در بررسىهاى تحليلى و انتقادى در زمينه ادبيات داستانى بهندرت با اصطلاح «رمان واقعگرا» برمىخوريم، بهعبارت ديگر اغلب نظريهپردازان رمان فارسى به انواعى مانند رمان تاريخى، اجتماعى، سوررئاليستى، اقليمى، روستايى… اشاره كردند بدون اينكه جايگاه و موقعيت «رمان رئاليستى فارسى» را تعيين كنند. تا حدى كه مطالعات ما نشان داده است، پژوهشهاى جدى و دقيق درباره رمان رئاليستى فارسى صورت نگرفته است و ما براى پر كردن خلأ موجود در اين زمينه، باوجود دشوارىهاى بسيار كه براى هر پژوهنده در اين حوزه مطرح است، به انتخاب موضوع «رئاليسم در ادبيات داستانى معاصر ايران» و مخصوصآ رمان دست زديم؛ زيرا تاكنون اثرى كه بتواند بهطور همزمان ادبيات داستانى ايران، نظريه رمان و مبحث رئاليسم در ادبيات داستانى فارسى را دربر گيرد، همچنين شيوه تحليل نوين در پرداختن به رمانهاى واقعگرا را ارائه كند، موجوديت خود را به ثبت نرسانده است.
تاد مکگاوِن و شیلا کانکِل مجموعهای بیمانند از مقالات روانکاوانه دربارۀ فیلم معاصر گردآوردهاند که جهشی عظیم در نظریۀ فیلم را موجب خواهد شد. این کتاب حوزۀ نظریۀ فیلم را به طور عام و نظریۀ لکانی فیلم را به طور خاص ارتقا و غنا میبخشد. خوانندگان به درک دیگری از عملکرد نگاه خیره[1] در فیلم خواهند رسید: نگاه خیره که پیش از این در امر خیالی[2] قرار گرفته و مهار شده بود، در این مقالات از نگاهی دیگر و در ارتباطی بحثانگیز با امر واقعی[3] بررسی میشود. همین نگاه خیره، در امر واقعی، در فیلمهایی که برای نشان دادن وصفناپذیری آن از شهامت لازم برخوردارند، نقش اساسی بالقوهای بازی میکند.
کتاب چهرههای منفور در تاریخ معاصر ایران حاوی شرححال و اقدامات مهم تنی چند از شخصیتهای تاریخ معاصر ایران است که بهزعم نویسنده کارنامۀ نامطلوبی از خود برجای گذاشتهاند و عملکردشان به دور از موازین اخلاقی و به ضرر منافع ملی بوده است. او با همین دیدگاه فعالیتهای آنان را نقد و ارزیابی کرده. حاجی ابراهیمخان شیرازی کلانتر، میرزا نصرالله آقاخان نوری، وثوقالدوله، سرتیپ محمد درگاهی (قلعهبیگی)، سرلشکر محمدحسین آیرم، میرزا هاشمخان نوری اسفندیار، شاهزاده سلطان عبدالمجید میرزا عینالدوله و سید ضیاءالدین طباطبایی شخصیتهایی هستند که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.
از مهمترین جنبههای نظریههای هربرت رید دربارهی هنر و ادبیات، تفاوتی است که وی نخستین بار در کتاب شکل در شعر نو (1932) بین شکل ارگانیک و انتزاعی قایل شد. خود هربرت رید به دفاع از شکل ارگانیک برخاست زیرا معتقد بود که این شکل برای پاسخ گفتن به نیاز بیان ویژهای پدید میآید و از شکل انتزاعی که در هر زمانی وجود دارد و بر مضمون ویژهای منطبق میشود، روی گردانید.
این کتاب کرونولوژی غزل معاصر ایران از مشروطه تا امروز است و به کوشش مهدی مظفری ساوجی تهیه و تنظیم شده است.
در این کتاب چگونگی شکلگیری غزل اجتماعی در شعر معاصر مورد بررسی قرار گرفته و از طرفی روند تحول این گونه هنری مورد توجه گردآورنده آن بوده است. ساوجی در مقدمه مبسوط این کتاب به تبیین نحوه شکل گیری این ژانر پرداخته و پیرامون این مبحث، مسائل چندگانهای را مطرح کرده است.
