روزگار من و شعر – شصت و سه روایت از زندگی محمد علی بهمنی

روزگار من و شعر

«شصت و سه روایت از زندگی محمدعلی بهمنی»

احمد امیر خلیلی

«دلم برای خودم تنگ می‌‌شود، آری!» من فکر می‌کنم در تمام عمرم اگر یک حرف راست گفته باشم همین است. انسان همیشه باید از خودش باخبر باشد. انسان باید بپذیرد که تحت هر شرایطی از خودش خبر بگیرد و خبر داشته باشد؛ آن هم انسان امروزی که هم احتیاج همیشگی به جنون دارد و هم احتیاج جنون‌آور به خبری! من، «محمدعلی» گاهی دلم برای «محمدعلی» تنگ می‌شود. اینکه بگویم کدام‌یک از این دو، آن واقعیِ من است غیرممکن به نظر می‌آید. یک نفر از من کسی است که هستم و دیگری کسی که باید باشم. فاصله میان این دو نفر را شعر به گونه‌ای پر کرده است که هیچ ردّی از مرز این دو، مشخص نیست. این فاصله‌‌‌ای نیست که بگویم شعرِ من پر کرده است؛ چراکه شعر از آنِ من نیست؛ من متعلق به شعر هستم.

(از متن کتاب)

210,000 تومان

جزئیات کتاب

پدیدآورندگان

احمد امیر خلیلی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

دوم

شابک

978-600-376-385-2

قطع

رقعی

تعداد صفحه

352

موضوع

بررسی شعر معاصر فارسی, تحلیل ادبیات, شعر فارسی | تاریخ و نقد

تعداد مجلد

یک

وزن

320

گزیده ای  از کتاب “روزگار من و شعر” «شصت و سه روایت از زندگی محمدعلی بهمنی»

محمد علی بهمنی

فهرست

گفت آغاز.. 11

 

غزل.. 13

اعتراف.. 15

ناسروده.. 18

ژست.. 20

هم‏بغض.. 23

رهگذر.. 26

دلم برای خودم تنگ می‏شود.. 32

لال‌پرست.. 35

من آنچه نباید شده‏ام.. 41

حال من خوب است.. 49

با همۀ بی‏سر و سامانی‏ام.. 51

صدایی از صدای عشق خوشتر نیست.. 53

خواهر سلام.. 56

کجا دنبال مفهومی برای عشق می‏گردی.. 62

کجا را زدند.. 65

مرا به جرم همین شعر متهم کردند.. 68

جسم‌ام غزل است اما.. 76

 

سپید.. 83

سیب.. 85

زن بندری.. 87

چقدر سایه داشتن خوب است.. 90

عصای سفید.. 93

بارانی بی‏ابر.. 96

که هیچ.. 101

این خانه واژه‏های نسوزی دارد.. 107

تلفن.. 111

بازجویی.. 115

مجموعه‏ای انتشارت می‏دهد.. 120

هجوم.. 126

دست خودم را می‏گیرم.. 129

یک متر و شصت و چند سانتی متر.. 134

ژاله.. 137

محصور.. 141

گسل.. 145

 

 

ترانه.. 151

سرود کار.. 153

دیوار سنگی.. 158

یادتان هستم.. 162

پل.. 165

ترانه.. 169

بهار بهار.. 173

رودخونه‏ها.. 179

دهاتی.. 182

نه به اندازۀ تو.. 186

میخونه.. 189

دریا دریا منو صدا کن.. 193

وقتی هوا ابری می‌شه.. 195

کجایی پدربزرگ.. 198

یکی بود یکی نبود.. 202

گلدون بی‏گل.. 211

هفت‌تا خوان چیزی که نیس.. 214

 

در آیینه.. 219

سر به زیر تر از آبشار.. 221

مشروطه‏خواهان.. 223

واژه‏های بی‌صدا.. 230

دلخوشی.. 234

دل من یه روز به دریا زد و رفت.. 238

در آستانه.. 243

مرغ سحر.. 248

مردی که خاکستری بود.. 253

فقط صداست.. 263

زمستان.. 266

با چشم‏های خیس خود دیدم.. 269

یک نفر ذوق دردسر دارد.. 273

گپ.. 279

کلیدر.. 283

حیف انسانم.. 286

 

عکسخانه.. 291

حرف اضافه.. 337

سال‏گذشت.. 341

نمایه.. 347

 

«دلم برای خودم تنگ می‌‌شود، آری!» من فکر می‌کنم در تمام عمرم اگر یک حرف راست گفته باشم همین است. انسان همیشه باید از خودش باخبر باشد. انسان باید بپذیرد که تحت هر شرایطی از خودش خبر بگیرد و خبر داشته باشد؛ آن هم انسان امروزی که هم احتیاج همیشگی به جنون دارد و هم احتیاج جنون‌آور به خبری! من، «محمدعلی» گاهی دلم برای «محمدعلی» تنگ می‌شود. اینکه بگویم کدام‌یک از این دو، آن واقعیِ من است غیرممکن به نظر می‌آید. یک نفر از من کسی است که هستم و دیگری کسی که باید باشم. فاصله میان این دو نفر را شعر به گونه‌ای پر کرده است که هیچ ردّی از مرز این دو، مشخص نیست. این فاصله‌‌‌ای نیست که بگویم شعرِ من پر کرده است؛ چراکه شعر از آنِ من نیست؛ من متعلق به شعر هستم.

محمد علی بهمنی

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “روزگار من و شعر – شصت و سه روایت از زندگی محمد علی بهمنی”