بهار ادبیات فارسی را نخست نزد پدرش آموخت و از هفت سالگی آغاز به سرودن شعر کرد. بهار از چهارده سالگی به اتفاق پدرش در مجامع آزادی خواهان حاضر شد و به واسطه انس و الفتی که با افکار جدید پیدا کرده بود به مشروطه و آزادی دل بست و دو سال پس از مرگ پدرش در سال ۱۳۲۴ ه. ق که مشروطیت در کشور ایران مستقر شد و بهار بیست سال داشت در جمع مشروطه خواهان خراسان درآمد.»
بهار با دیگر شاعران روشنفکر عصر مشروطه به خصوص میرزاده عشقی دوستی و روابط صمیمانه و نزدیکی داشت و در ۱۳۰۳، در دوره نخستوزیری رضاخان به همراه عشقی و با همکاری او، مثنوی معروف «جمهوری نامه» را در مخالفت با جمهوری رضاخانی سرود.
بهار در سال ۱۳۳۲ (هجری قمری) به نمایندگی مجلس سوم شورای ملی از حوزه انتخابیه درگز انتخاب شد. یک سال بعد دوره سوم نوبهار را در تهران منتشر کرد و در ۱۳۳۴ (هجری قمری) انجمن ادبی دانشکده و نیز مجله دانشکده را بنیان گذاشت که به اعتقاد او مکتب تازهای در نظم و نثر پدیدآورد.
هنر شاعری او را بعد از قصیده، باید در مثنویهای او دید، مثنویهای کوتاه و بلندی که شمار آنها به بیش از هشتاد میرسد. در این میان مثنویهایی که در بحر حدیقه سنایی یا شاهنامه فردوسی یا سبحه الابرار جامی سرودهاست بسیار جلب نظر میکند و در آنها از لحاظ شیوه گفتار به سبک این سه شاعر بسیار نزدیک شدهاست. بهار شاعری غزلسرا نبود و خود نیز چنین ادعایی نداشت. قصاید خود را به اقتضای طبع و غزلیات را بر سبیل تفنن میسرود. در میان غزلهای او نمونههایی که بتوان آنها را از حیث مضمون با سرودههای غزلسرایان معروف مقایسه کرد اندک است، هرچند از جنبه لفظی و انسجام کلام بدان ایرادی نمیتوان گرفت، جز آنکه در غزل نیز بر خلاف رسم متعارف، گاه به تصریح و گاه به کنایه، مضامین انتقادآمیز و شکوائیه و وطنی و سیاسی را نیز گنجانیدهاست. بهار در دیگر اقسام شعر نیز طبع آزمایی کرده و آثار ارزندهای از خود به جا گذاشتهاست.
اگر امروز ایرانیان در مقایسه با سایر ملتهای مسلمان منطقه مداراجوترند، اگر تربیتیافتگان فرهنگ ایرانی را نمیتوان به راحتی برای کشتن دگراندیشان به عملیات انتحاری واداشت، و اگر در طول قزنها، مردمانی از اقوام مختلف، با تعلقات مذهبی گوناگون، در این سرزمین در صلح و آرامش نسبی در کنار یکدیگر زیستهاند. یکی از دلایلش وجود تساهل و مدارا در شعر اغلب شاعران نامدار ایران است و روزگاران دور تا کنون در روح و جان مردم رسوخ کرده است.
«شعر دورۀ بازگشت» که به «مکتب بازگشت» شهرت دارد به قول نیما یوشیج محصول «عجز تاریخی» در دورهای از فرهنگ و هنر ایران بود که از زوال صفویه تا بر آمدن مشروطیت را در بر میگیرد. در کتابهای متعدد تاریخی از این دوره سخن به فراوانی رفته است. یکی از تفاوتهای عمدۀ کتاب حاضر با سایر نوشتهها، چگونگی شکل گیری شعر دورۀ بازگشت است. طی سه دوره- افشاریه، زندیه و قاجاریه – در این کتاب است. دورۀ بازگشت دورهای بود که به قول ادوارد بروان از آرتور رمبو قاآنی را به ما تحویل داده است.
«دلم برای خودم تنگ میشود، آری!» من فکر میکنم در تمام عمرم اگر یک حرف راست گفته باشم همین است. انسان همیشه باید از خودش باخبر باشد. انسان باید بپذیرد که تحت هر شرایطی از خودش خبر بگیرد و خبر داشته باشد؛ آن هم انسان امروزی که هم احتیاج همیشگی به جنون دارد و هم احتیاج جنونآور به خبری! من، «محمدعلی» گاهی دلم برای «محمدعلی» تنگ میشود. اینکه بگویم کدامیک از این دو، آن واقعیِ من است غیرممکن به نظر میآید. یک نفر از من کسی است که هستم و دیگری کسی که باید باشم. فاصله میان این دو نفر را شعر به گونهای پر کرده است که هیچ ردّی از مرز این دو، مشخص نیست. این فاصلهای نیست که بگویم شعرِ من پر کرده است؛ چراکه شعر از آنِ من نیست؛ من متعلق به شعر هستم.
