در نگارش کتاب حاضر، دو ایده راهبر کار نویسنده بوده است. اول نگاهی به تکامل فلسفی اندیشه هوسرل و دوم طرح برخی تحلیل های فلسفی او که سهمی سازنده در معرفت بشری دارد. شرح پدیدارشناسی هوسرل از نظر منطقی باید با روش پدیدارشناختی شروع شود اما نویسنده ترجیح داده است این شرح را به تناسب ترتیب تاریخی سرفصل های پدیدارشناسی آغاز کند و اینکه چگونه هوسرل به تصویر واضحی از روش خود رسیده است. کتابی که در دست دارید شامل چهار فصل است. فصل نخست به شکل گیری تفکر فلسفی هوسرل، خاستگاهها و تأثیر آن اختصاص دارد. فصل دوم به تحلیل هوسرل از کنش ذهنی در کتاب پژوهش های منطقی می پردازد که هدف از آن ارائه یکی از درخشان ترین تحلیل ها از مسئله آگاهی است: تمایز بین ماده و کیفیت کنش های ذهنی و نظریه حقیقت و بداهت. فصل سوم بر شرح روش پدیدارشناختی و چگونگی تبدیل این روش به فلسفه آگاهی متمرکز است. در فصل آخر معرفی کوتاهی از موضوعات اصلی دوره متأخر پدیدارشناسی هوسرل انجام می شود؛ یعنی پدیدارشناسی استعلایی، ایدئالیسم، مفهوم تقویم ابژه التفاتی، اگر شناسی، پژوهش های هوسرل در خصوص رابطه بنیاذهنی و دست آخر، یکی از مهم ترین دیدگاه های او یعنی زیست جهان.
روبرتو بولانیو آبالوس شاعر و رماننویس شیلیایی در ۱۹۵۳ متولد شده و در سال ۲۰۰۳ از دنیا رفته است. بولانیو که در دههی۱۹۷۰ به تروتسکیستها پیوسته بود، در سال ۱۹۷۳ برای کمک به انقلاب مسالمتآمیز شیلی و حمایت از سالوادور آلنده از مکزیک به شیلی بازگشت، پس از کودتای آگوستو پینوشه، بازداشت شد. گرچه در ایامی که زنده بود به علت بداخلاقی و نقدهای گزندهاش مشهور بود، اما پس از مرگ به یکی از نویسندگان مطرح جهان تبدیل شد. روبرتو بولانیو سالهاست که لقب ناسازگارترین نویسندهی امریکای لاتین را یدک میکشد. با اینکه چند سالی از مرگش میگذرد اما هنوز بسیاری نقدهای تند و گزندهی این شاعر و رماننویس برجسته را فراموش نکردهاند. شاید همین کینهی تاریخی باشد که باعث شده او هیچگاه آنطور که شایستهاش بود، مورد تحسین قرار نگیرد..
روبرتو بولانیو در شیلی همان اهمیتی را دارد که گابریل گارسیا مارکز در کلمبیا دارد. در واقع بولانیو نماد مبارزات مردم شیلی با استعمار و کارتل های مالی است. دوران آلنده تبدیل به رویایی برای مردم این کشور شده و دیکتاتوری پینوشه تاثیری ژرف بر روح و روان اهل اندیشه در این کشور نهاده، ستاره دوردست تصویری از نفوذ نهادهای امنیتی به محافل روشنفکری و دانشجویی شیلی است که در قالب داستانی جذاب و حیرت انگیز روایت می شود.
یدالله رویائی، پس از خروج از زندان اولین شعرهای خود را در ۲۲ سالگی نوشت و در مجلات آن زمان با نام مستعار «رؤیا» منتشر کرد، و هم زمان به تحصیلات خود در رشته حقوق سیاسی در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران تا اخذ درجه دکترای حقوق بینالملل عمومی ادامه داد؛ و از آن پس، در وزارت دارایی به استخدام درآمد و به عنوان ذیحساب و سرپرست امور مالی در ادارات و دیگر مراکز دولتی، از جمله وزارت آب و برق، سازمان تلویزیون ملی ایران و… به کار پرداخت. او از موسسان شرکت انتشاراتی روزن بود. رؤیایی با چند شاعر دیگر، مانیفست «اسپاسمانتالیسم» را منتشر کردند که بعدها به خلق نگرش تازه شعری با عنوان «شعر حجم» منجر شد.
نگاه :کتاب «یدالله رؤیایی» از مجموعهی «شعر زمان ما» به قلم فیض شریفی در راه است. این شاعر و پژوهشگر دربارهی این کتاب گفت: از مجموعهی «شعر زمان ما»، کتاب «یدالله رؤیایی» در دست آمادهسازی است و فکر میکنم به نمایشگاه کتاب برسد. او افزود: رؤیایی به عنوان یک شاعر در یک لشکر تکنفره معروف است و به او لشکر تکنفره میگویند، چون دوستانی که با او بیانیهی شعر حجم را امضا کردند، به مرور مانیفست شعر رؤیایی را کنار گذاشتند و وارد زبان و ساخت و بافت مخصوص به خودشان شدند؛ به همین دلیل هرچه زمان گذشت، بیشتر رؤیایی...
