فرزانه قوجلو

بانو در آينه – چشم و چراغ 64

ويرجينيا وولف

ترجمه فرزانه قوجلو

 

مجموعه چشم و چراغ 64

 

«بانو در آینه» مجموعه‌ای است از سبک‌های مختلفی که وولف در نوشتن استفاده می‌کرد. از یکسو آن جملات کاملا ذهنی او است که در داستان‌هایش مثل «لکه‌ای روی دیوار» نمایان می‌شود، از یک طرف رئالیسم خردکننده داستان‌هایی مثل «دوشس و جواهرفروش» است که خواننده را میخکوب خود می‌کند. تا سوررئالیسم داستان‌هایی مثل «نورافکن» تا … ویرجینیا وولف علاقه خاصی به رئالیسم صرف دارد. رئالیسم برای او دنیایی است که هر چیزی که لازم دارد در آن موجود است. هر کدام از نوشته‌های وولف دنیایی کامل هستند. وولف دوست ندارد چیزی ضعیف خلق کند. حتی داستان خیلی کوتاهی مثل «خانه اشباح» را طوری می‌نویسد که میخکوبت می‌کند. داستان‌هایش روی چارچوبی استوار، بنا شده‌اند. روایت‌ها، قدم به قدم، تو را به درون شخصیت‌ها می‌کشانند و می‌گذراند خوب با هم صمیمی شوید و بعد یک دفعه شوک خودشان را وارد می‌کنند. در داستان‌ها، چیزی آمده شده و گوشه‌ای پنهان است که می‌تواند داغانت کند. زیبایی کار وولف در همین است: تو را به عمیق ترین نوع غیر احساسی ارتباط با نوشته می‌رساند. طوری که نمی‌توانی راحت از ماجرایی که خوانده‌ای فاصله بگیری. داستان‌ها می‌توانند درونت نفوذ کنند. نفوذی دلچسب. و بعد درونت رسوب می‌کنند و اینچنین، در دنیای سرد راوی‌ها شناور می‌مانی. در فکر‌هایشان غرق می‌شوی، دنیا را از درون چشم‌های شان می‌بینی و دنیا از درون چشم‌ها آنها چقدر آشنا است. در صمیمیت کلمات شان، می‌توانی، به یک‌باره ببینی که جهان تماما انگلیسی آنها، همان روح زندگی، پر از زشتی‌ها و زیبایی‌ها را در خود دارد که شبیه به زندگی خود تو است. جایی در میان داستان، دیگر فکر‌های خودت است که دارد اثر را پیش می‌برد. جایی دیگر وولف وجود ندارد. تو خودت وولف شده‌ای.

ادامه خواندن ←

سوزان سانتاگ در جدال با مرگ

دیوید ریف

ترجمه فرزانه قوجلو

سوزان سانتاگ که نویسنده ی 17 کتاب است و این کتاب ها به 32 زبان زنده ی دنیا ترجمه شده، یکی از تاثیرگذارترین روشنفکران آمریکایی است که به سبب دل مشغولی سوداوار و دامنه ی هوش انتقادی و نیز فعالیت پرشور خود در زمینه ی حقوق بشر به شهرتی جهانی دست یافته است… کتاب دیویدریف که عنوان اصلی آن Swinning in a sea of Death یا در حقیقت “شنا در دریای مرگ” است، گزارشی است از شیوه ای که مادرش، سوزان سانتاگ، با بیماری و مرگ دست و پنجه نرم کرد. این کتاب توصیفی است از زیر و بم‌های روحی، روانی و عاطفی نویسنده‌ای که در عرصه هنر و اجتماع بسیار جسور بود و همواره به نظام سیاسی حاکم بر آمریکا اعتراض داشت. زنی که نمی‌خواست تسلیم مرگ شود و از پذیرفتن سر باز می‌زد. اما سرانجام مرگ او را به زانو درآورد.دیویدریف در این کتاب می‌کوشد تا قضاوتی درباره مادرش نداشته باشد بلکه از آنچه بر او رفته و باور‌هایش، سرسختی و مبارزه ناامیدانه‌ اش با دشمنی که به هیچ روی هم‌سنگ او نیست تصویری روشن دهد.در نگاه به زندگی سانتاگ و نبردی که برای ادامه آن به جان خریده و تحمل کرده با زنی روبرو می‌شویم که از نیستی می‌ترسد و ترسش را پنهان نمی‌کند. نمی‌خواهد او را انسانی بر‌تر ببینیم که از هراس‌های زمینی به‌دور است. نمی‌خواهد برای مخاطب آثارش تصویری فرا انسانی بسازد. برعکس، سانتاگ در قله صداقت جای می‌گیرد. او در تمام تاروپودش /انسان است و ورای آن هیچ. انسان با همه گوشت و خونش، بیم و امید و دلهره‌هایش و ناباوری به جهان پس از مرگ. این ناباوری برای هیچ کس غریب نیست: «بازآمده‌ای کو که به ما گوید راز». شاید برخی نگرش سانتاگ را به زندگی نگرشی اپیکوری ببینند اما سانتاگ به هیچ روی نمی‌خواهد فقط به شرط لذت بردن از زندگی زنده بماند. او می‌خواهد «باشد»، ستیز‌هایش با زمانه و زندگی به هیچ روی کم و آسان نبوده، او از «نبودن» می‌هراسد. هراسی که بی‌گمان به سراغ بیشتر ما، در هنگام تنهاییمان، آمده است اما جسارت ابراز آن را نداشته‌ایم و خواسته‌ایم شاید حتی از خودمان پنهانش کنیم.

