر فکر می‏کنم و به خصوص آن زمان کوتاه، که عمری بود و زندگی و به قول تو آن راه رفتن‏‌ها در حاشیه‏‌های آن سرزمین، محبت‌‏ام به تو بیش‌تر می‏شود. البته سخت است، ابراز این نوع حرف‏ها که به معاشقه می‏ماند؛ ولی این حرف‏ها حتی مولوی و شمس‌‏بازی نیست. دوستی خالص و الخاص است و من هر چه فکر می‏کنم که زندگی جز لذت این همدمی‏‌ها و هم‏نفسی‌‏ها نیست و مرگ جز غم از دست دادن آنان. و هر وقت این حرف‏ها را گفتیم، خجالتی بود و فلسفه‌‏بازی، برای جبران آن خجالت و بله و نه خیر (!)»

ادامه خواندن ←

گردباد شور جنون (سبک هندی و احوال و اشعار کلیم کاشانی)

محمد شمس لنگرودی

«گردباد شعر جنون» تحقیقی در چگونگی شکل گیری تاریخی «سبک هندی» و «بررسی اشعار و احوال کلیم کاشانی» است. به نظر مولف پیش از پیدایش شعر نو، نزدیک‌ترین شعر به زندگی روزمرۀ مردم شعرهای این سبک بود. کوشش مولف در کتاب حاضر بررسی عمدۀ نظرها و نظریات مولفان و مخالفان و رسیدن به درکی تاریخی از پیدایش سبک هندی به سبک اصفهانی نیز شهرت دارد.

ادامه خواندن ←