روبرتو بولانيو، نویسنده و شاعر شیلیایی (۱۹۵۳-۲۰۰۳) در پانزده سالگی همراه خانواده شیلی را ترک کرد و در بیست سالگی و همزمان با کودتای پینوشه، به وطن بازگشت. در این سفر دستگیر شد و چند روزی را در زندان ماند و پس از آن، باقی عمر را در کشورهای مختلف زندگی کرد. او بر اثر نارسایی کبد در اسپانیا از دنیا رفت. ستاره ی دوردست (۱۹۹۶) یکی از رمان های کوتاه بولانيو و درباره زندگی چند دانشجوی شاعر جوان در خلال جریانات سیاسی شیلی است. وایدر شخصیت عجیب این داستان، در کارگاههای شعرخوانی حضور دارد و از عوامل امنیتی کودتاچیان است. گالری عکسی که وایدر برگزار می کند و شرح آن در کتاب می آید،
رودخانه ای در تاریکی داستانی واقعی و ناراحت کننده از زندگی و متعاقبا فرار یک مرد از کره شمالی است. ماساجی ایشاکاوا که اصالتا ژاپنی- کره ای است تقریبا تمام عمر خود را مانند کسی که هیچ کشوری ندارد سپری کرد.در این زندگینامه نویسنده از تلاش هر روز خود برای فارغ آمدن بر مشکلات زندگی در پست ترین طبقه جامعه کره شمالی و نیز تبعیض های طبقاتی که برگرفته از بینش و سیاست رهبر کره شمالی است می گوید.
این داستان نه تنها یک تصویر واقعی و تکان دهنده از زندگی مردمی است که با دنیا در ارتباط نیستند ، بلکه شناختی آگاهانه از حکومت هایی می دهد که شأن و منزلت طبیعت روح انسانی را نادیده می گیرند.
پردۀ آخر از نمایش یک دوستی بیست ساله که برای دیدن آن، کامران افخم را از تهران به رامسر میکشاند. دیدار با دوستی ازآن سالها و گفتوگوهایشان زخمهایی را باز میکند که گذر زمان آنهارا التیام نبخشیدهاست. و تابستان با بیان آن رازها خیسترین روزهای خود را تجربه میکرد…
«… تمام نگاه زیبای عاری از تظاهر و دروغت که برای من سمبل عشق و مهربانی بود را از اینجا و بر روی دفتر خاطرات ابام گذشته جرعه جرعه مینوشم. یادها و خاطرهها هیچ وقت در زندگی انسان گم نمیشوند. فقط بنا بر قوانین نانوشۀ روزگار گاه کمرنگتر میشوند …»
«رستاخیز» سومین رمان بزرگ لئو تولستوی است که در سال 1899 منتشر شد. و به نوعی حاصل دوران پختگی و تحولات عمیق فکری او به شمار میرود. تولستوی در این اثر سترگ با ارائهی تصویر سیاه و هولناک از نابرابری و فساد سیاسی دوران تزار، جامعهی روسیه را به نقد کشیده و آن را به بازگشت به آموزههای مسیحیت دعوت میکند. منتقدین ، آثار تولستوی را جاده صافکن انقلاب 1905 و متعاقب آن، انقلاب بزرگ اکتبر میدانند. داستان رستاخیز با نمایی از فضای طبقاتی و ترسیم دادگاههای آشفتهی روسیه آغاز میشود… «نیلیدوف»، اشرافزادهای خوشگذران که در جایگاه هیئت منصفه قرار گرفته در مواجهه با ماسلووا، زنی متهم به قتل، به یاد میآورد که در دوران نوجوانی، برای ارضای هوای نفس خود، چگونهماسلوورا ندیمهی روستایی خود را در مسیر تباهی و گناه قرار دادهاست. لحظهای تاثیرگذار در وجدان او که باعث تغییراتی عمیق در روح عدالتخواه او میشود. دلیل مانایی و شکوه این کتاب، تفصیل سرگذشتی است که تولستوی با بازدید از زندانها و سفر به مناطق دوردست سیبری، تاریخ این سرزمین را در قالب یک داستان به رشتهی تحریر در آورده است.
میگل لیتین، قهرمان این کتاب، یکی از برجستهترین فیلمسازان آمریکای جنوبی است که در دوران حکومت نظامی به شیلی بازگشتهاست. او در تصمیمی شجاعانع با قیافهای مبدل وارد شیلی شد تا زندگی ملتی تحت سلطۀ دیکتاتوری فاشیستی ژنرال پینوشه را به تصویر بکشد… آزادیخواهانی را به جهان معرفی کند که با وجود سرکوب و دستگاه مخوف امنیتی پلیس، تمام رسالت مبارزاتی خود را در راه تغییر وضعیت قرار دادهاند. اقدام لیتین آنقدر چشمگیر بود که گابریل گارسیا مارکز تصمیم گرفت تجربههای این سفر را تبدیل به کتاب بکند. نکتۀ جالب اینکه پس از انتشار کتاب در فوریۀ 1987، وزارت کشور شیلی اذعان کرد، هزاران نسخه از این کتاب را مصادره و در شهر «والپارایزو» سوزاندهاست. به مانند «گزارش یک آدرمربایی» از رئالیسم جادویی مارکز در این کتاب نیز ردپایی دیده نمیشود. مارکز در «بازگشت پنهان به شیلی»در قامت یک خبرنگار خیالی کوشیده است پرده از جنایتی سیستماتیک بردارد که تمامی رسانههای وقت در براب آن سکوت کردهبودند.