ادامه خواندن ←

عاشق آتشفشان – چشم و چراغ 72

سوزان سانتاگ

ترجمه فرزانه قوجلو

عاشق آتشفشان رمانی است تاریخی به قلم سوزان سانتاگ که زندگی سِر ویلیام همیلتون و همسر جوانش، اِما همیلتون و سپس دلباختگی اِما به لرد نلسون را روایت می کند. سانتاگ این رمان را در اواخر دهه ی چهارم زندگی اش نوشت که در این عرصه نیز برایش شهرت و محبوبیت به همراه آورد.

عاشق آتشفشان نه فقط روایتی است از این ماجرای عاشقانه که در گیر و دار جمهوری ناپل می گذرد بلکه سانتاگ در بازگویی رویدادهای تاریخی و نیز روایت شیفتگی سِر همیلتون به آتشفشان به کار می گیرد طنزی است زنده و جاندار و بسیار ویژه که از مختصات قلم اوست .

ادامه خواندن ←

ولادیمیر ناباکف

گردآوری و ترجمه: فرزانه قوجلو

آخرين تصويري که ناباکف از روسيه به ما مي‌دهد عکسي است با لنز بسته از خود و پدرش که روي عرشه‌ي کشتي نادژدا[1] (اميد) شطرنج بازي مي‌کنند زماني که کشتي بندر سباستپول2 را زير آتش تفنگ بلشويک‌ها ترک مي‌کند ـ آخرين استعاره‌ي بصري براي نمودِ شجاعت کامل و پيروزي اميد بر ناملايمات. پاياني متفکرانه است و در عين حال تکان‌دهنده بر روايت سال‌هاي زندگي‌اش در روسيه.

ناباکف هرگز درباره‏‏ي اعتقادات سياسي پدرش چون و چرا نکرد و يا عليه آن نشوريد. پس از قتل پدرش رداي صداقت و شرافت او را بر تن کرد و تا پايان عمر به عقايد آزاديخواهانه‌ي او وفادار ماند. با اين حال، هرگز لزوم جنگيدن بر سر اين عقايد را احساس نکرد. انگار همين کافي بود که پدرش به جاي او به تمام اين اعتقادات پرداخته بود. تعهد و آرمان‌گرايي و دلبستگي پرتکاپويي که از ميان نوشته‌هاي پدرش بيرون مي‌تراود، چيزهايي نيستند که ناباکف هرگز در آن‌ها سهيم بوده باشد. اين پسر مطمئن به خود و بلندپروازِ پدري مشهور از همان آغازْ ساحل خود را جايي ديگر مي‌جويد.

[1]. Nadezhda                                            2. Sebastopol

 

ادامه خواندن ←

ویلیام فاکنر

گردآوری و ترجمه: فرزانه قوجلو

تأثير شمار اندکي از نويسندگان مدرن بر شکل و ماهيت ادبيات داستاني قرن بيستم عميق‌تر از ويليام فاکنر بوده است. جيمز جويس را معمولاً در هنر داستان‌نويسي با فاکنر قياس مي‌کنند؛ اما اين دو نويسنده عملاً فقط تشابهاتي ظاهري دارند: استفاده از تجربه‌ي بومي و منطقه‌اي به عنوان مضمون، ساختار تجربي و غيرمتعارف رمان‌هاي آن دو و بازي با واژه‌ها وراي معناي سنتي‌شان.