این مجموعه ، مقالهها و یادداشتهای پراکندهی صمد بهرنگی است که در روزنامهها و مجلههای مختلف چاپ شده است ، غیر از چند تایی که برای نخستین بار است که چاپ میشود . بدون شک همهی این نوشتهها ارزش یکسانی ندارند و حتی بعضیها هنوز یادداشت صرفاند و صمد شاید در نظر داشته بعدها آنها را به صورت مقالههای تنظیم کند . با این حال همهی مقالهها به ویژه مقالههای تاریخی ، شناخت جهان و … نموداری از ذهن منطقی و تحلیلگر اوست . او که در قصهنویسی برای کودکان از حد متعارف پا فراتر گذاشته و سنتهای کهنه را شکست ، در این مقالهها نشان میدهد که چه استعداد شگرفی داشته ، در گفتن مطالبِسنگین با بیانی بسیار سهل و ساده … این است که نه قصههای او را باید سرسری گرفت و نه مقالههایش را ….
.
نامه هایی که در این مجموعه گردآوری شده است روایتگر احوالات و شرح حال صمد بهرنگی است که در عین خصوصی بودن می تواند جنبه خطابی عام نیز داشته باشد. پاسخ های مسئولانه و قابل تأمل صمد، بیانگر روح بزرگ و انسانی این معلم دوران است که در رسالت آموزشی خود، تمایزی میان کودکان محروم روستا و دوستان هم قلم خود قائل نبود. قسمت اول این مجموعه شامل نامه های اوست برای شاگردان و دوستانش. نامه های اداری و دلتنگی های صمد نسبت به برادرش ، بخش دیگری از نامه ها را تشکیل می دهد و در آخر نامه هایی است که برای یوسف، دوست ایام کودکی اش تحریر شده است. روابط صمیمانه صمد با مخاطبین خود در تمامی نامه ها قابل لمس است تا مشخص شود با گذشت نیم قرن از سکوت جاویدان او در ارس، این همه محبت و ستایش مردم به ویژه کودکان و نوجوانان به او بیجا نیست.
در اين كتاب میتوان با روحيات و خلقيات نيما به خوبی آشنا شد. نیمایی که در جوانی میخواست چریک بشود و محرومان را از بند ستم برهاند، نیمایی که عاشق میشود و تهمت های زیادی هم به جان میخرد. نیمایی که در شهرهای مختلف معلمی میکند و از همه مهمتر نیمایی که شاعر است.
در این کتاب میتوان به خوبی روند شکلگیری شعر نو و در واقع شعر مورد علاقه نیما در دوران زندگیاش را دنبال کرد؛ دورههای سکوت شعریاش، دورههای پرکاری. تعریفی که از زمان اقامتش در شهرهای مختلف ارائه میدهد و دلبستگیها و دلزدگیهایش از افراد و چیزهای مختلف. در این کتاب میبینیم که نیما چه علاقه عجیبی به یوش داشت.
مهدی اخوان ثالث ( م. امید) یکی از بزرگترین شاعران زبان فارسی است .او در ادامه ی راهی که با نیما آغاز شد، شعر نیمایی را به اوجی شکوهمند رساند. اخوان شاعر ” زمستان ” است. شعر او در سه کتاب ” زمستان” ،”آخر شاهنامه” و ” از این اوستا” عصاره ی روح و روان زخم خورده ی ملتی است که سقف بلند آرزوهایشان با کودتای 28 مرداد 1332 فرو ریخت .
این کتاب شرحی است بر زندگی، افکار و آثار مهدی اخوان ثالث. مؤلف در این کتاب کوشیده است با استناد به اشعار، مقالات و گفت و گوهای اخوان و با مراجعه به مطالبی که دیگران در باره ی او گفته یا نوشته اند، تصویری روشن و جامع از این شاعر بزرگ را ارائه کند. در این کتاب علاوه بر شرح زندگی و مرور انتقادی باورهای فلسفی و اجتماعی اخوان ، شعر او در بستر تحولات اجتماعی ایران از دهه ی سی تا دهه ی شصت خورشیدی بررسی شده است . بررسی کارنامه ی شعری اخوان از دیدگاه زیبایی شناختی و نسبت آن با نظریه های شعری نیما یوشیج ، و نقش مهم اخوان در تکوین و اعتلای شعر نو فارسی، از دیگر بحث هایی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است .
این کتاب می تواند بازخوانی مجمل داستانهای محمود دولت آبادی به حساب آید . در این بازخوانی جا به جا توضیحاتی داده ام و بر نکاتی انگشت گذاشته ام تا شاید مادۀ خام یک بررسی مفصل فراهم آمده باشد؛ من بر نشانه هایی تأکید کرده ام که گمان می کنم در بررسی آثار او اهمیتی ویژه دارد.
فرهنگ حاضر ویژگیهایی دارد که شاید در آثاری مشابه کمتر یافت شود. در این فرهنگ افزون بر تبیین اصطلاحات، نهادها و مکتبهای سیاسی، تلاش بر این بوده که آگاهیهای لازمی نیز دربارهی فیلسوفان و نظریهپردازان علوم سیاسی و سیاستمداران ارائه گردد. الگوی فراهمآورنده در گزینش عناوین و مدخلها، عمدتاً «فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد»بوده که در حال حاضر یکی از مراجع اهل فن است، با تأکید بر این نکته که در شیوهی کار ما تنها گزینش عناوین به پیروی از فرهنگ آکسفورد بوده و در توضیح و شرح مربوط به هر مدخل با تألیف و نیز ترجمه از مراجع و منابع دیگر، سعی کردهایم بهروزترین اطلاعات و آگاهیها تا زمان انتشار این فرهنگ به دست داده شود.