بكتاش آبتین سال گذشته با مجموعه پتك(نشر چشمه) برگزیده جایزه شعر خبرنگاران شد، او در ابتدای سال جاری مجموعه جدیدی با عنوان«در میمون خودم پدر بزرگم» (انتشارات نگاه سری نگاه تازه شعر) نشر داد، نگارنده پیشتر بررسی مختصر پیرامون مجموعه پتك داشت كه حول محور تكامل لحن در شعرهای آبتین و شكلگیری نوعی خاص از تخیل بود كه میتوان برای آن عنوان«خیال اجتماعی» را در نظر گرفت.
پیش از آنكه از همین منظر به تحلیل كتاب تازه آبتین بپردازم، بد نیست مرز میان خیال اجتماعی در شعر امروز با آنچه زیر عنوان شعر اجتماعی در دهههای سی، چهل،پنجاه و شصت در شعر شاعران جریانهای مختلف مطرح شده را تشریح كنم. خیال اجتماعی مبتنی بر درك شاعر از رابطه زندگی با زیبایی شناسی خیال است، منظور از زندگی رفتارها، تشخیصها و تاثیرهای موجود در جامعه است كه شاعر را به قضاوتی شخصی و تابع فردیت هنرمند در خصوص جامعه و رخدادهای آن میرساند، اما در شعر اجتماعی آنطور كه در دهههای قبل مطرح بوده، شعر به عنوان نتیجه بازتاب روحیه عمومیدر كلام و شاعر به عنوان موظف در تبعیت از این روحیه و نیاز عمومیتعریف شده، در شعر اجتماعی فردیت شاعر بخشی از روحیه و عاطفه جمعی است، اگر موضوعی توسط آن روحیه جمعی تایید شد، یا تاییدش مشخصاً به عنوان وظیفه ای پیش برنده برای تودهها در نظر گرفته شد، شاعر نیز آن را به واسطه خیالش در شعر تبلیغ میكند، و اگر موضوعی رد شد، شاعر باید آن را رد كند.
اما در شعری كه خیال اجتماعی در آن وجود دارد، آنچه مشخص است، فردید شاعر و تشخیص خاص شاعر به مثابه شناخت خصوصی او از عملگری در موضوعی خاص است، همین میشود كه مثلاً در یك موضوع چند شاعر مختلف ممكن است بازتاب حسی و روحی متفاوتی را در شعرشان بروز دهند، كه دارای نتایج فرمیو محتوایی متفاوتی در اثر است.
مجموعه شعر در میمون خودم پدر بزرگم به لحاظ جنبههای اجتماعی تداوم مجموعه شعر پتك است، این كتاب حاوی حساسیتهای عاطفی روشن شاعر در قبال آن چیزهایی است كه از نظر او روابط اجتماعی و شخصی او را دستخوش تغییر میكنند.
انسانم/ در غار خودم هستم/و برگهای درختان را/من زا به راه كرده ام!/وحشی ترینم/ وقتی شیری میغرد/ در غار خودم هستم/و ابزار/ در دست من نقاشی میكشد ترس/بر دیوار هی غارها نقاشی میكشد!/انسانم/و علاقه در من/حیوانیست كه فكر نمیكند/فكر میكنم آیا انسانم؟/گاهی در میمون خودم پدربزرگم/و ادای عشقبازی را/ در پوستینی كهنه در میآورم!/در من موهای بلندی پیر شده/ و انگار تاریخ را/ در سینهی من با خط میخی چكش زده اند!/انسانم و پیش از خودم را نمیدانم/آیا در زیر شهری گمشده خاكم؟/آیا آن جمجمه با چشمهای خالی منم؟/آیا دو اسكلت كه دست بر دست هم/ بر پهلوی چپ و راستم خوابیدهاند / منم؟!/ تنگ است و تاریك و باریك/ دنیایی را كه من بزرگ میپنداشتم!
این شعر مانیفست اجتماعی كتاب آبتین است، تمام آنچه كه شاعر در بروز شناخت جهان پیرامونش و دغدغههای اجتماعی اش به عنوان نتیجهای تاثیر گذار میخواهد برابر ما بگذارد. این موضوع را به صورت كلی در محتوا حول محور، احساس تنهایی، كنجكاویی هیچ انگارانه و هیجانی مبارزه طلب شكل میگیرد كه در این میان نقطه اصلی تفاوت این روحیه در شعر آبتین همان هیجاد مبارزه طلب در قبال آن تنهایی و هیچ انگاری است،
آبتین در شعرش انسان اجتماعی منفعلی نیست، یعنی انسان اجتماعی كه تنهایی خود را درك كرده، و آن را پذیرفته و از كنارش به سوی تنهایی بعدی رفته، او اهل كلنجار رفتن و به سخره گرفتن این تنهایی انسان معاصر است، در یك كلام او شاعری است كه نسبت به جهان پیرامونش واقعگرا اما مبارزه طلب است.
نكته دیگری كه در شعر آبتین به عوان نقطه ثقل قرار دارد، لحن مشترك شعرهاست، در این شعرها موسیقی تند، بدون وقفه در لحن شعرها دیده میشود، شاعر قالباً در جایگاه دانای اصلی روایتها مینشیند و حتی گاهی كه منظر گوینده شعر سوم شخص است، اول شخص غایب است كه حرف میزند و نگاهها را به سمت خود باز میگرداند. این نوع زاویه پرداخت شعر ممكن است مورد توجه طیفی از شاعران كه به دنبال ایجاد فضاهای بدیع بیرون سوژه عاطفه حاضر شاعر هستند نباشد، برای آنها كه معتقدند عاطفه محیط و احساس محیط باید مقدم بر احساس شاعر در شعر بروز یافته و نسبت فاعل عمل و اثر پذیر عمل را مختوش كرده و این رابطه را بكشند تا فضاهای تازه خیالی و روایی از دل آن شكل بگیرد. اما سوی دیگر آن نگاهی شعر آبتین را میپذیرد كه اصالت طبیعی را در بروز بی واسطه حس شاعر میداند و آن را در شكل گیری جریانی طبیعی از فرایندها در شعر دارای نقشی اساسی میداند.بادم/ در قفس آزادم/ چگونه میشود در من ایستاد/ چگونه میشود بر من/ فرمان ایست داد. در میان شاعران این نسل آنها كه به خود در شعرشان وفادارند و این خود در تشخیص روند تاثیر زندگی و جامعه بر عاطفه شان نقشی كلیدی بازی میكند محدودند، از سوی دیگر بسیارند كه جسارت طرح بی واسطه و مكرر خود حقیقیشان را در شعرشان ندارند. آبتین جزء گروه اول است.
فرار كن زنبور كار/ بهار از راه رسیده و/ خرسها بیدار شده اند/ برای تو اما عید/ تلخ است با طعم عسل حتا!/ استراحت نكن/ فرار كن زنبور كارگر!
داریوش معمار – روزنامه آرمان شماره 2337