فاکنر به طريقي نوشت که انگار هيچ کس پيش از او در ادبيات انگليسي قلم نزده بود، انگار پيش از آنکه او دست به قلم برد سنت و تجربه‌ي ادبي شکل نگرفته بود. او اين سنت را از نو آفريد و رمان را رها ساخت تا به واسطه‌ي سيلاب نيرومند، متلاطم و مقاومت‌ناپذير زبان بتواند بهتر از گذشته در خدمت قرن بيستم قرار گيرد، زباني که راه خود را از ميان زمان و مکان و تجربه گشود تا داستانِ انسان مدرن را بگويد به نحوي که در عين تراژدي خنده‌دار هم باشد. فاکنر به شيوه‌ي خود نوشت خواه جيمز جويس، ويرجينيا وولف، جوزف کنراد و ديگران وجود داشتند يا نداشتند.

ادامه خواندن ←

مؤسسه انتشارات نگاه از مجموعه چشم و چراغ به زودی منتشر می کند

۱ _ پوست ✒کورتزیومالاپارته / ترجمه قلی خیاط 📚 ۲_ ۸۱۴۹۰ ✒آلبرشمبون /ترجمه احمدشاملو 📚 ۳_ زیتون ✒دیواگرس / ترجمه فاطمه‌باقری وحمیدورمزیار 📚 ۴_ آبی_زنبورعسل ✒لوراآلکوبا / ترجمه شبنم‌سنگاری 📚 ۵_ رازنوشتن ✒استیفن کینگ /ترجمه علی‌حاجی‌قاسم📚 ۶_ هزارپیشه ✒چارلزبوکفسکی / ترجمه علی‌امیرریاحی 📚 ۷_ عشق_نامرئی ✒اریک‌امانوئل‌اشمیت / ترجمه آسیه وپروانه عزیزی 📚 ۸_ صداها ✒آلیس_مونرو / ترجمه متین‌مهدوی‌نسب 📚 ۹_ عاشق_آتشفشان ✒سوزان سانتاگ / ترجمه فرزانه قوجلو 📚. ۱۰_ مردکابل ✒سِدریک_بانل / ترجمه ابوالفضل‌الله‌دادی 📚

ادامه خواندن ←

سوزان سانتاگ در جدال با مرگ

مرگ، این واقعیت اجتناب‌ناپذیر هستی، که هیچ موجودی امکان گریز از آن را ندارد، از دیرباز انسانی را به خود مشغول داشته که با همه ی دانش و توانایی خود در برابر آن بی‌سلاح و درمانده است. شیوه ی رویارویی ما انسان‌ها با مرگ و جدال انسانی که در آستانۀ آن قرار دارد در آثار نویسندگان و هنرمندان، هریک به گونه‌ای نمود می‌یابد و این نمود بنا بر باورها، معیارها و اندیشه‌های هریک بسیار متفاوت است. کتاب دیوید ریف که عنوان اصلی آن Swimming in a Sea of Death یا در حقیقت «شنا در دریای مرگ» است، گزارشی است از...

ادامه خواندن ←

من در آثارم درد اقشار جامعه را مطرح مى کنم

على محمد افغانى، متولد ۱۳۰۵ در کرمانشاه است. وى تحصیلات متوسطه را در کرمانشاه گذراند و براى ادامه تحصیل به تهران آمد و وارد دانشکده افسرى شد. به علت ممتاز بودن موفق به اخذ بورس تحصیلى براى امریکا شد و در همانجا بود که با ادبیات و رمان آشنا گردید. در سال ۱۳۳۳ حین بازگشت از امریکا، دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. در زندان نخستین جرقه‏هاى نگارش رمان شوهر آهوخانم، که هفت سال از زندگى یک خانواده را به تصویر مى‏کشد و حکایت ماجراهاى پرکش و قوس و جذاب سید میران سرابى با همسرش آهو و میهمان ناخوانده...

ادامه خواندن ←

من در آثارم درد اقشار جامعه را مطرح مى کنم

على محمد افغانى، متولد ۱۳۰۵ در کرمانشاه است. وى تحصیلات متوسطه را در کرمانشاه گذراند و براى ادامه تحصیل به تهران آمد و وارد دانشکده افسرى شد. به علت ممتاز بودن موفق به اخذ بورس تحصیلى براى امریکا شد و در همانجا بود که با ادبیات و رمان آشنا گردید. در سال ۱۳۳۳ حین بازگشت از امریکا، دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. در زندان نخستین جرقه‏هاى نگارش رمان شوهر آهوخانم، که هفت سال از زندگى یک خانواده را به تصویر مى‏کشد و حکایت ماجراهاى پرکش و قوس و جذاب سید میران سرابى با همسرش آهو و میهمان ناخوانده...

ادامه خواندن ←