آلبر کامو
ترجمه جلال آلاحمد، علىاصغر خبرهزاده
چشم و چراغ 25
مادرم امروز مرد. شاید هم دیروز، نمیدانم. تلگرامی به این مضمون از خانه سالمندان دریافت داشته ام!
«مادر، درگذشت. تدفین، فردا. همدردی، عمیق».
مادرم امروز مرد. شاید هم دیروز، نمیدانم. تلگرامی به این مضمون از خانه سالمندان دریافت داشته ام!
«مادر، درگذشت. تدفین، فردا. همدردی، عمیق».
«در اعماق سرزمین چین، ماندارینی زندگی میکند که بسی ثروتمندتر و توانگرتر از هر پادشاهی است که در افسانه یا در واقعیت تاریخی از آن صحبت شده. تو هیچ چیز درباره این مرد بسی توانگر نمیدانی، نه اسمش را میدانی و نه کنیهاش را؛ نه چهرهاش را دیدهای و نه آگاهی از جامه ابریشمی زربفتی که به تن دارد. برای آنکه تو وارث ثروت بیکران و نامحدود او شوی، کافی است زنگی را که کنارت روی کتاب است به صدا درآوری…»
داستان ماندارین در واقع مانیفست فلسفی اسا د کی روش است. این داستان از نقد جامعه پرتغال فراتر میرود؛ اسا د کی روش درواقع با ماندارین انسان را در برابر پارادوکس همیشگی قرار میدهد؛ قدرت و ثروت و شهوت.
“سیمای زنی در میان جمع” شاهکار بی بدیل هاینریش بل است که برای او جایزۀ ادبی را به ارمغان آورد. در این رمان پر حجم، بل یک زن را در مرکز روایت خود قرار داده و از طریق زندگی او در زمان های مختلف از جوانی تا میانسالی، ما را به آلمان روزگار جنگ و پس از آن می برد.
بل استادانه با برش های زمانی که روش خاص او در قصه گویی است، نکبت و رذالت جنگ را به زیبایی بر ما آشکار می سازد. او استادانه از سیر زندگی نقبی بر سقوط اخلاقی و اجتماعی آدمها می زند که چگونه در شرایط دشوار در ورطۀ ویرانی در می افتند. “سیمای زنی در میان جمع” رمانی است شگفت آور، جذاب و بسیار خواندنی.
دوست داشتن تو
تحمل زندگی را آسان کرده
رنج توأمان دوری و دیدن آدمها را
دوست داشتن تو
قانعام کرده از تمام زندگی
به دیوان حافظ
و گوشۀ دنجی در دیلمان
دوست داشتن تو
شکر نعمتهای خداست . . .
سیمای زنی در میان جمع
هاینریش بل
ترجمه از متن آلمانی: سارنگ ملکوتی
انتشارات نگاه
“سیمای زنی در میان جمع” شاهکار بی بدیل هاینریش بل است که برای او جایزۀ ادبی را به ارمغان آورد. در این رمان پر حجم، بل یک زن را در مرکز روایت خود قرار داده و از طریق زندگی او در زمان های مختلف از جوانی تا میانسالی، ما را به آلمان روزگار جنگ و پس از آن می برد.
بل استادانه با برش های زمانی که روش خاص او در قصه گویی است، نکبت و رذالت جنگ را به زیبایی بر ما آشکار می سازد. او استادانه از سیر زندگی نقبی بر سقوط اخلاقی و اجتماعی آدمها می زند که چگونه در شرایط دشوار در ورطۀ ویرانی در می افتند. “سیمای زنی در میان جمع” رمانی است شگفت آور، جذاب و بسیار خواندنی.
افلاتون از پیرمردی که گفت بر سر سلسله درسهای فضیلت حاضر میشود، پرسید: «کی میخواهی بر اساسِ فضیلت زندگی کنی؟ تا به ابد نمیتوان تأمل کرد، روزی هم باید به فکر عمل به آن بود. » اما امروز ما میپنداریم آنان که چنان زندگی میکنند که میآموزانند، در رؤیا به سر میبرند.
امانوئل کانت دائرةالمعارف فلسفه
درباب اینکه چرا؟ و چگونه؟ هزار و یک شب را بخوانیم
مسعود میری
«هزارو یک شب» یک دنیا معنا و ژرفا دارد. کتابی که در وجه قصهپردازی اثری شگفت و در وجه تاریخی اثری با تاریخی پیچیده و نکاویده است که میتوان پژوهشهای بسیاری پیرامون آن انجام داد. بسیاری از قصههای عامیانۀ فارسی تحت تأثیر این کتاب عظیم روایت یا نگاشته شدهاند و خودِ قصهگوی اثر یعنی شهرزاد موضوع پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است. آقای مسعود میری سالهاست که با نگارش مدرن به کندوکاو در هزارو یک شب پرداخته و آثار بسیاری در این مورد فراهم کرده که نگاهی نو به متن این اثر ماندگار است. این کتاب نیز یکی از پژوهشهای خواندنی وی است که برای ما ایرانیان اثر شناسنامهای دارد.