مخاطب در این کتاب همچنین با زندگینامه شاعران نیز آشنا میشود و در ادامه نمونههای برجستهای از غزلهای اجتماعی آنها را میخواند.
این کتاب در سه جلد و در حجم نزدیک به دوهزار صفحه جمع آوری شده است.
در سال 1356 ازپدر و مادري ابره دري در ساوه متولد شد تحصيلاتش را تا مقطع کارشناسي زبان و ادبيات فارسي در همان شهر ادامه داد نخستين مجموعه شعرش با عنوان <<دلتنگي هاي نسيم>> در سال 1378 به وسيله انتشارات اهل قلم منتشر شد وي علاوه بر شعر در زمينه نقد و پژوهش ادبي فعاليت مي کند و آثارش در بسياري از نشريه هاي کشور منتشر شده است.
«رمز و اسطوره در شعر معاصر ایران و عرب» با عنوان فرعی بررسی تطبیقی رمزگرایی در شعر بدر شاکر سیاب و مهدی اخوانثالث، عنوان کتابی است از محمد جاسم که در نشر نگاه به چاپ رسیده است. این کتاب همانگونه که از عنوان اصلی و فرعیاش برمیآید، پژوهشی است در حوزه ادبیات تطبیقی که به رمزگرایی و نماد در شعر اخوانثالث و بدر شاکر سیاب پرداخته است. بدر شاکر سیاب شاعر معاصر عراقی است که در سال ١٩٢٦ در بصره متولد شد و در سال ١٩٧٤ درگذشت. در بین آثار او بهجز مجموعههای شعر، ترجمه و مقاله و تحلیل هم وجود دارد.
پژوهش فوق در پنج فصل کلی تدوین شده که در هر فصل به این موضوعات پرداخته شده است: فصل اول کتاب به کلیات و مفاهیم اصلی مربوط است و در فصل دوم به پیدایش رمزگرایی در ادبیات غربی، عربی و فارسی پرداخته شده است. فصل سوم کتاب، زندگینامه و تحول شعر بدر شاکر سیاب و اخوانثالث را بررسی کرده و فصل چهارم به بررسی انواع نمادها در شعر این دو شاعر اختصاص یافته است. فصل آخر کتاب نیز به بررسی تطبیقی مفاهیم نمادین و سمبلیک پرداخته است. در «چکیده» این پژوهش، دو نوع نماد در ادبیات از حیث دایره مفهومی در نظر گرفته شده که یکی نمادهای قراردادی یا عمومی است و دیگری نمادهای خصوصی و شخصی که حاصل خلاقیت شاعران و نویسندگان شاخص دانسته شده است.
متأسفانه، عبارت «هنر معاصر» به معنی واقعی کلمه، عبارتی با مسما نبوده و بنابراین، چندان هم مفهوم نیست. هنر هر عصری ـ از جمله عصری که همین حالا در حال جریان است، یعنی عصر معاصر ـ بدیهی است که در همان عصر و از طرف مردمان آن عصر تعریف میگردد. و اگر؛ از طرفی عصری که همین حالا در جریان است، یعنی عصر معاصر، به قرن بیستم اطلاق میشود. و از طرف دیگر، قرن بیستم از سوی مردم این عصر به مفهوم عام آن «عصر مدرن» خوانده میشود. پس به نظر میرسد که شایسته است هنر این عصر را نه «هنر معاصر»، بلکه، «هنر مدرن»[1]، بخوانیم و بدانیم.
