وبلاگ

سفر به اعماق

رمان یا داستان بلند «پیشانی شکسته مجسمه‌ها» سفر دو پسر نوجوان است که از نظر زمانی یک شبانه‌روز، از نظر جابه‌جایی مکانی حدود صد کیلومتر اما به لحاظ تحولات و تغییرات ذهنی و درونی، گویی به درازای عمری است.

انگیزه سفر آن دو مهم نیست (در اینجا بیش از آنکه نکته‌‌ای برای تامل داشته باشد، لو دهنده خط اصلی داستان است که بهتر است مسکوت بماند) اما حوادث طول سفر که عموما از زاویه‌دید بیرونی روایت می‌شوند و ریتم تندی دارند، خواننده را وا می‌دارد تا داستان را یک نفس تا پایان بخواند. داستان‌های ماجراجویانه پسربچه‌ها، تقریبا ویژگی‌های یکسانی دارند و خواننده در ناخودآگاهش آمادگی مواجهه شدن با قهرمانان یا راویانی را دارد که آنها را از پیش می‌شناسد؛ تام سایر، هاکلبری فین و حتی هولدن کالفیلد پسرانی سرکش و پرتحرک را در خاطرمان ثبت کرده‌اند که علاوه‌بر عصیانگری، مصائب مرحله‌ ‌گذار به بزرگسالی را نشان‌مان می‌دهند. مرحله کودکی و معصومیت پشت‌سر گذاشته می‌شود تا بزرگسالانی آب از سر گذشته، ریتم کند نهایی را در صفحات پایانی رقم بزنند. گذر از معصومیت و یکه‌خوردن از مواجهه با واقعیات بیرونی که شباهتی به آرمان‌های کودکانه ندارند و درک این اجبار که همه‌چیز مطابق میل درونی ما شکل نخواهد گرفت، پختگی غم‌انگیز پایانی را به رخ‌مان می‌کشاند. سعی نمی‌کنم در این یادداشت و با اشاره به عناصر سرشت‌نمای داستان‌های نوجوانانه «پیشانی شکسته مجسمه‌ها» را داستانی قلمداد کنم که چیزی برای شوکه کردن خواننده در چنته ندارد بلکه هدفم اشاره به این نکته است که نویسنده با وجود پایبندی به اصول کلاسیک‌شده این گونه از داستان‌ها، با استفاده از عناصر بومی و ویژگی‌های روان‌شناختی منطقه‌ای و با به چالش کشیدن چهره مینیاتوری و توریستی اصفهان، با نمایش نماهای ناآشنا از شهری که گمان می‌کنیم برای هم‌میهن‌مان آشناست، داستانی را می‌سازد پر از لحظه‌های تازه.

شاید نوجوانی کلیشه‌ای‌ترین دوران زندگی انسان‌هاست زیرا نسبت به کودکی و جوانی و… علائم و نشانه‌های بارزتری دارد و جسم در حال تثبیت قلمروی نفوذش با تغییر صدا، جوش‌های غرور جوانی، قد کشیدن و… این علائم آیکونیک را به نمایش می‌گذارد و روان به تبعیت از تغییرات جسم و الگوهای تکرارشونده، ویژگی‌های یکسانی را در این دوره به منصه ظهور می‌رساند؛ مثلا رازداری سفت و سخت در مقابل راز دل گشودن ناگهانی یا درون‌گرایی غالب در مقابل برون‌گرایی گه‌گاهی. دوره‌ای کوتاه اما پرتنش و پرهیجان که اجازه نمی‌دهد اطرافیان نسبت به آن بی‌طرف باقی بمانند. «پیشانی شکسته مجسمه‌ها» به خوبی از پس نمایش دو نوجوان، در حال دست و پنجه نرم کردن با مسائل اجتماع‌شان و در حال پیدا کردن دید بازتری به جهان، برآمده. آنها در حالی سفرشان را شروع می‌کنند که پایی در کودکی دارند و در پایان سفرشان قدم بزرگی به سوی بزرگسالی برداشته‌اند؛ آن هم فقط در یک شب. بی‌تفاوت نبودن نویسنده نسبت به مسائل اجتماع و اتخاذ شیوه‌ای طنزآمیز برای نشان دادن برخی از آنها، روشن کردن نقاطی که همیشه در تاریکی نگریسته شده‌اند و پرهیز از شعارزدگی، عواملی هستند که این داستان را خواندنی و به‌یادماندنی می‌کنند. نثر داستان بدون استفاده از شیوه‌های بازآفرینی لهجه و اتکا به پاورقی و حاشیه‌نویسی برای توضیح کلمات و اصطلاحات، حس و حال فضا را برای خواننده ایجاد می‌کند. «پیشانی شکسته مجسمه‌ها» اولین رمان دهکردی است و خواننده را برای خواندن کارهای بعدی این نویسنده جوان مشتاق می‌کند.

فرشته احمدی – فرهیختگان – شماره 140

نوشتن دیدگاه