دو نوزاد پسر در یک روز در دو خانواده پای به جهان می گذارند. خانواده ی فقیر از تولد نانخواری دیگر سخت خشمگین است و خانواده ی شاهی که سال هاست در انتظار تولد فرزندی پسر است، سراسر انگلستان را آذین می بندند و تولد ولیعهد را جشن می گیرند. این دو کودک که شباهت خارق العاده ای به یکدیگر دارند در دیداری کوتاه، از روی کنجکاوی جامه هاشان را عوض می کنند… شاهزاده جای گدا را می گیرد و گدا ساكن قصر می شود…
در وین سده نوزدهم داستانی از عشق سرنوشت و اراده در میان خردگرایانی شکل میگیرد که تصویری از آن دوران به دست میدهد. در این داستان دیدار خیالی فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی و یوزف بروئر، پزشک وینی روایت میشود. رویدادهای رمان در سال ۱۸۸۲ رخ میدهد و این داستان در واقع روایتی است از تاریخ برهم کنش فلسفه و روانکاوی و رویارویی خیالی برخی از مهمترین چهرههای دهههای پایانی قرن نوزدهم همچون فریدریش نیچه، یوزف بروئر و زیگموند فروید. ظاهراً نیچه به دلایلی در عشق و رابطهاش با زنها پیوسته شکست میخورده و به زن نگاهی معیوب داشته است. دکتر بروئر در رمان یالوم موفق میشود کاری کند نیچه به عجز و ناتوانیاش در عشق اعتراف کند؛ همین جاست که نیچه میگرید.
این کتاب تاریخی اثری ماندگار و مفصل است، که توسط مارسل بریون، نویسنده و ادیب فرانسوی گردآوری شده و به شرح زندگانی کامل تیمور گورکانی یا تیمور لنگ (Timur) میپردازد. او در قبیلهای ترکی – مغولی در شهر سمرقند متولد شد و توانست بلخ را تصرف کند، به خوارزم لشکرکشی کند و قلمرو و تصرفاتش را تا مغولستان گسترش دهد. یکی از عواملی که باعث شهرت تیمور در طول تاریخ شده، خشونتها و قتل عامهایی بود که به هنگام لشکرکشیهایش در سرزمینهای مختلف روا داشته است. ناگفته نماند که او بهشدت اهل علم و دانش و هنر بود و دانشمندان، فقیهان و هنرمندان زمانهی خود را از هر سرزمین و نژادی که بودند ارج مینهاد و آنها را مورد خشم و غضبش قرار نمیداد.
هاینریش بل نویسنده برندهٔ جایزهٔ ادبی نوبل و از بزرگان ادبیات جهان در قرن بیستم است. نقطهٔ مشترک تمام آثار بل جنگ است. او با روایت تو در توی زمان اگرچه راوی زمان حال است اما مرتب نقب به گذشته میزند و از این طریق میکوشد نکبت و زشتی جنگ را بر ملا کند. در «آدم کجا بودی؟» هم سرراست به روایت جنگ میپردازد و حتی نظم آلمانی را وقتی در خدمت جنگ باشد به سخره میگیرد و طنز آلود با آن برخورد میکند. دستمایه او در این اثر هم همان نکات است که میتوان در تمام آثار بل آنها را مشترک دید ؛ جنگ، عشق و فراقهای برآمده از ویرانی و فروپاشی.
پرنده آبی روایت دختری است نوجوان که برای زندگی میجنگد. ژولیئت شاید قهرمان کوچکی باشد، دختر نسل سوم خانواده که میان کشمکشهای مادر و مادربزرگ در جستوجوی راهی برای فرار است؛ فرار از مادر و سختگیریهایش. مادربزرگ حامی و پناه اوست. ژولیئت پرندهای است پابسته که در تلاش برای پریدن است. بحثهای مادر و مادربزرگش و مشاجرههای خودش با مادرش باعث نمیشود نظرش دربارهٔ زندگی تغییر کند؛ زندگیای که قرار است هدیهاش کند، زندگی نوزادش.