«نظریه «هنرمعاصر»به مباحثی چون «هنر مدرن» یا «آئین مصرف»، که به ریشه یابی هنر مدرن و تأثیرپذیری آن از آئین مصرف میپردازد و از عوامل تأثیرگذاری چون شبکهها، تولید گرها، هنرمندان خلاق و مباحث دیگری بحث میکند.بعد از آن به هنر معاصر پرداخته و آثار مارسل دوشان و اندی وارهول را بررسی می کند، سپس به یکی از مهمترین مجموعهداران آثار هنر معاصر یعنی لئوکاستلی میپردازد ودر ادامه مباحث مهمی چون هنر مفهومی، هنر مینیمال، لندآرت، هنرتکنولوژیک و هنر پستی مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
كانت دائما تکرار میکرد که آرزو دارد به دانشجویان خود نه یک فلسفه، بلکه چگونه فلسفی اندیشیدن را بیاموزد. پس نباید توجه ما به گذشته یعنی «بازگشت به کانت»، بلکه باید به جلو، به اجتماع انسانی بهتر معطوف گردد؛ در چنین صورتی است که می توانیم چهره امانوئل کانت را در پرتو روشنایی راستین آن و اهمیت زنده و واقعیاش برای اکنون و آینده مشاهده کنیم. آنگاه او خود را به عنوان یکی از متفکران بزرگ به ما خواهد نمود که نخستین گامهای دشوار را از پیچ و خم جنگل برداشت و راهی را باز کرد که ما هنوز در آن رهسپاریم. هنگامی که ما اشیاء را در پرتو این روشنایی میبینیم و توجهمان را به آینده اجتماع انسانی معطوف میکنیم، آنگاه در کنار سیمای عظیم کانت، چهره بسیاری از مشاهیر فلسفی سالهای اخیر از نظر ما رنگ خواهد باخت. زیرا نظریهای که هدفاش رهایی انسان و تحقق یک اجتماع راستین نباشد سزاوار نام فلسفه نیست.
جهان و اروپا به زبان فارسى نه تنها كافى نيست، بلكه مىتوان گفت تا اندازهاى ناچيز هم هست. در زمينه تأليف، شمار كتابهاى نوشته شده به زبان فارسى بسيار كم است و آن دسته از كتبى كه بتوان آنها را معتبر تلقى كرد، شايد از تعداد انگشتان دست بيشتر نباشد. منابع تاريخى جهان و، به ويژه اروپا، به زبانهاى خارجى بسيار زياد است و براى هر برهه از تاريخ و هر سرزمينى، انبوهى از تأليفات وجود دارد. به باور من، ضعف عمده ما در تأليف، پژوهش و بررسى تاريخ جهان و اروپا، همان ناچيز بودن منابع به زبان فارسى است. حتى بسيارى از مترجمان حرفهاى نمىتوانند از منابع خارجى به همان راحتى كه از منابع فارسى سود مىجويند، بهره ببرند. بديهى است كه خود نگارنده ــ كه صد البته نه يك مترجم حرفهاى، بلكه مترجمى مبتدى است ــ با همان مشكل روبروست. تا چند دهه پيش، ترجمه از زبانهاى مختلف انگليسى، فرانسوى، آلمانى، روسى و… تا اندازهاى چشمگير بود. اگرچه اين ترجمهها بيشتر در زمينه تاريخ ايران انجام مىگرفت، اما در رابطه با تاريخ جهان و اروپا نيز آثار خوبى ترجمه شد
این کتاب چهره نمای گروهی از بهترین نویسندگان ایرانی و در حقیقت تماشایی تاریخی از پنجاه و اندی سال داستان نویسی جدید ایران است. نموداری است از تحولات اسلوب و اندیشه در آثار قصه نویسان برجسته ی فارسی. بیست و هفت قصه، با شکل جدیدی که خود حاصل تغییر اشکال سنتی قصه نویسی فارسی است و در پرتو آشنایی با پیشرفته ترین اشکال قصه ی کوتاه مغرب زمین، در قرن بیستم، پدید آمده است.نویسندگانی که آثارشان در این مجموعه آمده است عبارتند از:صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، م.ا.به آذین، عبدالرحیم احمدی، سیمین دانشور، جلال آل احمد، ابراهیم گلستان، بهرام صادقی، تقی مدرسی، غلامحسین ساعدی، جمال میرصادقی، غ.داوود، اسلام کاظمیه، فریدون تنکابنی،امیرحسن چهل تن، نادر ابراهیمی، هوشنگ گلشیری، احمد محمود، ناصر تقوایی، محمود دولت آبادی، امین فقیری، جواد مجابی، احمد مسعودی، رضا دانشور، اسماعیل فصیح، امیرحسین روحی و …