فرهنگ حاضر ویژگیهایی دارد که شاید در آثاری مشابه کمتر یافت شود. در این فرهنگ افزون بر تبیین اصطلاحات، نهادها و مکتبهای سیاسی، تلاش بر این بوده که آگاهیهای لازمی نیز دربارهی فیلسوفان و نظریهپردازان علوم سیاسی و سیاستمداران ارائه گردد. الگوی فراهمآورنده در گزینش عناوین و مدخلها، عمدتاً «فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد»بوده که در حال حاضر یکی از مراجع اهل فن است، با تأکید بر این نکته که در شیوهی کار ما تنها گزینش عناوین به پیروی از فرهنگ آکسفورد بوده و در توضیح و شرح مربوط به هر مدخل با تألیف و نیز ترجمه از مراجع و منابع دیگر، سعی کردهایم بهروزترین اطلاعات و آگاهیها تا زمان انتشار این فرهنگ به دست داده شود.
شمارهی صفرم، هفتمین و آخرین رمان اومبرتو اکو، نویسندهی ایتالیاییست. این رمان بهمرور، با قدم زدن در شهر میلان سال 1992، ما را با موقعیت کنونی این کشور آشنا میکند. رمان دربارهی روزنامهایست که هرگز قرار نیست چاپ شود و در شمارهی صفرم باقی میماند؛ اما خبر چاپ آن به گوش متهمانی میرسد که برای جلوگیری از انتشار آن، بایستی سر کیسه را شل کنند و مدیر کل روزنامه را در قبال سکوت و چشمپوشی از چاپ، درجات دهند. این اثر به روشنی سیستم مافیایی، فراماسونری، کاموررا، کوزانوسترا و ساختار بستهی کلیسا و اعمال نفوذ واتیکان را نشان میدهد و مشکلات سیستم بخشودهگی پس از جنگ که در تار و پود نظام دموکراتیک لانه کرده، برملا میسازد. از آن گذشته به نویسندهگان جوان میآموزد چگونه برای نوشتن یک رمان باید اطلاعات گوناگون را پیش از نشستن و نوشتن رمان فراهم و پوشهبندی کرد.
در یک روز آفتابی بهاری، دوشنبه، 20 مارس 1995، پنج عضو فرقهی اوم شینریکیو با سارین، گازی سمی و بیستوششبار مرگبارتر از سیانور، به متروی توکیو حمله کردند. این یک حملهی تروریستی هولناک به یک سیستم رفت و آمد عمومی بود و قربانیان بیشماری داشت.
هاروکی موراکامی، مهمترین رمان نویس معاصر ژاپن، برای درک دلایل و ابعاد فاجعه با قربانیان و بعد با اعضاء فرقهی اوم مصاحبههای متعددی انجام داد و حاصل کارش را در این کتاب گردآورد. او با کسانی صحبت کرد که در روز واقعه مانند هر روز دیگر زندگی شان از خانه بیرون آمده بودند تا با مترو به سر کار بروند و قربانی سارین شدند. به روایتهای کارکنان مترو و پزشکان معالج و خانوادههای قربانیان درگذشته گوش داد. بعد به سراغ اعضاء فرقهی اوم رفت تا حرفهای آن ها را بشنود و ببیند انسانهایی که به دنبال آرامش و غنای معنوی بودند، چطور به ابزار جنایت تبدیل شدند. موراکامی در این کتاب به روانشناسی ژاپن میپردازد و مسائل بنیادی را بررسی میکند که در نهایت میتواند به خلق چنین فرقههای تروریستی منجر شود.
در این کتاب رماننویس تا حدی زیادی جای خود را به روزنامه نگار داده و سعی میکند از طریق داستانهای کسانی که بیشتر از همه درگیر ماجرا بودند، دلایل و نتایج خشونتی هولناک را نشان بدهد، خشونتی که از نظر او خطر تکرارش به شکل های دیگر وجود دارد. بیست سال بعد از حملهی با گاز به متروی توکیو و سالها پس از نابودی فرقه ی اوم، جهان هنوز شاهد فجایعی است که مانند آن روز آفتابی در 1995 در ژاپن، حیات بیگناه ترین و بیدفاعترین انسانها را هدف میگیرد.
«مترو» یکی از مهمترین آثار غیرداستانی موراکامی است و در شرایط امروز جهان حتی بیشتر از قبل ضرورت خوانده شدنش احساس میشود. اگر می خواهید ذات تروریسم و فرقه گرایی را بشناسید باید این کتاب را بخوانید.