“سیمای زنی در میان جمع” شاهکار بی بدیل هاینریش بل است که برای او جایزۀ ادبی را به ارمغان آورد. در این رمان پر حجم، بل یک زن را در مرکز روایت خود قرار داده و از طریق زندگی او در زمان های مختلف از جوانی تا میانسالی، ما را به آلمان روزگار جنگ و پس از آن می برد.
بل استادانه با برش های زمانی که روش خاص او در قصه گویی است، نکبت و رذالت جنگ را به زیبایی بر ما آشکار می سازد. او استادانه از سیر زندگی نقبی بر سقوط اخلاقی و اجتماعی آدمها می زند که چگونه در شرایط دشوار در ورطۀ ویرانی در می افتند. “سیمای زنی در میان جمع” رمانی است شگفت آور، جذاب و بسیار خواندنی.
برخورد تصادفی خشونت آمیزی در دهکده ماهیگیری کوچکی در نزدیک استانبول ترکیه به قتلی منجر میشود و اهالی سلیم ماهیگیر را عامل آن میدانند. سلیم پس از تجربه زندگی ای تلخ و تاریک، و پس از مشاهده شقاوت و سنگدلی انسانها، سرانجام آزادی را در دنیای روشن و شفاف دریا و همراه با موجودات آن جشن میگیرد. قهر دریا حماسه کوچکی از لبه تاریکی و روشنایی، و از فساد و زیبایی شهری باستانی است؛ داستان انسانهایی است که درون حصار حرص و طمع اسیرند و چشمانشان را به حقایق بستهاند. قهر دریا از تأثیرگذارترین و ظریفترین رمانهای «یاشار کمال» است.
قصه آنا از روسیه شروع میشود و سرمای دلهرهآور آن و کارهای عجیب آنا که در تمام کتاب حضور دارد. قصه زنی که در جستوجوی عشق است. او میتوانست مثل هزاران زن دیگری باشد که با سرنوشتشان کنار میآیند و سربهراه و سربهزیر به روزگاری میرسند که دلخوش خنده نوههایشان هستند؛ اما آنا جایی از قطار زندگی روزمره پیاده میشود و دنبال عشق میافتد و سرنوشت تا قصهاش را تولستوی بنویسد و با کلماتش تصویری از روسیه پترکبیر ارائه دهد و پایمان را به زندگی چند آدم دیگر و روزهای ملتهب خانه آنا کارنینا باز کند.
جانی روداری، نویسنده خانه پرنده (برنده جایزه آندرسن در سال ۱۹۷۰) در این کتاب داستانهای فانتزی و جذابی را تحریر کرده که خواننده را، چه جوان و نوجوان باشد و چه بزرگسال، به درنگ و اندیشه وا میدارد. برخی از این داستانها در زمین و برخی در کرات دیگر رخ میدهد. در داستانی هم از خانه ای میگوید که به پرواز درمیآید و همه ساکنان آن را با خود می برد به…. – کجا؟
– شاید به کرهای دیگر!
به درخواستِ ناشرِ محترم، مجموعهيى با نامِ عاشقانهها از پنج شاعر معاصر گرد آوردهام كه با يكى از ايشان، به حقيقت، بهترين ساعتهاى روزگار عمر خويش را سپرى كردهام: سيمين بهبهانى. چهار شاعر ديگر نيز درى به سوى جهانى «عاشقانه» به رويم گشودهاند ـ فارغ از «سانتىمانتاليسم» رايج.
«عاشقانهها»ى هر يك از اين شاعران نمودار احوالِ روزگار و جهان پيرامونشان بوده است: منوچهر آتشى، محمود مشرف آزاد تهرانى (م. آزاد)، حسين منزوى، نادر نادرپور ـ كه نامشان جاودان باد!
اين پنج دفتر در بردارندهى شعرهاى «عاشقانه»يى هستند كه مىتوانند حالوهواى دوران نوجوانى و جوانىى ما را رنگى ديگر دهند ـ فارغ از شعرهاى ديگر ايشان كه گاه به ناليدن از غم و درشتىهاى زمانه وادارشان كرده است. اميدوارم اين «عاشقانهها» تمهيدى باشند براى تلطيف اين روزگارِ خشن و زمزمهيى بر لبِ فرزندان نسلِ آيندهى سرزمين ما و پيك و پيامآورى با گلبانگ شادى و عشق.