ممکن است در روز با هزاران نفر برخورد داشته باشیم، حرف بزنیم و آدمهای متفاوت را نگاه کنیم و بی تفاوت از کنارشان بگذریم، اما از میان این همه ناگهان دیدار یک نفر جرقهای در وجودمان روشن میکند که این همان عشق در یک نگاه است. فردریک جوان با دیدن مادام آرنو، که از او بزرگ تر نیز بود و تارهایی هر چند اندک سفید در میان موهایش می درخشید دل و دین خود را از کف داد. آن دو برای رسیدن به یکدیگر موانع اخلاقی و اجتماعی زیادی در پیش رو داشتند. شاید اینجاست که باید گفت عشق نیازمند رهایی است نه تصاحب… و فردیکِ جوانِ داستانِ مادام آرنو با آنچه در این میانه میگذرد دست و پنجه نرم میکند و تا آخر عمر بذر این عشق جانگداز را در وجود خود رشد میدهد بی آنکه مادام آرنو را در معذورات اخلاقی بگذارد.
جنگ و صلح را تولستوی در سال ۱۸۶۹ به زبان روسی نوشت. در این اثر جاودانه که یکی از بزرگترین آثار ادبیات روسی و از مهمترین رمانهای ادبیات جهان به شمار میرود بیش از ۵۸۰ شخصیت نقش آفرینی میکنند. این رمان یکی از معتبرترین منابع تحقیق و بررسی در تاریخ سیاسی و اجتماعی سده نوزدهم امپراتوری روسیه به شمار می آید. بن مایه این رمان زندگی اجتماعی و سرگذشت پنج خانواده اشرافی روس در دوران جنگهای روسیه و فرانسه در سالهای ۱۸۰۵ تا ۱۸۱۴ است.
آدام کوتسکو در کتاب حاضر کوشیده چرخش الهیاتی ژیژک را تبیین کند. به عبارت دیگر، کوتسکو درصدد آن است که نشان دهد چرا ژیژک در صورتبندی قرائت بدیع خود از ماتریالیسم دیالکتیکی ملزم بوده به سنت الهیات یهودی مسیحی روی آورد. پس کوتسکو علاوه بر ارائه شرحی موجز از بنیانهای نظری اندیشه ژیژک در سنت روانکاوی لکانی در دو فصل نخست کتاب خط و ربط ارجاعات ژیژک را با ایدههایی همچون شریعت/قانون، عشق مسیحی، رخداد – مسیح و روحالقدس و کسانی چون پولس رسول و ایوب و نیز دشوارههای نظری ماتریالیسم دیالکتیکی ویژه او نشان میدهد. مؤلف کتاب که خود در سنت آکادمیک الهیات جدید بالیده، کوشیده نسبت قرائت ژیژک را با الهیات مسیحی و اندیشهٔ متألهان مسیحی معاصر، از دیتریش بونهافر و پل تیلیش گرفته تا تامس آلتیزر و جان ،میلبنک واکاوی کند.
کتاب پیش رو تاریخچه مختصر نفت است، با رویکرد واقعبینانه نویسنده. در این اثر تحولات و رخدادهای مربوط به نفت در منطقه خاورمیانه از سال ۱۹۱۸ تا به امروز توصیف و تحلیل شده و تلاش شده اثبات شود جنگهای به اصطلاح نفتی در ابتدا هرگز بر سر نفت نبوده، بلکه هر آنچه اتفاق افتاده حاصل رقابت های شرکتهای نفتی بوده و همانا دولتهای صاحب منابع نفتی بازیچه سیاستمداران انگلیس، ایالات متحده، فرانسه، روسیه و در دورهای آلمان و ایتالیا بودهاند. این کتاب علاوه بر اینکه تاریخچه مختصری از تأثیرات امپراتوریهای نفتی و ایجاد شرایط آنارشیستی پیش رو میگذارد، ذره بینی بر شناخت تاریخ کشورهای نفت خیز، به ویژه ایران، است.
کسی نیست که نام افلاطون را نشنیده و از شهرت و مقام مخصوصی که این کتاب در میان کتب فلسفی و اجتماعی جهان دارد بی خبر باشد. مسائلی که در این کتاب طرح شده مهمترین موضوعهایی است که بشر از بدو پیدایش فکر به آن توجه داشته و مادام که باقی است، توجه خواهد داشت، و به همین جهت است که با آنکه بیش از دو هزار و سیصد سال از تاریخ تألیف این کتاب میگذرد، هنوز مطالب آن تازگی دارد و هیچ یک از آنها برای همیشه حل نشده و شاید هرگز حل نشود. فلسفه زندگی و مرگ، بقای روح، چگونگی عالم بعد، دینداری، اخلاق، عشق، فلسفه، اصول تربیت، کشورداری، هنرهای زیبا، حکمت الهی، اینها موضوع های کتاب است. موضوع هایی است که فکر انسان را همیشه به خود مشغول داشته و احساسات بشری را برانگیخته، عقاید و افکار متضاد، نه تنها در طی قرنهای مختلف، بلکه حتی در آن واحد به وجود آورده.
