صمد

با غلامحسین ساعدی (گوهرمراد)

غلامحسین ساعدی در 1314 در تبریز دیده به جهان گشود.هنگامی که در دبیرستان مشغول به تحصیل بود اولین داستان‌هایش در هفته‌نامه دانش‌آموز چاپ شد، هم‌چنین داستان بلندی به نام از پانیفتاده‌ها نوشت که مجله کبوتر صلح آن را به چاپ رسانید.    دوران دانشجویی ساعدی در تبریز با فعالیت‌های سیاسی و شرکت در جنبش‌های دانشجویی و آشنایی و دوستی با افرادی چون صمد بهرنگی همراه بود. وی در همین دوران نوشتن داستان کوتاه را نیز با جدیت بیشتر پیگیری کرد. داستان‌های «شکایت» و «غیوران شب» و نمایش نامه «سایه‌های شب» حاصل آن دوره کاری او است. او هم چنین در...

ادامه خواندن ←

به بهانه سالروز تولد غلامحسین ساعدی

«همیشه پایین‌ترین نمره‌ی انشاء به او تعلق داشت چون معلم‌اش معتقد بود غلامحسین تمامی آن‌ها را از جایی کپی‌برداری می‌کند و این وضع با چاپ قصه‌ی «آفتاب و مهتاب» در مجله سخن، به قلم نویسنده‏ای به اسم غلامحسین ساعدی بدتر شد. آن روز معلم با آوردن این مجله به سر کلاس شروع به مذمت غلامحسین کرد که چرا قصه‏ های این نویسنده را که هم‌اسم اوست می‌دزدد و بهتر است خود، خلاقیت به خرج داده، هر آنچه را از ذهنش می‌تراود، بر روی کاغذ جاری سازد. غلامحسین نیز سعی نکرد تا بگوید نویسنده انشاهای سرکلاس و قصه‌ی «آفتاب و مهتاب»...

ادامه خواندن ←

شعرهایم روزشمارِ زندگیِ من هستند

نگاه: یغما گلرویی ترانه سرایی است که به ترانه در زمانه ما  جان دوباره ای بخشید. روح ترانه های او در کالبد روزگار جاری است و هر از گاهی زیر لب زمزمه می شود. اما یغما پیش از ترانه سرایی کار شاعری را آغازیده بود و شعر هایی سرود که با درد و عشق مردمش نسبتی تمام داشت. به همین دلیل شعر های او به جای در افتادن دربازی های زبانی و اداهای پست مدرنیستی،شعری است ساده و معناگرا که می خواهد با واقعیت به سوی حقیقت راه یابد. از یغما  در دو دهه اخیر چندین چندین مجموعه شعر منتشر...

ادامه خواندن ←