این بازگشت مرا وسوسه میکند. روزی نیست که به کشورم فکر نکنم. صدایی نهانی، بویی فراگیر، نوری عصرگاهی کافی است تا خاطرات کودکیام بیدار شود. آنا خواهرم دائم تکرار میکند «تو به غیر از ارواح و خرابی بسیار، اونجا چیزی پیدا نمیکنی.» او هرگز نمیخواهد راجع به این کشور نفرین شده چیزی بشنود. حرفش را تا حدی قبول دارم. او همیشه روشن تر از من بوده است. بنابراین، ایده بازگشت به سرزمین مادریام را از خود دور میکنم و یک بار برای همیشه تصمیم میگیرم که دیگر به آنجا برنگردم.
پرسش محوری کاتسکو در کتاب اهريمنان نئولیبرالیسم این است: چگونه میتوان از قسمی الهیات و به ویژه الهیات «سیاسی» در رابطه با نئولیبرالیسم سخن گفت؟ آیا این نظام منحصرا دلمشغول دغدغههای اقتصادی و بازار آزاد نیست؟ پاسخ کاتسکو روشن است: خیر. با ارائه تعریفی جدید و عامتر از خود حوزۀ «الهیات سیاسی» به مفهوم مطالعه نظامهای مشروعیت و بازصورتبندی نئولیبرالیسم به مثابه پارادایم الهیاتی، دوگانههای متعارف الهیاتی/سکولار و نیز اقتصادی/سیاسی در قامت دوگانههایی کاذب به کناری رفته و با نظمی مواجه میشویم که محدود به عدم دخالت دولت در اقتصاد نیست، مانند آنچه در فن بیان سطحی لیبرتارین ادعا میشود و تلاشها برای مقابله با این نظام از طریق تقویت سیاستگذاری دولتی نظیر نئوفوردیستهایی مانند سندرز آن را بازتولید میکند، بلکه با چارچوببندی مجدد هر دو قلمرو اقتصادی و سیاسی بر همه حوزههای حیات اجتماعی – نه فقط دولت و اقتصاد، بلکه دین، ساختار خانواده، اعمال جنسی، روابط جنسیتی و نژادی سازی- به وسيله منطق اهریمنانگاری حکم می راند.
شاید از نظر برخی نسبت دادن عنوان فرقه به ترامپ، هوادارانش و حتی اعضای دولتش عجیب و نادرست باشد. درست است که «فرقه ترامپ» با رفتار کلیشه ای مریدان مذهبی که ظاهر خاصی دارند و لباس هایی ویژه می پوشند تناسب ندارد، اما باید بدانیم که این فرقه ها استثنا هستند! اکثر افرادی که در فرقه های مخرب و ویرانگر نقش دارند همانند من و ش ما لباس می پوشند و کارهایشان عادی و متداول می نماید، حتی لزوما مذهبی نیستند؛ مثل فرقه های سیاسی، روان درمانی، بازرگانی و نیز شخصیتی همان گونه که در این کتاب هم مشاهده خواهیم کرد، این باورها نیستند که گروهها را در قالب فرقه توصیف و تعریف می کنند، بلکه روشی آنها را به فرقه تبدیل می کند که این گروهها فریبکارانه برای جذب، تلقین و سرانجام کنترل زندگی اعضایشان به کار می گیرند. شاید سخت باشد که از این جنبه به یک چهره منتخب یعنی رئیس جمهور ایالات متحده نگریسته شود، اما در این کتاب نشان داده می شود که چگونه نشانه های فرقه ای را در افراد و گروه های به ظاهر س اده و عادی اجتماعی تشخیص دهیم و در دام حقه هایشان گرفتار نشویم.
کتاب حاضر اثری موثق، روشمند، موجز و جامع درباره سیاست و روابط خارجی افغانستان در صدساله اخیر است. نویسنده، دکتر محسن مدیرشانه چی، از معدود صاحب نظران عرصه افغانستان شناسی است که علاوه بر تحقیق و نگارش آثاری در این حوزه، تدریس موضوعاتی از این دست را در دانشگاههای ایران و افغانستان عهده دار است و از این رو اثر حاضر را به حق می توان چکیده و ماحصل سال ها پژوهش و تدریس ایشان به شمار آورد. در این اثر پس از بیان برخی مباحث نظری درباره سیاست خارجی و اشاره ای در هر مورد در انطباق آن با سیاست خارجی افغانستان، سیر سیاست خارجی این کشور در صد سال اخیر، که طی آن افغانستان با کسب یا استرداد استقلال به تنظیم و پیشبرد سیاست خارجی خود پرداخته، بررسی شده است. معرفی مختصر پادشاهان یا رؤسای جمهور افغانستان، اصول کلی و رویکردها و راهکارهای شاخص سیاست خارجی و مهم ترین حوادث و وقایع حیطه سیاست خارجی هر دوره، از جمله نکاتی است که در این اثر مطمح نظر نویسنده قرار گرفته است.
در کتاب پیش رو جان استن بک صحنه هایی از جنگ را توصیف کرده که در زمان خبرنگاری به چشم دیده است. نویسنده با شرح حال و هوای ورود سربازان آمریکا به جنگ جهانی دوم در شمال آفریقا و انگلستان، تعهد و مسئولیت روشنفکر را در مواجهه با مسائل اجتماعی به زیباترین شکل بیان می کند. در بخشی از کتاب می خوانیم: «این فقط از روی شانس بود که آدم مدت درازی خبرنگار بماند و در متن حوادث باشد. با خواندن این گزارش ها از میزان تلفات به هراس می افتم. تنها مشتی ارواح وراج که شبها وحشت می پراکندند و روزها را از ناله می انباشتند، زنده ماندند.»